تا قبل تجربه زندگی در خارج از کشور فکر می کردم فقط کشور ماست که یک سری مردم مخالف ساکن خارج دارد که به هر بهانه ولو اندک جایی جمع شوند و ضد کشور و حکومت خودشان شعار بدهند. اما بعد متوجه شدم این داستان برای عموم کشورها رایج است.
مثلا یک روز مخالفان بشار اسد در میدان اصلی شهر جمع میشدند و شعار می دادند که خلاصه ما تحت ظلم و ستم حاکمانمان هستیم و مردم سوریه ما هستیم...
یک روز مخالفان اردغان در میدان شهر تجمع می کردند و به همین ترتیب...
یک روز مخالفان چینی...
یک روز مخالفان روسی...
خلاصه دیدم این یک فرایند تکراری و ایده ثابتی است که برای مردم همه کشورها در کشورهای میزبان فراهم می کنند که مردم مهاجر هر کشور خودشان کشور خودشان را زیر سوال ببرند و بهانه مناسبی برای این دست کشورهای اروپایی یا آمریکایی شود که به بهانه حقوق بشر، که منظور همیشه فقط حقوق این افراد منظور است ( و البته که میدانیم حقوق اینها هم اصلا برایشان مطرح نیست) تحریمهایی را بر کشورهای اینها اعمال کنند که جمعیت غالب آن کشورها را تحت ظلم و ستم قرار میدهد تا به اهداف استعماری خود برسند.
حالا که چشمم به حقایق دنیا خیلی بیشتر باز شده دیگر همه چیز خیلی تکراری شده. در واقع ما همه سرمان به کشور خودمان گرم است و تصور می کنیم کشور ما مثلا فلان مشکلات را دارد، این در حالی است مردم کشورهای دیگر هم دقیقا با همین فرایندها سر کار هستند که به ضرر کشور و مرز و بوم خود اقدام کنند به خیال حل مشکلاتشان اما در واقع این شرایط را فراهم میکنند که دست جهانخوارها برای دست درازی به کشورشان باز شود و به شکل جالب و غم انگیزی عموم این کشورها هم از یک سوراخ گزیده میشوند.
کار به جایی رسیده که خود کشورهای غربی فیلم میسازند و حتی فرایند فروپاشی کشورها از درون را به تصویر می کشند و از دست های پشت پرده هم می گویند اما باز مردم این کشورها متاثر از بازی رسانه و پایین بودن سطح آگاهی از تاریخ و وقایع گول می خورند و به جان هم می افتند و ضعیف می شوند و میدان را به دشمن اصلی می دهند.
در سوریه به مردم سوریه می گفتند ایرانیها آمده اند و کشور شما را دست گرفته اند و ثروت و دارایی شما را به نفع خود مصادره می کنند... و به ایرانیها هم میگفتند: سرمایه شما خرج مردم سوری میشود و چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است!
در حالی که ایرانیها از جان و مال هزینه میکردند که امنیت آنان را حفظ کنند که حفظ امنیت آنها حفظ امنیت ایران هم بود و سوریه هم برای ایران فواید و برکات سیاسی اقتصادی داشت که طبیعت هر ارتباط بین دو کشور دوست است. یعنی خدمات متقابل بود. اما سیاست غربی تفرقه بنداز و حکومت کن با قدمت چند صد ساله، خون جهان را میمکد وقتی به صراحت در فیلمی که از آن خواهم گفت این دیالوگ وجود دارد که: کره زمین مثل یک بوفه غذاست که باید تا میشود از آن بخوریم تا تمام شود... و این بوفه یعنی کشورهای پر منابع و پر محصول ما...
حالا بعد از هزاران توطئه و فتنه و تحریم و تخریب، ناگهان ایران تمام معادلات را به قدرت الهی بهم زده و خود عدو سبب خیر شده که جایگاه و عزت و هویت ایران به شکل بیسابقه در جهان در صدر قرار بگیرد.
ویدئوهایی در این زمینه در کانال قرار گرفتهاند
✍🏻 تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance