در زمان امارت حارث بن خالد بن مخزومی، عایشه بنت طلحه آمد، درحال طواف بود. این به او علاقه داشت، وقت اذان شد. آن خانم پیغام داد که بگو اذان نگویند تا من طوافم تمام بشود، حارث دستور داد اذان عصر را نگویند.
به او ایراد کردند که تو برای خاطر یک زن که دارد طواف می کند، می گویی نماز مردم را تأخیر بیاندازند؟ گفت به خدا اگر تا فردا صبح هم طوافش طول می کشید، می گفتم که اذان را نگوید! این، وضع روزگار مکه پس از شهادت امام حسین(ع) است.
توضیح: شما داستانهای زیادی را از شب نشینیهای مکه و مدینه میبینید! و نه فقط بین افراد پایین، بین همه جور مردم! آدم گدای گرسنه بدبختی مثل اشعب طماع معروف، که شاعر و دلقک بوده، و مردم معمولی کوچه و بازار و همین کنیزک و امثال اینها، تا آقازادههای معروف قریش و حتی بنیهاشم- که من اسم نمیآورم، چه زنانشان، چه مردانشان- جزو همین کسانی بودند که غرق در این فحشا بودند.