این نوشته نخستین بار در مرداد ماه سال 97 در وبسایت شبکه منتشر شده. حالا با اندکی ویرایش و غنیسازی تقدیم شما میشه.
فصل دوم کتاب 21 درس برای قرن 21 از یووال نوح هراری هم که در حال مطالعهاش هستم، به همین موضوع پرداخته که از آن برای دستیابی به نگاهی عمیقتر بهره خواهیم برد.
اگر ویدیوی سخنرانی دانیل ساسکیند در همایش TED را تماشا کرده باشید (لینک)، میدانید که پاسخ او به پرسشی که در عنوان این نوشته آمده، مثبت است! دانیل ساسکیند، استاد اقتصاد دانشگاه آکسفورد بر این باور است که ماشینها در جنگ با انسانها بر سر شغل در نهایت پیروز خواهند شد. اما او چگونه به این نتیجهی در ظاهر نگرانکننده رسیده است؟
ماشین در خدمت انسان
وی در ابتدای سخنرانی عنوان میکند که ماشینها به کمک انسان میآیند، از جمله در محیط کار. او یک راننده تاکسی را مثال میزند که با سامانه هوشمند مسیریابی میتواند مسیرهای بهتری را انتخاب نماید و بر درآمد خود بیافزاید. این همان دیدگاهی است که گری کاسپارف، شطرنجباز نامآشنا نیز بدان باور دارد.
گریکاسپارف آنگاه که در بازی شطرنج از ابررایانهای به نام دیپبلو شکست خورد، به این نتیجه رسید که شاید بهتر باشد از توانایی پردازش و حافظه کامپیوترها برای کمک به انسان استفاده شود. بازی شطرنج پیشرفته را نیز میتوان ابداع آقای کاسپارف برای تعامل انسان و ماشین قلمداد کرد. در این سبک بازی شطرنج، بازیکنان انسانی از کامپیوترهایی با توان سختافزاری یکسان بهره میبرند تا حرکات خود را آنالیز نمایند. اما تعامل انسان و ماشین تمامی ماجرا نیست!
ماشین در خدمت ماشین
دانیل ساسکیند به آن روی دیگر سکه نیز اشاره میکند که پیشرفت ماشینها تنها یاریبخش انسان نیست، چرا که به کمک ماشینهای دیگر نیز میآید و آنها را در گرفتن شغل مهارت بیشتری میبخشد. چگونه؟ او همان سامانه هوشمند مسیریابی را مثال میزند که اگر چه رانندهها از آن استفاده میکنند، اما برای خودروهای خودران نیز قابل استفاده است.
مثال جالب دیگر در این زمینه، سیستم AutoML شرکت گوگل است که از یادگیری ماشین برای دستیابی به مدل بهینهی یادگیری ماشین در یک کاربرد خاص نظیر دستهبندی تصاویر استفاده میکند. بنابراین رشد توان پردازشی ماشینها و نرمافزارهایی که از این توان بهره میبرند، تنها در خدمت انسان نخواهد بود.
ماشین در خدمت خود!
افزون بر مورد فوق، ماشینها به تدریج وارد عرصه مشاغل غیرروتین خواهند شد. غیرروتین چیست؟ هر کاری که در گذشته به نظر میرسید تنها از عهده هوش و خلاقیت انسانی بر میآید.
دانیل ساسکیند تصریح میکند که مرز بین شغلهای روتین و غیرروتین در حال رنگ باختن است. در واقع اگر روزگاری ماشینها (در قالب روبات) جای کارگران را گرفتند، در آینده روزی میرسد که پزشکان و وکلا نیز شغلشان در معرض خطر باشد. در حال حاضر الگوریتمهای یادگیری ماشین قدرت تشخیص بیماری را بر اساس علائم و اسناد پزشکی دارند، و دقت آنها در گذر زمان بالاتر نیز خواهد رفت.
البته وظایفی نیز وجود دارد که تنها از عهده یک پزشک بر میآید. برای مثال، برقراری ارتباط عاطفی با بیمار از جمله وظایف یک پزشک است. با این حال، آفرینش درک عاطفی برای ماشینها موضوعی نیست که دانشمندان از خیر آن گذشته باشند!
هر چند که بحث فلسفی پیرامون این موضوع پیچیده است، اما این احتمال همیشه وجود دارد که هر آن چه قبلاً در قلمرو انسان بوده است، ماشین در آن سهیم گردد. همین یک قرن پیش کمتر کسی پیشبینی میکرد که بهترین شطرنجباز دنیا از کامپیوتر شکست بخورد. قطعاً بینش ما نیز از آینده محدود است.
بحث فوقالعاده جذابی که یووال نوح هراری در کتاب 21 درس برای قرن 21 بهش پرداخته، اینه که ماشینها خیلی کارآمدتر از ما انسانها با همدیگه هماهنگ میشن و این مفهومیه که دوست دارم حداقل یک مطلب مفصل دربارهاش بنویسم. فعلاً همین چند جمله رو بخونید.
دانیل ساسکیند این پرسش را چندان واکاوی نمیکند. تنها به ذکر این نکته بسنده میکند که اقتصاددانها در پی حل مشکل هستند و به راهکارهایی همچون درآمد پایه (basic income) رسیدهاند. عبارت درآمد پایه من را به یاد تجربه ناموفق توزیع یارانه در ایران انداخت (هماکنون در سال 1401 هم با ماجرای مشابهی روبرو هستیم!)، اما با کمی جستجو در اینترنت متوجه شدم ابعاد این رویکرد بسیار وسیع و پیچیده است: فقط حدود 33هزار مقاله پژوهشی تاکنون با کلیدواژه درآمد پایه به زبان انگلیسی منتشر شده است (بروزرسانی 1401: بیش از 60 هزار مقاله).
درآمد پایه آنچنان که از نامش پیداست، یک میزان پول مشخص است که از سوی دولت به همه شهروندان بی قید و شرط پرداخت میشود. در عصر ماشینهای هوشمند، شاید این یک راهکار برای نشاندن همه انسانها بر سر میز شام اقتصاد باشد!
دو پرسش فوق، عنوان دو بخش از فصل دوم کتاب یووال نوح هراری است که در واقع بحث درآمد پایه را به چالش کشیده.
نخست این چالش رخ مینماید که کدام سطح از هرم نیازهای مازلو به عنوان پایه در نظر گرفته شود:
و همچنین برای واژه همگانی:
کتاب جهان بدون کار از همین آقای دکتر دانیل ساسکیند که دکتر آذرخش مکری هم به زیبایی روایتش کرده (لینک).