قسمت دوم (حتما قبلش پست اصلی را بخوانید)
«... پژوهش های مکرر نشان داده است که حسابهای کاربری تقلبی یا ربات بیشترِ این محتوا را تولید میکنند. به طور تخمینی، ۱۵ تا ۶۰ درصد از حسابهای کاربری در رسانههای اجتماعی به افراد واقعی تعلق ندارند. طبق مطالعهای، ۲۰ درصد از توئیتهای مرتبط با انتخابات ایالات متحده آمریکا در سال 2016 به حساب های ربات تعلق داشتند. ربات ها انتخابات را پیش بردند. بررسی توئیترهای خوانندگان مشهور مثل تیلور سوئیفت، جاستین بیبر و کتی پری نشان میدهد که عمده دهها میلیون دنبال کنندگانشان رباتاند.
حتی شاید حضور لرکرها در رسانه های اجتماعی فراگیرتر است. لرکرها کسانیاند که حساب کاربری میسازند تا پست های دیگران را رصد کنند، اما خودشان یا به ندرت پست میگذارند، یا اصلا پست نمیگذارند. قانون یک درصدی یا اصل 90-9-1 در فرهنگ اینترنت حاکی از آن است که ۹۰ درصد کاربران پلتفرم های آنلاین مشخص (رسانههای اجتماعی، وبلاگها، ویکیها، وب سایتهای خبری و غیره) فقط بینندهاند و مشارکتی ندارند، ۹ درصد نظر میدهند یا به ندرت مشارکت می کنند و ۱ درصد ناچیز، بیشتر محتوا تولید میکنند. ممکن است تعداد کاربران سهیم، بسته به پلتفرم یا شاید در مواقعی که خبری مشخصا احساسات را تهییج میکند قدری متفاوت باشد، اما همچنان حقیقت این است که اکثریت قریب به اتفاق سکوت میکنند.
به علاوه، بیشتر کاربران فعال در رسانههای اجتماعی و نظر دهندگان در وب سایتهای شخصیتهای بسیار خاص - و نمونه های استثنائی- دارند که الف) فکر میکنند دنیا بر مبنای نظر آنها میچرخد و ب) همیشه وقت دارند نظر بدهند. البته، خشم، بیحرمتی و اغراق بیشترین علاقه و توجه آنلاین را به وجود می آورد. پست های خنثی، جدی یا سنجیده به اشتراک میلیونی نمیرسند یا در رسانه ها نقل نمیشوند. این اتفاق گفت و گو را خراب و مضمون مکالمه ها را تغییر میدهد. وقتی در صادقانه بودن این احساسات ابراز شده تردید میکنیم، در گفتگوی حضوری با شنوندهای حواس جمع نیز تردید رهایمان نمی کند...