فیلم «تاکر و رؤیایش» را دیدیم.
مردی که در آمریکا یک ماشین خاص با امکانات متفاوت و مصرف سوخت کمتر اختراع میکند و وقتی مافیای قدرت میبینند یک نفر مستقل در حال موفقیت است و زیر بلیط آنها نمیرود، به راحتی برایش پاپوش درست میکنند و مانع ادامه مسیر او میشوند.
دنیا همین است..
داستانهای تکراری دنیا واقعا نخنما شده و کسانی که خام روشهای دشمنی میشوند همیشه تاریخ هستند و انگار تغییر ناپذیرند.
در این فیلم یک شبه و بابرنامه، همه رسانهها اعلام میکنند این مرد مخترع کلاهبردار است... و وقتی همسر و فرزندان این مرد میگویند: ما همه اسناد را که هیچ خطایی نکردیم داریم. مرد می گوید. مهم نیست ما چه داریم. مهم است رسانه ها چه چیزی را تیتر میکنند... باید آنقدر بلند و قوی حق را بگوییم که تیتر روزنامه ها شود و کسی نتواند انکار کند...
آنچه از شخصیت این مرد برای من جالب و ارزشمند بود رفتار تهاجمی او در جنگ ترکیبی بود که علیه او روا داشتند... تا آخر روحیه خود را حفظ کرد و خانوادگی در مسیر احقاق حق خود از تلاش شبانه روزی، دست برنداشتند...
این فیلم بسیار پر درس و از یک داستان واقعی بود که حتما باید دیده شود.