ویرگول
ورودثبت نام
تا انتهای افق
تا انتهای افق
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

دنیا، ما و واکسن کرونا

کل داستان کرونا یک اتفاق مبهم و پر حاشیه است. واکسنش هم. یعنی مغز همه درد گرفته و سر همه گیج می رود از حجم تنوع اخبار ضد ونقیض این بیماری و راه های علاجش.

بدتر از ابهام های بیماری، ابهام های واکسن شد. و مردم جهان که نه راه پس دارند نه راه پیش انگار.

در این میان ما هم شاهد انواع حواشی آن بوده ایم. وقوع یک حادثه و چند دستگی همیشگی انسانها بر اساس عقاید، باورها. و البته تاثیر رسانه ها.

و آنچه این میان به خوبی دیده می شود تفاوت آدمها در نوع اعتماد کردن هاست.

فرانسه که بودیم باز هزاران حواشی بحث واکسن ها بود. برخی اعتماد صد در صد. برخی نگرانی زیاد. برخی پزشک ها می گفتند بزنید. برخی پزشکان استعفا دادند که این کشتار دسته جمعی است...

نتیجه هم این شده که هنوز خیلی از مردم واکسن نزده اند در فرانسه و خروجی اش این شده که انواع راهکارها را برای مجبور کردن مردم به واکسن به کار بگیرند. مثلا دیروز که دوستم برای قهوه خوردن به یک کافی شاپ رفته، فروشنده ازش کارت واکسن خواسته و تازه گفته غیر این باید برای نشستن فرمی هم پر کنی...

هلند هم نه به نسبت فرانسه اما اخبار پر از بحث است. برخی به راحتی واکسن زدند. برخی گفتند: این یک توطئه هست و برخی گفتند شما توهم توطئه دارید...

حالا هنوز همه هلندی ها حتی در سطح فرهنگی ها تن به واکسن زدن نداده اند و بحث اجباری شدن آن از ماه آینده است. همین هم باعث شده باز سر باز شدن دانشگاه ها بحث باشد. در اخبار هست که برخی می گویند همه اساتید نزده اند. برخی می گویند بسیاری از دانشجویان نزده اند و ...

تمام بحث این ملت اروپایی مخالف هم این است که این واکسن ها آمریکایی انگلیسی است و این ها پر از سوء سابقه هستند. یعنی حتما عوارضی دارد اما تجارت جهانی اینها اجازه نمی دهد که این عوارض را علنی کنند و جان انسان ها برایشان مهم نیست.

شنیدم که دوستان هلندی شیعه شده هم اینجا گفته اند ما واکسن آمریکایی نمی زنیم. و حتی گفته بودند اگر بتوانیم برویم ایران واکسن ایرانی می زنیم!

می دانم این برای خیلی از ایرانی ها غیرقابل باور هست. بالاتر پستی از یک هلندی گذاشته بودم که ابراز حسرت کرده بود که کشورش واکسن ندارد و خوش به حال ایرانی ها... و گفته بود اگر دستش برسد دوست دارد واکسن ایرانی بزند چون قابل اعتماد تر است...

وقتی دستم سوخت و چند بار درمانگاه رفتم در مواجهه با چند دکتر و مطرح شدن اینکه خارج از ایران زندگی می‌کنم، برایم جالب بود که دو سه پزشکی که با آن ها صحبت کردم در دو تخصص متفاوت گفتند: که غالب ایرانی‌هایی که خارج از کشور زندگی می‌کنند، عموم کارهای پزشکی خود را سالانه می‌آیند در ایران انجام می‌دهند و برمی‌گردند. با این نظر و تجربه که هم به لحاظ قیمت به شدت به صرفه‌تر است هم به لحاظ کیفیت و تخصص و نتیجه عمل پزشکان ایرانی.

خود من هم این را تجربه کردم. به راحتی مراجعه کردن به درمانگاه. بیمارستان... به راحتی وقت پزشک متخصص گرفتن. وفور پزشکان متخصص و و فوق تخصص با تجهیزات پیشرفته. بخصوص در فرانسه که بیش از ۴ سال بودم غیر از بحث نظم هرگز این تجربه دسترسی راحت را نداشتم. و یکبار توضیح دادم که مثلا چند ماه برای یک پزشک متخصص چشم زمان می برد. و در یکی از روزنامه های فرانسوی یکبار خوانده بودم که تعداد چشم پزشک خیلی کم است و لازم است از خارج پزشک وارد شود. در این مدت هم که به پزشک های مختلف مراجعه کردم. دو تا فرانسوی بود، یکی چینی و دو تا عرب. یعنی حتی همین پزشک ها هم همه فرانسوی نیستند.

