فرانسه که بودم برف ندیدم. در اون شهری که بودیم هوا سرد میشد، باران می آمد. اما برف نه. در پنج سالی که اونجا ساکن بودیم فقط یکبار برف به اندازه ای آمد که کف زمین سفید شد. یعنی شاید بشه گفت یک سانت یا دوسانت روی زمین نشسته بود. وقتی برای رفتن به دانشگاه به ایستگاه اتوبوس رفتم. اتوبوسی نیامد. گفتند اتوبوس ها ریسک و خطر رو نمی پذیرن. گفتند زمین لغزنده شده و ما حرکت نمی کنیم. اون روز خیلی اذیت شدم. امتحان هم داشتم. آخر هم مجبور شدم تا دانشگاه پیاده بروم. در تمام زمانی که بیش از ۳۰ دقیقه در سرما در ایستگاه اتوبوس ایستاده بودم. ندیدم یک نفر غر بزند یا بحث کند یا به زمین و زمان و سیستم و کشور بد و بیراه بگوید.
این دو سه روز که در هلند به همین اندازه برف بارید و زمین یخزده شد، باز اعلام شد که قطار و اتوبوس کار نمی کنه. و برخی موارد هم اعلام شد که اعتصاب هست...
چه در فرانسه چه در هلند در چنین شرایطی هرچند مردم بسیار اذیت میشن اما ندیدم غر بزنن، حرف بد و بیراه بزنن و اعصاب بقیه رو خرد کنن.
امروز دوستم می گفت در مترو ایران یه بخشش آسانسور خراب شده بود. مسئولش هم بالای سرش بود و دو نفر هم داشتند درستش می کردند. پله برقی هم خیلی طولانی نبود. مسئولی که ایستاده بود هم داشت هدایت می کرد که از پله بیایید تا مشکل حل بشه. بعد یه خانمی برگشته شروع کرده غر زدن که خوبه این همه هم داریم مالیات میدیم... حالا کاری ندارم که شاید خبر نداره غربی ها چقدر مالیات میدن... و اصلا حتی قابل مقایسه هم نیست. اما این چه اخلاق زشتی هست که سریع زبان به نق زدن و غر زدن و ناله کردن دارن برخی آدمها. سکوت کن. آرامشت رو حفظ کن. همکاری کن.
لطفا خودمون و اطرافیانمون رو دعوت کنیم به کنترل ذهن و زبان. تمرین میخواد. رها کردیم این زبان و ذهن رو. واقعا اخلاق زشتی هست. حال بهتری خواهیم داشت منفی نگیم و منفی نشنویم. یه فرهنگی هست که گمشده و باید پیداش کنیم...