یک قدم مانده، جهان شوق تکامل دارد...
پس از تحقق وعده صادق، هرچه بخواهم بنویسم هرگز به قلم سید شهیدان اهل قلم نمیرسد. پس همین خلاصه نویسیهایم تقدیم شما:
«اینها بچههای قرن پانزدهم هجری قمری هستند، هم آنان که کرهٔ زمین قرنهاست که انتظار آنان را میکشد تا بر خاک مبتلای این سیاره قدم گذارند و عصر بیخبری و جاهلیت ثانی را، به پایان برسانند.
این جوانان، نسل تازهای هستند که در کرهٔ زمین ظهور کرده است و وظیفهٔ دگرگونی عالم را پروردگار متعال، بر گردهٔ اینان گذاشته است. عصر بعثت دوباره انسان آغاز شده است.
بچهها، متواضعانه و بیغرور میدانند که نهایت تکامل انسان این است که وجود خویش را وقف تحقق ارادهٔ الهی کند و نه اینکه معاذالله خدا برای تحقق اراده خویش به تو نیازی داشته باشد، نه، هر چه هست باز هم برای توست.
کربلا (که فتح شد) و آن سوی تر، قدس، در انتظار طلیعه داران هستند، هم آنان که راهگشای تاریخ به سوی عدالت موعود خواهند بود، آیا تو نیز به خیل آنان پیوستهای؟
تاریخ راه خود را از میان ظلماتی که بر دنیا سایه انداخته است به سوی نور میگشاید.
ما معجزه ایمان را دریافتهایم و هرگز میدان نبرد را رها نخواهیم کرد. ما وارث هزاران سال تاریخ پرفراز و نشیب انبیاء هستیم و رسالت ما دفاع از همه مظلومان و مستضعفان طول تاریخ است. ما سنگینی این بار امانتی را که پروردگار متعال بر دوش ما نهاده است احساس میکنیم و رسالت ما نیز در استمرار راه انبیا و تادیه میثاق فطرت است.
اکنون وعدهٔ خداوند تحقق یافته است و قومی را مبعوث ساخته که محبوب او هستند و او نیز محبوب آنهاست، و چه چیزی خوشتر از ملامتی که در راه محبوب کنند؟ آماده شو برادر، جراحت کربلا هنوز هم تازه است و تا آن خونخواه مقتول کربلا نیاید، این جراحت التیام نمیپذیرد.
هزارها سال از هبوط انسان میگذرد و در این پهنه تاریخ که صحنه گذار از باطل به سوی حق است، چه ظلمها که نرفته است و چه خونهای مطهر که بر زمین نریخته است!
پروردگارا، تو در جواب فرشتگان فرمودی: انی اعلم ما لا تعلمون! من چیزی میدانم که شما نمیدانید.
پروردگارا، چگونه تو را شکر گوییم که ما را در این عصر که پهنهٔ تفسیر این آیت ربانی است، به گذرگاه زمان کشاندهای؟
شور و اشتیاق بچهها قابل توصیف نیست. آنان با آنچنان شوق و شوری به صحنههای مقدم نبرد میشتابند که تو گویی نه ظاهر، که باطن را میبینند، اگر نه، ظاهر جنگ که زیبا نیست. آنها دل به حق خوش دارند و چهرههای شادابشان حکایت از عمق آگاهیشان دارد. آنان زمان خود را به خوبی میشناسند و رسالت خود را به روشنی دریافتهاند. آنها بچههای محلههای من و تو هستند، همان ها که در مسجد و بازار و اینجا و آنجا میبینی.
حزب الله از متن امت خوب ما برخاستهاند و در دل مردم جای دارند. آنها یادآور وعدههای قرآن و روایات هستند و تو گویی همه تاریخ منتظر قدوم آنها بوده است.
حزب الله، مردانی که تند باد عواصف آنان را نمیلرزاند، از جنگ خسته نمیشوند، ترسی به دل راه نمیدهند، بر خدا توکل میکنند، و عاقبت نیز از آن متقین است.
اینان دریادلان صف شکنی هستند که دل شیطان را از رعب و وحشت میلرزانند و در برابر قوهٔ الهی آنان، هیچ قدرتی یارای ایستایی ندارد.
ما ماموریت داریم که جهان را از عصر ظلمات خارج کنیم...
دشمن برده ماشین است.
و تو
ماشین را
در خدمت
ایمان
کشیدهای...