تا انتهای افق
تا انتهای افق
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

تبریک سال نو به زبان هلندی


از دو هفته مانده به سال نو صداهای مهیب از سطح شهر به گوش می رسید.

اما دیشب این صداها به اوج خودش رسید.

تحویل سال نو میلادی مثل کشور ما نیست که هر سال بر اساس محاسبات دقیق ساعت و دقیقه و ثانیه اش مشخص شود و متفاوت باشد. هرسال ساعت ۱۲ نیمه شب روز اول ژانویه لحظه تحویل سال است.

بخاطر کرونا مرکزی را برای نورافشانی و آتش بازی اعلام نکردند و پیشنهاد داده بودند که به پشت بام ها برویم تا آتش بازی را از دور ببینیم.

ساعت که ۱۲ شد تمام آسمان پر نور شد و در کمترین زمان ممکن تمام فضا را دود فرا گرفت.

باز خب شادی بود و خوشایند بود و ما هم از پشت بام خانه شاهد این خوشحالی بابت ورود به سال جدیدشان بودیم. تقریبا کسی در خیابان دیده نمی شد اما خیلی ها در حیاط خانه خود آتش روشن کرده بودند یا نورافشانی های کوچک مخصوص خودشان را داشتند.

فضا کاملا جمعی از شب چهارشنبه سوری ما و نورافشانی ها به مناسبت های مختلف بود.

این نورافشانی تا شاید یک ساعت ادامه داشت و کم کم فروکش کرد و همه پراکنده شدند.

اما مشکل از این زمان به بعد بود. ساعت از یک گذشته بود اما امکان خوابیدن نبود. انقدر صداهای مهیب می آمد که من فقط به بیماران، کودکان، افراد مسن و خانم های باردار فکر می کردم.

باز تصور کردم بلاخره تمامش می کنند و حدود ساعت یک و نیم بود که خوابیدم اما تا خود روشن شدن هوا این صداهای مهیب موردی ادامه داشت و برای هرموردش از خواب می پریدم و برخیش انقدر بلند بود که شیشه های ساختمان تکان می خورد و محصولش سردرد بسیار سنگین شد...

با خودم می گفتم از این نظر هم باز دم برگزار کنندگان چهارشنبه سوری کشورم ایران گرم که حداقل نهایت سروصدا از ۹ شب تا حدود ۱۲ شب است. و واقعا تا قبل از تجربه #هلند شنیدن صداهای آتش بازی و ... سوء تفاهم بود...

بعد هرچه فکر کردم دیدم چنین تجربه ای را در فرانسه نداشتم و فرانسوی ها فقط دقایقی لحظه تحویل سال نورافشانی دارند و تمام.

از دوست هلندی که جویا شدم گفت خرید و فروش وسایل آتش بازی در فرانسه ممنوع است و فقط توسط شهرداریها به مناسبت انجام میشود اما در هلند آزاد است و محصولش این شده که می بینید. بعد هم می گفت هرساله تعدادی بخاطر ساخت دست ساز این مواد منفجره و آتش زا چشم و دست خود را از دست می دهند...

بعد گفت: شب سال نو که افراد آزادند هرکس هرجا دوست دارد آتش بازی کند تمام صندوق های پستی را مهر و موم می کنند چون بچه ها به این صندوق ها هم رحم نمی کنند و در آن سیگارت و ... می اندازند و میفرستندش رو هوا.

و باز من به زور قانون و جریمه فکر کردم. شهر به این آرامی باور نکردنی بود در شبی که مجاز و آزاد به ایجاد سرو صدا بود و هیچ منع قانونی نبود، چه غوغایی راه انداختند. بدون ذره ای اهمیت دادن به آرامش و سلامت مردم که در چه شرایطی در منازلشان این ساعات را باید سپری کنند. در حالی که فردی که متقی (خودنگهدار) است هرجای دنیا باشد رعایت حال همسایه و مردمی که پیرامونش زندگی می کنند را -طبق آموزه هایش - شرط اول هر نوع شادی کردن یا به شکل کلی هر نوع فعالیت می داند.

و در این میان یاد پدرم افتادم...

وقتی نوجوان بودم و اصرار می کردم که یک دار قالی بخرم اجازه نمی داد و می گفت آن شانه ای که روی فرش می کوبی صدای بلندی دارد و صدایش ممکن است همسایه پایینی را اذیت کند یا از ۹ شب به بعد اجازه نداشتیم جاروبرقی را روشن کنیم چون شاید همسایه قصد داشته باشد زود بخوابد و صدای جاروبرقی آزارش بدهد. یا حق استفاده از تردمیل را شبها نداشتیم و نباید روی دور تند روی آن می دویدیم و یا از بچگی نباید در خانه می دویدیم چون ممکن بود برای همسایه اذیت کننده شود...

?مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی ?? از فرانسه و هلند

@ninfrance

سال نو میلادیسال نوهلندهمسایهآتش بازی
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک دانشجوی ایرانی در فرانسه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید