تا امروز، بارها در مدارس و دانشگاهها دعوت شدهام که در حوزههای مختلفی که مطالعه یا تجربه داشتهام در سطح توانم، تدریس یا سخنرانی نمایم.
یکی از بهترین موضوعاتی که همیشه با اشتیاق پذیرفتهام، موضوعات مرتبط با انقلاب اسلامی ایران بوده است. چه در خصوص تاریخ سیاسی معاصر ایران. چه در خصوص آینده انقلاب اسلامی...
سر پر درد و دل مشتاقی دارم از صحبت کردن درباره عظمت این واقعه در تقدیرات جهان و آینده درخشان آن...
از جمله کتبی که در خاطرم هست که وقتی خواندم پیش از همه، خودم را تکان داد که چقدر وقایع بوده است که رخ داده و من نمیدانستم، کتاب «تاریخ سیاسی معاصر ایران» نوشته آقای سید جلال الدین مدنی، در همان سالهای پس از انقلاب است.
خوب خاطرم هست حدودا بیست و چهار ساله بودم که برای تدریس کتاب تاریخ معاصر دبیرستان، مطالعات زیادی را شروع کردم که به وظیفهام تا حد امکان درست عمل کنم.
مبانی را که همیشه با کتب علامه شهید مطهری محکم میکردیم. کتب «خدمات متقابل اسلام و ایران». «نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر» و «آینده انقلاب اسلامی»، بهترین کتب در این خصوص برایم بود.
اما این کتاب، یک مرجع جامع و کامل بود که بتوانم پس از مبانی، با مخاطبینم از یک نقطه درست شروع کنیم و به نتیجه محقق شده برسیم.
عموم تجاربم در مجموعههایی بود که تقریبا در خصوص این مسائل اطلاعاتشان نزدیک به صفر بود. و همین هم ریشه پذیرش بسیاری از شبهات و دروغپردازیها و شایعهسازی ها برایشان بود.
داد و بیداد و غر و بدوبیراه و گاهی توهین از جمله تجاربم بود که ابتدای بحث تحویلم داده میشد. اما پس از دعوت به صبر و شنیدن و یکبار تفکر کردن چه تجارب خوبی میشد هر کدام این فرصتها...
ما آموخته بودیم که اگر خود را به جهت فکری و عقاید قوی کنیم، هم در برابر شبهات و اکاذیب مستحکم میمانیم و متزلزل نمیشویم و هم شاید خداوند توفیق و مدد رساند وسیلهای برای رساندن حق و واقعیت به دیگران باشیم.
مقدمه کتاب، انگیزه بخش بیشتری شد برای با جدیت خواندن آن. برایم بسیار جالب بود که این کتاب درواقع محتوای تدریس نویسنده در دانشکده افسری به دعوت شهید نامجو بوده است. سید موسی نامجو، اولین فرمانده دانشکده افسری جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۸.
در مقدمه کتاب آمده است که شهید نامجو معتقد بود: «اگر دانشجویان افسری واقعیتهای ۲۰۰ سال گذشته ایران را میفهمیدند و نتایج تسلط و نفوذ بیگانه را میدیدند، به ریشههای انقلاب میرسیدند و اثرات احیاء مکتب اسلام را در سرزمین ایران به خوبی درک میکردند. نقطه وحدت امت را میشناختند و به مسئولیتهای خود آشنا میشدند و به عمق معنی استقلال و اهمیت حیاتی آن واقف میگردیدند. در آن صورت نتیجه حاصل بود؛ پایگاه مستحکمی در مقابل هرگونه نفوذ شرق و غرب به وجود میآمد که گسترش آن سراسر ایران را در بر میگرفت.»
و خود من اصلا به دلیل تاکید هزارباره رهبر فرزانهام، به سمت مطالعه تاریخ ۲۰۰ ساله ایران سوق داده شده بودم که با این کتاب آشنا شدم...