نازنین فاطمه نوح پیشه
نازنین فاطمه نوح پیشه
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

هوای آدم

هوای آدم
هوای آدم

اینکه باید از کجا شروع کرد من میگم باید از اول شروع کرد از آغاز؛جایی تو دل آسمون جایی که فقط خدا بود و فرشتهاش،جایی که همه همو دوست داشتن،جایی که زیر درختاش نهر های شیر وعسل جاریه،کاخ های مرمرین داره خلاصه خیلی قشنگه تا اونجا که خدا آستین هاشو بالا زد و به فرشته هاش گفت میخوام کاری کنم کارستون برید و برام گل بیارید و دست بکار شد این که چقدر طول کشید نمیدونم ولی بلاخره زمان رو نمایی از شاهکار خلقت رسید پرده ها بالارفتن و آدم و حوا ی زیبا به روی صحنه اومدن خدا به فرشته هاش گفت سجده کنید؛ فرشته ها بی چون و چرا سجده کردن الا شیطون...شیطون که به تیرچه ی قباش برخورده بود گفت چرا باید سجده کنم، من میلیون ها سال عبادت کردم حالا بیام به این تازه به دوران رسیده ها سجده کنم و هر چی خدا گفت من بهت میگم سجده کن شیطون پاشو کرده بود توی ی کفش که نه ...

و از اینجا شروع شد، از اینجایی که شیطون خودخواهی کرد و خودش رو بالاتر از ما دید و سجده نکرد،حالا چی میشد یکمی به خودش زحمت میداد و خم میشد که بعد نخواد گناه سجده نکردنش رو گردن خدا بندازه و خداهم عصبانی بشه و اونو از بهشت بندازه بیرون و اونم که حالا حسابی زخم خورده بود بخواد دق و دلیش رو سر ما خالی کنه و این بشه که میلیون ها ساله مثله بختک افتاده به جون ما و زندگی ما که یک لحظه هم از وسوسه هاش در امان نیستیم و بعد آدم و حوا،جد بزرگوار ما که طمع کردن و برای ی زندگی جاودانه گندم خوردن ....کاش گندم نمیخوردن،کاش طمع نمیکردن و این شد که ماهم از بهشت پرت شدیم بیرون و افتادیم روی زمین و ما و دشمن قدیمی مون شیطان رجیم روی زمین تنها موندیم ، شیطانی که قول داده بود ومهلت خواسته بود که ما رو از راه به در کنه.آدم وحوا تشکیل خانواده دادن و روی زمین زندگی کردن،بچه دار شدن وبچه هاشون هم تشکیل خانواده دادن و روی زمین کار کردنو مزارع رو آباد کردن و به چوپانی و دامداری مشغول شدن تا اینکه اخوی های گرامیمون هابیل و قابیل ی کشاورز و چوپان شریف که نذر کردن در راه خدا قربانی بدن،برادر هابیل از هر محصول خوبش رو برای خدا نذر میکنه و قابیل.......

برادر جان اخوی کاش ی گوسفند چاق و چله تر میذاشتی کنار که بعد نخوایی حسادت کنی و دستت به خون برادرت آلوده بشه و بشی اَصبَحَ مِن النادِمین و این که هرچی قتل و جنایت بعد از تو انجام بشه گردنه تو بیفته که چی، که تو خشت اول رو کج گذاشتی و قصه ی ما هم به اینجا رسید که دستمون به خون برادرامون،هم نوعمون آلوده شد و همه ی این جنایت ها و گناهای ما آدما برگشت به غرور و تکبر شیطان،زیاده خواهی آدم و حسادت قابیل و اینکه شیطان شد دشمن آشکارمون ، زمین شد زیستگاهمون و تا ابد شدیم نادم و پشیمان.

خداآدم و حواشیطانفرشتهانسان
جهان را ول کن،قهوه ات یخ کرد ://
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید