ویرگول
ورودثبت نام
تا انتهای افق
تا انتهای افق
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

حالی چنین میانهٔ میدانم آرزوست...

من نوجوانانی را در غرب دیدم که هیچ الگویی برای انسانی و الهی زندگی کردن ندارند.

اهل شجاعت و غیرت و عزت نیستند.

دغدغه مسائل اجتماعی سیاسی کشور خود را ندارند.

دلشان به هیچ جا وصل نیست.

و حتی به دلیل القای روانی شدید جامعه، نسبت به جنسیت خود دچار شک و حیرانی هستند.


اما حالا بیا در ایران...

همین امروز دو جا، نوجوانانی کم سن و سال جلو ماشین را گرفتند و به ما شربت شهادت تعارف کردند!...

با صدایی محکم و بزرگسالانه گفتند: اگر تمایل هم داشتید به ما برای ادامه این فعالیت کمک مالی کنید.


در دوره بازخوانی کتاب #تکنوپولی، فهمیدیم که ایدئولوژی سازان غرب، با ابزار تکنیک، چه بر سر مغزها و قلب‌های نوجوانانشان آوردند.


آه، چگونه این ۳۲ حرف را کنار هم بچینم تا بگویم دوستت دارم؛ از آخرین احساس یک قلب! ای کسی که به من عملی آموزش دادی داشتن شخصیت حماسی، غیرتمند، عزتمند، مقید، دغدغه مند، مسئولیت‌پذیر و روحیه حفاظت و حراست از مکتب الهی را.


ای کسی که سد آهنین حفاظت از قلب‌ها و عقل‌های نوجوانان ما شدی، در برابر سیل ویران‌گر بی‌تفاوتی، لذت گرایی و بی‌قراری عصبی. عزیز دلم... حسین جان...


https://www.aparat.com/v/U53OB


تلگرام

ایتا

اینستاگرام

بله

سروش

حسین جانتکنوپولیمکتب الهیالگوی جوانانشهادت
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک دانشجوی ایرانی در فرانسه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید