داشتم توی فروشگاه "ذهن زیبا" که یک فروشگاه اسباببازی هست قدم میزدم که نگاهم به مکعبهای روبیک افتاد... انواع و اقسام رنگها و حجمها...
متصدی داشت توضیح میداد که همهی مکعبها با یک فرمول قابل حل هستند و من به فکر فرو رفتم تا برای بچههای شرکت این سرگرمی رو بخرم؛ تا اوقات فراغت به جای دست گرفتن گوشی با حجم آینهای #مکعب_روبیک سرگرم بشن.
یک آخر هفته درحالیکه روبیک در دست به منبر رفته بودم و به بچهها درمورد اینکه برای ما #جامعه_معماران مکعب حجمی از رنگی بسیار سادهتر و قابلحلتره؛ چرا که درک درستی از #حجم داریم و از خوبیهای این #رشته_مادرمرده دفاع می کردم، دوستی شیطنتی کرد و بطور آشفتهای به همش زد.
چشمتون روز بد نبینه... تا پاسی از شب موندم شرکت، تا علاوه بر اینکه این مکعب بختبرگشته رو که دست تقدیر اون رو داخل شرکت ما و به چنگ من درآورده بود، حل کنم، به کارهای عقب مونده هم سر و سامون بدم. (اینجا که مکعب به دست من رسیده بود همهی ما مردم ایران بودیم.) - نیلوفر و همکاران (2019)
این ماجرا درس عبرتی شد تا بدون تحقیقات علمی و تجربی و کلا همینجوری هم حرفی نزنم و قمپزی در نکنم. حل این مکعب برای من درست مثل وقتی بود که تکهای از آهنگ به ذهنم میومد ولی نمیتونستم حدس بزنم خوانندش کیه و کجا شنیدمش؛ یا به شوق دیدن آلبوم عکسهای مدرسه که دست بر قضا همگی بدتر از عکس کارت ملی بودند با تصاویر نامفهومی از معلمین و دوستان اون دوره مواجه میشدم و اسمشون رو به خاطر نمیآوردم.
برای کسانی که به این درد مبتلا هستند داشتن این مکعب را به هیچ وجه توصیه نمیکنم! امیدوارم هرکسی که دنبال خرید این #مکعب_مرگ هست نوشته من را بخواند و با چشم باز انتخاب کند چرا که خرید این ملعون درست مانند ازدواج باید با چشم باز و تحقیقات بسیار مویرگی صورت گیرد.
سخن آخر: مرگ بر روبیک آینهای... درود بر #مار_و_پله!