– تایلر(برد پیت) : به باشگاه مشت زنی خوش اومدین
قانون اول باشگاه این هست : در مورد باشگاه مشت زنی با هیچکس صحبت نمی کنین
قانون دوم : در مورد این باشگاه با هیچکس صحبت نمی کنین!
قانون سوم : اگه یکی فریاد زد «دیگه کافیه!»، یا چلاق شد یا جونش در رفت، دعوا تموم هست.
قانون چهارم : دعواها فقط دو نفره هست
قانون پنجم : در هر زمان فقط یه دعوا باید باشه، نه بیشتر
قانون ششم : دعوا باید بدون دستکش و باند و محافظ باشه، بدون پیراهن، بدون کفش و بدون اسلحه
قانون هفتم : دعوا تا هر زمانی که لازم هست طول می کشه
و قانون هشتم و آخرین قانون : اگه این اولین باری هست که توی باشگاه هستین، باید دعوا کنین
– وقتی یه خراش کوچیک تـو سقف دهنت ایجاد می شه اگه بهش زبـون نـزنی و بی خیالش بشی ، خود به خود خوب می شه .
اون زن ؛ برای من مثل اون خراش بود که نمی تونستم بی خیالش بشم …!!
– تایلر دردن (برد پیت): فقط بعد داغون شدنه که ما می تونیم دوباره احیا بشیم.
– راوی : باب رو کشتن. با تیر زدن تو سرش.
تایلر : اگه بخوای املت درست کنی بالاخره باید چند تا تخم مرغ بشکونی!
– فلسفه زندگی مارلا اینه که تو هر لحظه امکان داره بمیره!
– تایلر: میدونی چرا تو هواپیما ماسک اکسیژن میذارن؟
راوی:برای اینکه نفس بکشیم.
تایلر: اکسیژن تو رو نئشه میکنه.
تو یه موقعیت فاجعه بار شروع میکنی به نفسای وحشت زده کشیدن یه دفعه سرخوش و مطیع میشی،
تقدیرتو قبول میکنی
– فقط وقتی همه چیزو از دست دادیم آزادیم هرکاری که میخوایم بکنیم
– تایلر :
شخصیت تو کارت نیست
به پولی که تو بانک داری نیست
به اون ماشینی که می رونی نیست
به محتویات کیف پولت نیست
نه به لباس ارتشیت
تو یه آشغال پر از ادا و اصولی
– ما چیزایی رو میخریم که بهشون احتیاجی نداریم تازه اونم با پولی که نداریم برای اینکه افرادی رو تحت تاثیر قرار بدیم که ازشون خوشمون نمیاد
– تایلر : مرد… من توی باشگاه مشت زنی قوی ترین و باهوش ترین مردا رو دیدم.. همه ی این پتانسیل ها رو دیدم، همه ی این هدر رفتگی ها رو. خدا لعنت کنه، همه ی یک نسل، به ماشین ها گاز می زنن، سر میزها منتظرن؛ برده های یقه سفید…
تبلیغات مجبورمون می کنه دنبال ماشین و لباس باشیم، [تبلیغات] باعث میشه کارهایی رو بکنیم که ازشون متنفریم و با پول اش چیزهایی رو بخریم که نیاز نداریم. مرد، ما بچه وسطی های نسلیم. نه هدفی نه جایی. ما جنگ بزرگی نداریم. رکود بزرگی هم نداریم. جنگ بزرگ ما جنگ روحیِ ماست! همه ی ما جلوی تلویزیون بزرگ شدیم، به این امید که یه روز میلیونر بشیم، یه روز خدای فیلم بشیم، که یه روزی ستاره ی راک بشیم؛ ولی نمی شیم. و به آرومی با این حقیقت رو می شیم و از این قضیه خیلی، خیـلی عصبانی ایـم.
– تایلر دردن: ما بچه وسط تاریخیم…
نه هدفی، نه جایی..
ما هیچ جنگ بزرگی نداشتیم ,ما هیچ رکود اقتصادی نداشتیم
جـنگ بزرگ ما جـنگ بر سر روحه .
رکود بزرگ ما زندگی ماست.
از بچگی تلویزیون به خورد ما داد که ی روزی میلیونر و خدای سینما و ستاره راک میشیم
ولی هیچ وقت نمیشیم
ما تازه داریم این حقیقت رو میفهمیم
و خیلی خیلی عصبانی هستیم.