تعریف دو متخصص خیلی برای من جالب آمد. پزشکی که با خنده می گفت: مراجعین من عموما از کانادا و آمریکا هستند. و خیلی برایش عادی بود و به من می گفت: راست می گویی. سیستم پزشکی غرب ضعیف است. و پزشک متخصص دیگر که خیلی جدی به من گفت:‌ ما برای جراحی زانو امروز بیمار را بستری می کنیم، فردا عمل می کنیم. پس فردا می گوییم به خانه برود و مثال آورد از یکی از آشناهایش در آلمان که همین جراحی زانو را کرده و دچار مشکل جدی شده و یک ماه است که نمی تواند روی پاهایش بایستد و در بیمارستان بستری است و گفته هر روز یک پزشک می آید معاینه می کند و هی جلسه می گذارند و هنوز به تصمیم و جواب قطعی نرسیده‌اند.

حالا کنار همه این تجارب شخصی، به شکل تصادفی مدتی است با یک برنامه آشنا شده‌ام که دو نفر ایرانی ساکن خارج از ایران هر بار با یک ایرانی در یک کشور که چندین سال زندگی می کن مصاحبه تصویری می‌کنند که تجاربش را مطرح کند و یک سری سوالات ثابت که از این افراد می پرسند درباره سیستم پزشکی آن کشور است. حتی در کشورهایی مثل آلمان هم فرد با قطع یقین می گوید که فقط ایران! و حسابی از تجارب تلخ خود از زمان بیماری و مجبور شدن به مراجعه پزشک بخصوص از نوع متخصص آن می گفتند. و در خاطرم مانده فرد می‌گفت: اینجا فقط باید مراقب باشی مریض نشوی...

بعد با وجود همه این تجارب شخصی و عمومی، با خودم می‌اندیشم که حالا اگر در بین این کشورها یک کشور بخواهد واکسن تولید کند، کدام کشور حتی به لحاظ علمی بیشتر قابل اعتماد و اتکا است...

خب می‌دانیم که اروپا که واکسن تولید نکرده. در غرب واکسن‌ها آمریکایی انگلیسی است. پس باید ایران خیلی با جدیت واکسن‌های تولیدی خود را هم ثبت جهانی کند و معنی نداشته باشد که بگویند فلان فهرست واکسن ها فقط مورد تایید اتحادیه اروپاست.

شنیدم که #وزیر_امور_خارجه هلند، وزیر امور خارجه ایران را دعوت کرده است. پیشنهاد جدی دارم که با اسناد علمی، واکسن های ایرانی معرفی شوند. هم فهرست این واکسن در فهرست پذیرش واکسن هلند هم بیاید هم اگر امکان ارسال به لحاظ سلامت واکسن موجود است. واکسن ایرانی به هلند هم ارسال شود که کسانی که تمایل دارند از این واکسن ها استفاده کنند.

ایران زمانی بزرگترین امپراطوری جهان بوده. و امروز در همه زمینه‌ها در مسیر ساخت #تمدن_نوین_ایرانی_اسلامی است. آن شکوه و جلال و عظمت باید برگردد. و برایش دلایل زیادی داریم. که در این خصوص می‌شود اینکه قدرت دست کسانی نباشد که برای تجارت و ثروت، جان انسانها برایشان اهمیت نداشته باشد. و برای این کار نیاز هست افراد با عزت نفس و با اعتماد به نفس و جدی امورات کار را در دست داشته باشند.

چند روز پیش از تلویزیون هلند مستندی از امپراطوری ایران دیدم که به زودی عکس ها و فیلم‌هایش را ان شاء الله ارسال می‌کنم...

? مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی ?? در هلند و فرانسه

تلگرام

ایتا

اینستاگرام

بله

سروش

واکسنکروناواکسن ایرانیاروپاتمدن نوین ایرانی اسلامی
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک دانشجوی ایرانی در فرانسه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید