«سلمان را که داخل بردند. به خیالت تکبر گرفت؟ نه! تواضعش چند برابر بیشتر شد. همه چیزش را به محمد (صلیالله علیهوآله) نسبت داد. گفتند: شما فقیر بودی یا غنی؟ گفت: من فقیر بودم، غنی شدم به محمد (ص). من یتیم بودم، پدردار شدم به محمد (ص). کافر بودی یا مُسلم؟ گفت: کافر بودم، بعد مُسلم شدم به محمد (ص). همه چیز را همینطور گفت. هرچه پرسیدند، جواب داد. گفتند: جاهل بودی یا عالم؟ گفت: من جاهل بودم، عالم شدم. گفتند: غلام بودی یا آزاد؟ گفت: غلام بودم، آزاد شدم به محمد (ص)،
همهاش محمد (صلیاللهعلیهوآله).
امیدوارم ان شاء الله همیشه دلتان از نور این خانواده پر باشد...»
بخشی از کتاب طوبای محبت؛ مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی