قبول دارید مشکل افراد مخالف نظام، اقتصادی نیست؟
به نظر میرسد غالب افرادی که در رأی دادن مشارکت نکردند، دغدغه اقتصادی نداشتند. هرچند این موضوع را بهانه کنند.
چند نمونه: بازار فرش دارد. منزلش چیزی شبیه قصر است. یک پایش خارج از کشور است و خلاصه از نظر مادی در ایران در بازه زمانی ۳۰سال به ثروت انبوه رسیده.
اما نه خودش رای داد و نه گذاشت خانوادهاش رأی بدهند.
اما در مقابل خانوادهای را میشناسم با سه فرزند. شغل متوسط پدر در خانواده امکان پشتیبانی مالی خانواده را نداشت. دو پسر کار میکنند تا خانواده را حفظ کنند. همیشه مستاجر... اما مادر عضو بسیج محل است. در تمامی فعالیتهای فرهنگی برای رضای خدا بدون ریالی حقوق و درآمد کار میکند. همیشه در همه انتخابات یکی از ناظران صندوقهای رای بوده، سختگیرانه، که خللی در سلامت و امنیت رایگیری ایجاد نشود. بارها شرایط خانوادگی به حدی رسیده که به کمک مالی فوری نیاز پیدا کردهاند. اما تابحال حتی یک بار یک جمله ضد نظام، مملکت، دین، آیین، رهبر و حکومت از خانواده ایشان نشنیدهام.
و این دو مقایسه بسیار مشابه دارد.
دخترخانمی همین اواخر گفت در دیجیکالا کار میکند. ماهانه ۲۲ میلیون حقوق دارد. موفق به خرید ماشین و خانه به شکل قسطی شده در این سال ها و...
اما با بدترین ادبیات از ایران و اقتصادش میگفت و اینکه اینجا جای ماندن نیست. و وقتی پرسیدم دقیقا چه انتظاری با این سن و سال از خودت داری که داشته باشی و نداری، پاسخ مشخصی نداشت.
آقا پسری در یک جلسه کارآفرینی از موفقیتش در زدن چندین کافه در شهرش میگفت و سود و سرمایه چند میلیاردی ظرف سه سال؛ اما به طرز بدی به حکومت بد و بیراه میگفت و احساس نقصان و بدبختی میکرد...
خانمی ایرانی از گرانی قیمت خانه در کانادا میگفت که بیداد میکند. از حتی روغن زیتونی که توان خریدش را دیگر ندارد. از هزینههای سنگین انرژی میگفت. از اینکه پسرش بعد از ۱۵ سال! موفق به استخدام در شغلی با ۴۰۰۰ دلار درآمد شده که ۲۰۰۰ دلار را باید به بانک بابت خرید قسطی خانه بدهد و حدود ۷۰۰ دلار پول هزینه انرژی میدهد و ۵۰۰ دلار هم پول خرید قسطی ماشین و به همین خاطر خانمش هم کار میکند که خرج زندگی در بیاید. اما با این وجود در هر حال خودش را قانع میکرد که احتمالا وضعیت بحرانی اقتصاد کانادا بهتر از ایران است...
یا تمام کسانی که در پایتخت زندگی میکنند به جهت رفاه و دسترسی به شغل و امکانات و تحصیلات و سیستم پزشکی خیلی جلوتر از بسیاری شهرستانها هستند، اما میزان مشارکت مردم در بسیاری از این شهرها از میزان مشارکت مردمان پایتخت و امکانات رفاهیاش که توسط حکومت فراهم شده، بیشتر است.
واقعا چه تجزیه تحلیلی در این خصوص دارید؟