تا انتهای افق
تا انتهای افق
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

مرکز نوآوری مانا. فضای کار اشتراکی؛ ویژه بانوان

در هلند فضاهای کاری اشتراکی خوبی وجود دارد و بارها یک روز کامل در این فضاها بوده ام و کارهایم با کیفیت متفاوت جلو برده ام. قابل مقایسه نیست وقتی آدم از خانه بیرون می زند و در یک فضایی که همه با جدیت مشغول کار و درس هستند، کار و تلاش می کند با مثلا در خانه ماندن وقتی از سر تنبلی مانده ای و احساس کسالت و بی حوصلگی کردن و یا مشغول گوشی شدن یا مشغول تلویزیون شدن یا مشغول انجام هر کاری در خانه جز برنامه ای که آن روز برایش برنامه ریزی کرده است.


همانجا بود که آرزو کردم کاش بتوانم چنین بستری را در ایران هم راه اندازی کنم یا راه اندازی کنند. بعد که با دوستان ایران مطرح کردم با تعجب گفتند از این مراکز در ایران هم وجود دارد! وقتی چندین مرکز را بهم معرفی کردند، برایم بسیار جالب آمد که طراحی و چینش و ساختارش بعضا حتی از مراکزی که در هلند دیده بودم بهتر بود. و گاهی هم بسیار مشابه. اما معرفی یکی از این مراکز بیش از هر مرکزی توجهم را به خود جلب کرد. مرکزی که راه اندازش یک خانم است. وقتی جستجو کردم با یکی از صحبت های ایشان مواجه شدم که توضیح می دهد وقتی پس از فراغت از تحصیل وارد فضای کاری شد از حواشی محیط کار معذب بود و گاهی تمرکز هم برای با جدیت انجام دادن کار از بین می رفت. این شد که تصمیم بگیرد فضای کارش را خودش بسازد! فضایی که هم برای خودش باشد، هم بانوان زیادی را که مشتاق چنین فضایی هستند در خود جای دهد.


این خیلی خیلی موضوع مهم و بزرگی است. هم نمایش دهنده عزت نفس و اعتماد به نفس یک خانم ایرانی است و هم این نکته را یادآور می شود که اگر هدفی ارزشمند و دوست داشتنی در زندگی تعیین شود و همه توجه بر آن متمرکز شود، حتی کاری به این بزرگی شدنی خواهد بود. حال تصور کنید اگر این خانم با خود می گفت: نمی شود... نمی گذارند... نمی توانم... من کجا، چنین هدف و کار پر زحمت و پر هزینه کجا...


اما وقتی به قاعده از تو حرکت از من برکت ایمان داشته باشد، تمام است. حرکت... تو حرکت را آغاز کن، کمک ها از راه می رسد... هرچند وقتی اول ایده ات را مطرح کنی خیلی ها بگویند دیوانه شدی؟ نمی شود!


کار، سختی ندارد؟ اذیت ندارد؟ فشار ندارد؟ دارد... اما این فرصت و مجال عمر است و اینکه مشخص شود هر یک از ما به چه شکل از این فرصت و امکان استفاده می کنیم.


این را می گذارم در مقابل آن دختری که با هیجان بهم گفت دارم از کشور می روم... و وقتی گفتم چرا می روی؟ گفت چرا نروم؟ اینجا جای ماندن نیست. من اینجا آینده ای برای خودم متصور نیستم... ایشان دختری بود که در همین کشور در بهترین مدارس و بهترین دانشگاههای ایران تحصیل کرده بود. با امکانات همین کشور به این دانش و تخصص رسیده بود و حالا فقط به این می اندیشید که برود به دنبال آینده شخصی خودش... یعنی تا امروز کشور به من خدمت کرده... حالا احساس می کنم نمی تواند بیش از این به من خدمت کند و من می روم که کشوری دیگر به من خدمت کند...


بازدید از مانا، همین مرکز نوآوری مخصوص بانوان که با طراحی خاصش بسیار روح بخش و زنده بود، خیلی شیرین بود. میز کاری، محیط استراحت، مبلمان راحت، حیاط خلوت و حوض آب و فضای آزاد. اتاق ارائه، اتاق جلسات، کافه و آشپزخانه و ...


همه خانم بودند و از همه زیباتر فضایی برای مادران طراحی شده بود که از صبح تا عصر که مادر در حال کار است کودکانش هم نزدیکش در حال بازی و آموزش باشند و هر زمان نیاز باشد به راحتی به فرزندانش سر بزند و یا حتی ناهار را کنار فرزندانش بخورد... وای که چقدر شیرین و نشاط بخش بود و چه حس افتخار و تحسینی برایم داشت.


پیشنهاد می کنم اگر در تهران هستید. و خانم هستید. به این مرکز سری بزنید و البته بنا دارم فصل هایی از کار مشارکتی را به میزبانی این مرکز رقم بزنیم و امیدوارم هر روز پر برکت تر از دیروز به کار ارزشمند خود ادامه دهند.


جالب است که بدانید این مرکز بخشی را هم برای کارهای اشتراکی با آقایان جدا از مجموعه در نظر گرفته است. حتی اتاق های مجزای اجاره ای. یعنی حتی این امکان که همسری در همان مرکز کنار خانواده اش فعال شود فراهم است. اما بخش اصلی فقط مخصوص بانوان است. که با پوشش آزاد و در آرامش روان و تمرکز به کار خود بپردازند.


امید که این مراکز در کل کشور تکثیر شود و بانوان و جامعه از برکاتش بهره مند شوند. تبریک می گویم به بانوی راه انداز این مجموعه و همه دست اندرکاران جوان آن. در پناه خداوند موفق باشید.


می توانید از طریق پیوند زیر به سایت این مجموعه دسترسی پیدا کنید و با ثبت نوبت حضوری از مرکز بازدید کنید:


https://mana.center/

تلگرام

ایتا

اینستاگرام

بله

سروش

فضای کار اشتراکیماناایرانبانوانبرنامه
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک دانشجوی ایرانی در فرانسه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید