استادی داشتیم که محکم و مسلط، توانمندی ایران را زیر سوال میبرد و دل تک تک ما دانشجویان را از امید خالی می کرد. انگار ماموریتش باشد. هر جلسه تکرار می کرد.
جامعه شناسی توسعه درس میداد...
بیش از ۱۰ سال از آن روزها میگذرد.
در موارد بسیاری ایران توسعه پیدا کرده.
توسعههایی که، حتی دشمنان ایران اقرار میکنند که دیگر امروز، ایران را نمیتوان جهان سوم خواند... دانشمندان قدرتمندی دارد و کارهای بزرگی میکند.
ایران در پزشکی، آیتی، نظامی و... با کشورهای با رتبه تک رقمی در جهان، در حال رقابت است.
نمیدانم هنوز آن آدم تدریس میکند یا نه.
اما میدانم که هرگز او را نخواهم بخشید.
نه بخاطر حق فردی؛ بخاطر گرفتن یک حق اجتماعی که هر روز از بسیاری از جوانان ایران با خیانت میگرفت... حق امید و باور به توان.
نخواهم بخشید. این مدرس و هر مدرسی که همچنان امروز هم همین مسیر جاهلانه و بدون منطق و وجدان را ادامه میدهد.
و سلام و درود بر شرف و ایمان و استقامت تمام جوانان این نسل که بیتوجه به این بمباران تخریب و تضعیف، با عزت و غیرت فطری، ایران امروز را ساخته و ایران فردا را که به مراتب بسیار خاصتر از امروز است میسازد و خواهد ساخت.