بچههایی را میشناسم که به دلیل دنبال کردن ماهواره یا کانالهایی در فضای مجازی دچار افسردگی، ناامیدی، غم و اندوهی ناخواسته و حال و روز بیانرژی برای حرکت و فعالیت هستند. برخی معمولا داروهای اعصاب مصرف میکنند و فرقی نمیکند در ایران باشند یا خارج از ایران.
هر دو مورد را شاهد بودم.
و در مقابل دوستان بسیاری را هم میشناسم که با دنبال کردن تلویزیون ایران پر از انرژی و انگیزه و هدف گذاری برای آینده هستند و با جدیت در حال دنبال کردن محتوای کانالهای امیدبخش و حرکت بخش هستند و برای آینده پر امید و اینکه خودشان در ساختنش نقش دارند سر از پا نمیشناسند.
و من فکر میکنم عقل سلیم انسان را به دنبال کردن کدامیک از اینها دعوت میکند؟
دوستان هلند بر اساس برنامهنویسی یکی از دانشجویان ایرانی موفق به اتصال تلویزیون خود به تلویزیون ایران شدهاند. برایشان مهم است بچههایشان تلویزیون ایران را ببینند.
چند ساعتی که منزل یکی از این دوستان در هلند بودم. ساعتهای دقیق برنامههای مفید برای بچهها را میدانست و طبق ساعت مشخص تلویزیون را روشن میکرد. در واقع هویت سازی میکرد. علاقه به خاک، به وطن، به پرچم، دیدن مکانهای زیارتی، شنیدن صدای قرآن و دعا و مناجات و پخش اذان. عروسک گردانیهایی با موضوع اخلاقی و معنوی... همه و همه در مسیر تربیت فرزندانش بود.
چیزی که حتی یک مورد هم در تلویزیون هلند یا شبکههای ماهوارهای وجود ندارد.
مدتی که ایران بودم، در هر بار دیدن اخبار از یک کشف و اختراع و حل یک مسأله و یک پیشرفت چشمگیر و... در ایران پهناور باخبر میشدم. مستندهایی میدیدم که جوانان خوش فکر ایرانی گرهای را باز کردهاند، مدالی آوردهاند، اختراعی کردهاند یا انحصار یک داروی خارجی را شکستهاند. اما کافیست مدتی بیننده یک شبکه ماهوارهای باشید یا بیننده شبکههای تلویزیونی مثل فرانسه یا هلند...
به زودی بیشتر از تلویزیون هلند و فرانسه در مقام مقایسه محتوایی با تلویزیون ایران خواهم نوشت ان شاء الله.