باسلام و درود
از اخرین باری که متنی نوشتم حدود ۳ ماه میگذره،و دغدغه ای که تمام این مدت منو بخودش مشغول کرده همین حس مرگ ذائقه در خودم بود.
حسی که بهم عذاب وجدان میداد که تو خودتو گم کردی تو میتونستی از بزرگترین کتابخون های کل خانواده ات باشی،کسی که ذوق وصف ناپذیر به خوندن داشت چطور الان حتی کتاب هایی که بهش هدیه میشن هم نمیتونه حتی ورق بزنه. عذاب وجدان یه طرف نیااااز مبرم خودم به مطالعه یک طرف دیگه قضیه بود.خیلی خودمو هل دادم به هر روشی به سمت کتاب اما اصلا جواب نداد تا اینکه فهمیدم شاید جلوه های بصری کتاب ها منو جذب خودش نکنه اما من هنوز جذب جلوه های صوتی میشم و موسیقی و امواج صدا منو اروم میکنن،با این ایده روبرو شدم شاید نتونم کتاب بخونم اما میتونم گوش بدم و به این ترتیب تا حد بسیاری از حالت مرگ ذائقه دور شدم و این ایده جواب داد برام.
سری قبل که پست قبلی رو گذاشته بودم خیلی ابراز همدردی کرده بودن، این متن برای اونهاست،شاید برای شما هم مشکل گشا بود.