یکی از معضلات رایج که در همه جا تجربه میکنیم. در مدارس. دانشگاهها و حتی میان افراد فامیل، تصور گل و بلبل بودن خارج از کشور هست.
حقیقتا نمیدانم این تصور چگونه شکل گرفته. اما خیلی عجیب هست که تا این حد ذهنها تخیلی شکل گرفته باشد.
همیشه همه یک دوست و آشنا و فامیل دارند که میگه خارج همه چی عالیه... اما هیچ کس از اون بخش از دوستان و آشنا و فامیل نمیگه که یا ساکته. یا جرأت نمیکنه از حقایق بگه یا بعد از چند سال زندگی، زبانش به حقیقت باز میشه. بخصوص اگر شرایط برگشت به کشور را پیدا کنه و برگرده...
دیروز این پیام تیتر خبری اخبار هلند بود:
زنان در حمل و نقل عمومی، ایستگاه ها، پارک ها در #هلند احساس ناامنی می کنند. | NL Times
متن ترجمه شده خبر هلندی:
« زنان در مکان های عمومی در هلند احساس ناامنی می کنند. ترسناک ترین مکان ها برای آنها حمل و نقل عمومی و ایستگاه ها و پس از آن جنگل ها، پارک ها و مکان های تفریحی هستند. Pointer و AD در نظرسنجی از بیش از 7400 زن دریافتند که زنان تا زمانی که میتوانند از این مکانها اجتناب کنند، مسیرهای جایگزین را انتخاب میکنند یا زمانی که در آن مکان هستند، مکان زندگی خود را از طریق تلفن خود به اشتراک میگذارند.
91 درصد از زنان اظهار داشتند که در ایستگاههای قطار، مترو و اتوبوس احساس ناامنی میکنند، 82 درصد در حملونقل عمومی احساس ناامنی میکنند، 90 درصد در پارکها و جنگلها احساس امنیت نمیکنند و 74 درصد میترسند که ممکن است در مکانهایی مانند بارها و باشگاه ها برایشان اتفاقی بیفتد.
وقتی به طور مشخص از آنها پرسیده شد که از چه چیزی میترسند، سه چهارم زنان نشان دادند که فکر میکنند ممکن است در این مکانها اتفاقی برایشان بیفتد. بیش از یک سوم واقعاً یک حادثه را در مکان های ذکر شده تجربه کرده اند. زنان در عصر و شب بیشتر احساس ترس می کنند.
تنها 6 درصد از پاسخ دهندگان گفتند که رفتار خود را تغییر نمی دهند تا در فضاهای عمومی احساس امنیت کنند. 94 درصد دیگر زنان این کار را انجام می دهند. آنها از مکانهای خاصی در تاریکی اجتناب میکنند، یک مسیر جایگزین انتخاب میکنند، وقتی احساس ناامنی میکنند وانمود میکنند که در حال مکالمه هستند، یا مکان زندگی خود را از طریق تلفن با دوستان یا خانواده به اشتراک میگذارند. حدود 20 درصد از زنان یک سلاح سبک مانند اسپری فلفل حمل می کنند یا در صورت نیاز به دفاع از خود، کلید خود را بین بند انگشتان خود حمل می کنند.»
چند خبر ناراحت کننده دیگه که همه در یک روز در هلند منتشر شده را هم در ادامه ارسال می کنم. بعد تصور کنید این خبرها برای ایران بود...
توجه کنید که هلند مانند ایران بیش از 200 ماهواره و شبکه فارسی زبان نداره که هدفش تخریب و تضعیف هلند باشه و فروپاشی روانی ذهن مردمش. خیلی عادی به شکل روزانه این اخبار را مخابره می کنه.
خبر بعدی میزان بی خانمان های هلند هست. خبر بعدی آمار نگران کننده میزان قتل عمد فقط در آمستردام...
اما خب موسسات مهاجرت را در نت در خصوص هلند ببینید. علت توهم خیلی افراد که بیرون از ایران گلستان هست را متوجه می شوید.
خودم شخصا از نزدیک شاهد ایرانی هایی بودم که حقیقتا به سختی و رنج زندگی می کردند، اما در صفحات اینستاگرامی خود فقط عکسهای غرق در خنده و تلاش برای نشان دادن اینکه چقدر خوشبخت هستند را به نمایش می گذاشتند...
حالا مطالب بیشتری هست که در ادامه خواهد آمد...
چرا تصمیم به نشر این مطالب گرفتم؟
چون جریانی در ایران سالیان سال است ریشه دوانده و الان تا شعارهای انتخاباتی در سطح ریاست جمهوری یک کشور رسیده که واقعا عوام فریبانه غرب را متفاوت و ما را محتاج ارتباط القا می کند...
و بسیاری از مردم هم خام این حرف ها می شوند. اما بلاخره یک روز باید این بسته بودن ذهن ها و زودباوری ها و کمی عزت نفس ملی و بین المللی در بسیاری فصلش به پایان برسد.
دیگر در این دنیای کوچک شده به راحتی می توان از حقایق باخبر شد. و متاثر از هیجانات و حرف های بی پشتوانه نشد...
طبیعی است که برخی بگویند اگر غرب بد است یا زندگی سخت است، تو چرا رفتی؟
بارها پاسخ داده ام که همه آدمها بخاطر راحت تر زندگی کردن سفر نمی کنند. اگر همین تجربه برایم اتفاق نمی افتاد، خودم هم تصورات بسیار اشتباهی در خصوص بسیاری از مسائل از غرب داشتم که با تجربه بی واسطه همه تغییر کرد...
✍️مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران