خواندن تاریخ و بعد هم به عنوان یک موجود زنده در متنِ زمانی که به تاریخ خواهد پیوست، دورانی بر ما گذشته که بفهمیم واقعیت یک چیز است که رخ میدهد و به تعداد انسانها نظر و قضاوت درخصوص آن واقعیت، ساخته و پرداخته میشود.
این انسانها روی یک طیف قرار دارند که از حق کامل تا باطل کامل امتداد دارد. حق کامل نگاه منطبق با خود واقعیت است و باطلِ کامل هم، نقطهای است که دقیقا ۱۸۰ درجه متفاوت از واقعیت واقعه را شرح میدهد و به تصویر میکشد. و در این میان انسانهایی هستند که بین حق کامل و باطل کامل پراکندهاند. برخی به حق میل دارند اما نمیتوانند کامل تکلیف خود را معلوم کنند. برخی هم به باطل به همین ترتیب.
فقط حق کامل و باطل کامل تکلیف خود را میدانند. حقِ کامل، سرسختانه از حق و حقیقت دفاع میکند و باطلِ کامل هم، سرسختانه دوست دارد بر حق و حقیقت پرده بیندازد. طرفداران حق تسلیم حقاند. طرفداران باطل تسلیم نفس.
واقعه، حادثه و حماسه عظیم فلسطین، در عصر قویترین و به روزترین و سریعترین رسانهها، درس بزرگی به من داد. اینکه موضوع، نرسیدن اخبار و حقایق و واقعیتها به افراد نیست. این فیلتر نفس انسانهاست که یک واقعه را چگونه پردازش کند و درباره آن قضاوت نماید. نفسی که پلید شده یا مطهر مانده.
دیگر به وضوح روشن شد اصلا جمهوری اسلامی برای طرفداران باطل موضوعیت ندارد. آنچه موضوعیت دارد تسلیم نفس خود بودن است. نفسی که به تصرف شیطان درآمده است. حالا هر موضوعی باشد در هر جای این کره خاکی.
در واقع طرفدار باطل اصلا نمیتواند روی حق و حقیقت را ببیند. چون به دلیل اصرار به تمایل نفسش به باطل، قلبش واژگون شده است. حق را که میبیند و طرفداران حق را، اذیت میشود و روحش با باطل شاد میشود و انرژی میگیرد. اینطور میشود که مبتلا به قساوت قلب میشود. جنایت را دفاع از خود میخواند، دفاع را جنایت تفسیر میکند.
فرمود: اگر انسان بخواهد بفهمد دلش مریض شده یا سالم است، باید ببیند میل قلبی او به کدام سمت و سو است؟ آیا میلش به سوی خدا و آنچه خدا میگوید است، یا به سوی شیطان و آنچه شهوت و غضبش میگوید؟ انسان از همینجا میتواند صحت و مرض قلب خود را تشخیص دهد.
«خدا بر دلها و گوشهای آنها مهر زده؛ چون پرده غفلتی جلوی چشمهایشان را گرفته...
در دلهای آنها یک نوع بیماری است؛ خداوند هم بر بیماری آنها افزوده و بخاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.
وقتی به آنها میگویند: «در جامعه خرابکاری نکنید»، جواب میدهند: «ما مشغول اصلاح جامعه هستیم و بس! بدانید خرابکارهای واقعی همانهایند؛ ولی نمیفهمند!
وقتی با مسلمانان روبهرو میشوند، به مسخره میگویند:«خدا و روز قیامت را باور داریم»؛ ولی همین که با دوستان شیطانصفتِ خود خلوت میکنند، میگویند: «ما با شماییم. آن ها را دست انداختهایم!» اما در حقیقت خدا آنها را دست میاندازد و در سرکشیشان رها میکند که کوردل باقی بمانند.
آنها کسانیاند که گمراهی را به قیمتِ از دست دادنِ هدایت خریدهاند؛ بنابراین، چنین تجارتی سودی برایشان ندارد و دیگر توفیقی نصیبشان نمیشود»...
✨بخشی از آیات ۶ تا ۱۶ سوره بقره