قوی باشی، برای یک روز خاص سالها دوره دیده باشی، منتظر روز موعود باشی که بخواهی هنرنمایی کنی و سنگ تمام بگذاری...
اما درست روز واقعه، امام و راهنمای قلبت بگوید: اگر میتوانی، فقط «آب» برای بچهها بیاور...
بی اما و اگر، بیانتقاد و اعتراض، بندبند وجودت بشود تحقق مأموریت جدیدِ محول شده، با تمام وجود تلاش کنی...
اما... همین را هم موفق نشوی...
کربلا برای ما از این رو، لحظه به لحظهاش درس است، فرهنگ است، الگوست، افق است که در هر حادثهای میتوانی تطبیق دهی، خط مشی را ببینی و متوقف نمانی.
در سختترین غافلگیری های زندگی هم قرار بگیری، یک نسخهی تطبیق دادنیاش در کربلا وجود دارد، میتوانی لحظهای به آن نظر بیندازی، به قلب پیرو امام زمانت رجوع کنی و بگویی:
وظیفهام چیست؟
یل ام البنین یاد داد نگاه کنم امر چیست، نه چه دوست دارم!...
این شاید برای ما همان معنی کُلّ یوم عاشورا،
کُلّ ارض کرببلا باشد.
پیام میرسد: فکر نکن فقط اگر به آنچه دوست داری برسی پیروزی! ولو بهترین و خوبترین کار عالم در نظرت باشد؛
معادلات ربّمان متفاوت است، چون مربی است...
گاهی تعالی انسان و رضایت حق در موفق نشدن پنهان شده، چون آزمون بر سر اطاعت امر بوده، نه تحقق امر...
و شنیدهایم که گفته شده: عباسابنعلی، سلام الله علیه، مقامی در بهشت دارد که همهی شهدای هستی به آن غبطه میخورند.
جدای از مقام «باب الحوائج»ی که در دنیا صاحبش شده است...
عارفان گویند در بهداری کوی حسین
دردها را بیشتر، عباس درمان می کند
واقعا داشتههایی داریم که در جهان، شبیه ندارد...
زندگیمان را بررسی کنیم و به سمت عباس شدن حرکت کنیم...
من و التماس دعا از شما...