در این سال ها باید یاد می گرفتم که با زمان دوست شوم، بروم کنارش بنشینم و به حرف هایش گوش دهم. اما به هر حال دیر یاد گرفتم همیشه می دانستم تعیین کننده ترین است اما به حرف هایش گوش ندادم.
می خواهم اینبار زمان را ذخیره کنم قبل از اینکه پروژه ها بر سرمان خراب شود حواسمان باشد و رسیدگی کنیم. نگذاریم کارد به استخوان برسد، البته هیچ وقت نخواستیم اما پیش فرض های اشتباهی داشتیم.
یکی از همکاران را به عنوان مسئول شکست کار انتخاب کردیم بخشی از روز را به این کار اختصاص می دهد. فکر می کنم تصمیم درستی بوده است. نتیجه را در حدود ده روز آینده ببینیم.