نیما
نیما
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

شروع دوباره ...

9 سال پیش که به زمین اومدم ، اونقدر اینجا شگفت انگیز بود که از حیرانی شروع کردم به نوشتن ... من کی بودم ؟ اینجا کجا بود ؟ و از همه چیز نوشتم ... ازدنیایی که هر روز در حال تغییر بود ، یا بهتر بگم ، نگاهی که هر روز تغییر می کرد ... روحی که هر روز در تحول بود ... و چقدر خوب بود این روزها ... و هر چقدر گذشت می دیدم که چقدر خوبند حتی لحظه ها ...

امروز 9 سال از اون روزها گذشته ... و چقدر خوب گذشت این سالیان ... خیلی چیزها در من تغییر کرد و امروز من هنوز خودم رو کودکی می بینم در ابتدای راه شناخت ...

شناخت خودم (که جهانی در من است ... )

شناخت #خداوند (که جهانی از اوست و در اوست ... )

و جهان ( که از من و خداوند جدا نیست ... )

خوب که نگاه می کنم انگار #پائولوکوئیلو قشنگ میگه که همه چیز یک چیز واحد است ...

و اینجا فضاییست که در راهم قرار داده شد تا دوباره بنویسم ... از خودم ... برای خودم ...

 چقدر جهان من زیباست این روزها ...
چقدر جهان من زیباست این روزها ...
نیما سید عزیزینیما عزیزینیم نوشتهتغییرباور مثبت
نه سال بعد از اینکه به زمین اومدم ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید