تا انتهای افق
تا انتهای افق
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

مهاجر

دبیرستانی بودم که با حاج احمد متوسلیان آشنا شدم، در میان خاطرات ایشان با شهید محمود شهبازی آشنا شدم... دوست صمیمی هم بودند. با هر کدام آشنا می‌شوی با جهانی ملکوتی آشنا شده‌ای... واقعا چه کسانی بودند ایشان...

حاج احمد لقب «مهاجر» را به او داده بود
و اینگونه شد که من هم نام «مهاجر» را به امانت گرفتم...
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید...



پیشنهاد می‌کنم کتاب «راز نگین سرخ» و همین کتاب مهاجر را بخوانید.
هرجا از شهید محمود می‌پرسیدند سمت و مقامت چیست؟ می‌گفت: چه فرقی می‌کند؟ مهم این است که بنده خوبی برای خدا باشیم...
وقتی شهید شد، تازه خانواده‌اش فهمیدند که بوده و چه سمتی در جبهه داشته! تصور می کردند در سپاه کارگری می‌کرده...

امروز ۲ خرداد، مصادف بود با سالگشت روزی که مقدمات فتح و پیروزی خرمشهر با مجاهدتش فراهم شد و با دلی آرام و قلبی مطمئن «عند ربهم یرزقون» شد...

تلگرام

ایتا

اینستاگرام

بله

سروش

کتابشهداحاج احمد
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک دانشجوی ایرانی در فرانسه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید