در روز ۱ فروردین ۱۴۰۲ چه خاص بود شنیدن این داستان واقعی.
دوستی داشت تعریف میکرد برای اولین بار در حال ساخت دستگاهی در ایران بودیم که تا آن روز به کشور وارد میشد. دستگاهی بسیار مهم برای کشور.
وقتی اولین نمونه دستگاه ساخته شد از مجموعه های مختلف برای بازدید دعوت میشد که نظر دهند و درستی اش را تایید کنند. روزی آقایی آمد و تا دستگاه را دید گفت: این که شبیه به کاردستی است و چیزی شبیه شوخی. شما جوانان کم سن با خود چه فکری کرده اید که توان ساخت چنین دستگاهی که تخصصش دست کشورهای توسعه یافته صنعتی است دارید؟!
حرف او روحیه بچهها را خراب کرد. قرارداد و دریافت بودجه هم انجام نشد. اما رئیس جوان گروه، کم نیاورد، روحیه خود و امید تیم را بازسازی کرد و ادامه داد تا روزی که بلاخره از سوی مراکز و مجموعههای علمی مسلط بر کار، دستگاه تایید شد و مورد حمایت قرار گرفت. تولید این دستگاه خاص به دست مهندسین جوان مومن داخلی، انقلابی در پیشرفت کشور در خصوص آن صنعت بود.
این دوست ما ادامه داد که: وقتی همه گرد آن رئیس جوان جمع شدند و تشویق و تایید. او گفت: « من فقط یک خواسته دارم. آن آقایی که بدون بررسی عقلانی و علمی بی اعتماد به جوانان وطنش کار را تمسخر کرد و گرد ناامیدی پاشید، از سمتی که بخواهد این رفتار را برای گروه جوان دیگری تکرار کند، بر کنار کنید...
سال مهار تورم و رشد تولید، پر نور و پر برکت که میدانیم جوانان زیادی میتوانند در این خصوص نقش بزرگی ایفا کنند که همین سال گذشته هم تلاشهای بنیادین زیادی کردند.
پیشنهاد میکنم عضو کانال زیر شوید،
تا از اخبار فراوانی از این دست باخبر شوید و شارژ انرژی احساسی و فکری شوید و با جدیت به کاری که میکنید ادامه دهید و حرفهای آدمهای منفی گو و منفینگر و مایوس، بر جدیت و امید و اراده شما تأثیر نگذارد، که شاید در حال به انجام رساندن یک کار کشوری یا جهانی هستید و هنوز خودتان خبر ندارید...