چند سال پیش، مستند «خط مقدم» را دیدم.
مستندی که با داستان غم انگیزی شروع میشد...
رژیم بعث عراق، ایران را موشک باران میکرد و کاری از دست ایران بر نمیآمد.
شهید حسن طهرانی مقدم از آن روزها به عنوان سخت ترین روزها و لحظات زندگیاش یاد میکند که کاری نمیتوانستند بکنند.
هیچ کشوری کمک نمیکند، جز سوریه...
اینگونه میشود که بلند میشوند میروند سوریه که برای توان موشکی کمک بگیرند. سوریه میگوید نمیتوانم موشک بدهم، اما میتوانیم آموزش بدهیم...
تیم ایران می گوید: آموزش دهید. با بحث، زمان آموزش را به شش ماه میرسانند. شهید طهرانی مقدم میگوید کمتر از ۴ ماه!
آن ها می گویند محال است.
ایشان میگوید باید بشود...
شیفتی، شبانه روز آموزش میبینند. انقدر که میگویند وقتی به ایران بر میگردند همه لاغر و نحفیف شده بودند. اما بلاخره آغازی میشود برای آنچه امروز از سیستم دفاعی موشکی ایران عزیزمان میبینیم.
جمله معروف ایشان را در نماهنگی که لینکش در پایین آمده میبینید: «فقط انسانهای ضعیف، به اندازه امکاناتشان کار می کنند.»
و امروز ما میگوییم:خدا او را آفرید که ما برای انجام ندادن کارها؛ نتوانیم کمبود امکانات را بهانه کنیم...