محتوای تولید شده توسط کاربر به محتوایی گفته میشود که توسط مخاطبان و به صورت داوطلبانه (بدون پرداخت دستمزد) تولید میشود و گاهی نیز این تولید محتوا ناخواسته است. در دنیا به این نوع محتوا User Generated Content گفته میشود، برای همین گاهی نیز از آن به اختصار با نام UGC نیز یاد میشود. به طور مثال طرفداران یک برند خاص، ممکن است محتوایی در مورد آن برند تولید کنند که باعث تبلیغ و دیده شدن بیشتر آن میشود. محتوای تولید شده توسط کاربر میتواند قالبهای متعددی از جمله پست وبلاگ، عکس، پست و کامنت در صفحات اجتماعی داشته باشد. این نوع محتوا گسترهی وسیعی دارد و حتی نمرهای که در فروشگاههای اینترنتی به کالاها میدهید، میتواند محتوای تولید شده توسط کاربر محسوب شود.
در سال ۲۰۱۴، کمپانی کوکاکولا طرحی تبلیغاتی را آغاز کرد که باعث تحولی عظیم در محتوای تولید شده توسط کاربران شد. کوکاکولا در این طرح، نوشابههایی تولید میکرد که بر روی قوطی آنها نامهای مختلفی درج شده بود و از مصرفکنندگان میخواست که آن قوطی نوشابه را با نام درج شده بر روی آن به اشتراک بگذارند. به این ترتیب شبکههای اجتماعی پر شد از عکسهایی که کاربران در آنها قوطی نوشابه و نام مندرج بر روی آن را نشان میدادند. این عکسها در واقع نوعی محتوای تولید شده توسط کاربر بودند و مصرفکنندگان به تبلیغکنندگان برند کوکاکولا نیز تبدیل شدند. مشخص است که فکر و برنامهریزی فوقالعاده دقیق پشت این کمپین کوکاکولا وجود داشت و آن را به یکی از موفقترین طرحهای تولید محتوا توسط کاربر بدل کرد.
۸۶ درصد از جوانان ۱۸ تا ۲۰ ساله معتقدند که وجود محتوای تولید شده توسط کاربر دربارهی یک برند، نشان از کیفیت بالای آن برند دارد. ۶۸ درصد از کاربران شبکههای اجتماعی که بین ۱۸ تا ۲۴ سال سن دارند، برای تصمیمگیری در مورد خریدشان از اطلاعات منتشر شده بر روی شبکههای اجتماعی استفاده میکنند. از همین دو آمار ساده، اهمیت بالای UGC مشخص میشود و همچنین متوجه میشویم که این نوع محتوا بین نسل جدید طرفداران زیادی دارد. پس جای تعجب ندارد که جان دور (سرمایهگذار خطرپذیر) معتقد است که در موج بعدی، اینترنت از محتوای تولید شده توسط کاربران پر خواهد شد.
موفقیت استفاده از طرحهای UGC واضح است و لازم نیست تا دوباره طرح کمپانی کوکاکولا را یادآوری کنیم. اما چرا این اتفاق میافتد؟ چرا کمپانیها به جای تبلیغ، سعی میکنند تا این کار را به دست مشتریان بسپارند؟
در وهلهی اول باید اشاره کنیم که در دنیای امروز، تغییرات به سرعت اتفاق میافتد و اگر مدام پیش چشم مصرفکنندگان نباشید، با چشمبرهمزدنی، ممکن است یک برند فراموش شود. مسئلهی دیگر این است که اعتماد مخاطبان به بازاریابان از بین رفته است. یک بازاریاب هر چقدر هم که در تبلیغ محصول خوب عمل کند، اما مصرفکننده دیگر او را باور نمیکند و میداند بازاریابان از تاکتیکهای مختلفی برای اقناع مخاطب استفاده میکنند و این مسئله لزوماً ربطی به کیفیت محصول ندارد. نتایج یک نظرسنجی نشان میدهد ۹۲ درصد مصرفکنندگان اعلام کردهاند که اعتمادشان به حرف مصرفکنندگان دیگر بیش از محتوای تبلیغاتی خود برند است. بنابراین مردم توجه مردم بیشتر معطوف تجربهی دیگر مصرفکنندگان شده است.