ویرگول
ورودثبت نام
nooriag91
nooriag91با سلام ودرود به شما خواننده گرامی ،سیدنوری آقایی هستم بازنشسته تامین اجتماعی شاغل در حوزه مشاوره بیمه ای در چهارچوب قوانین کارو تامین اجتماعی ،علاقمند به سفر و گردشکری ،سیاست و فلسفه
nooriag91
nooriag91
خواندن ۷ دقیقه·۵ سال پیش

----سفر به دیلمان از قزوین برای دومین بار و پس از چهل سال....



هوای دیلمان به سرم میزند دم به دم
هوای دیلمان به سرم میزند دم به دم

با خواندن سفر نامه یکی از دوستان که مسیر قزوین دیلمان رو با دوچرخه تجربه کرده بود. وسوسه ام کرد تا پس از گذشت چهل سال مجددأ این سفر را شخصا تجربه کنم اینکه میگم شخصا"به دلیل است که اگر به گذشت زمان یعنی 41 سال پیش نگاه کنیم ،امروز با داشتن 54 سال، من سیزده سالم بود و به همراه پدر از شهر قزوین عازم دیلمان شدیم، جا دارد یادآوری کنم که اصالتا" اینجانب اهل دیلمان هستم. وبه لحاظ آب وهوائی و بکر بودن منطقه واینکه در طول سالیانه صغارت و طفولیت پس از تعطیلات مدارس تابستان‌های زیادی را در این منطقه تجربه‌ کرده ام و دیلمان با خاطرات بچه گی من عجین شده است.باید یادآوری کنم وسیله آن روز ما برای سفر به دیلمان موتور سیکلت بود. که به دلیل حواس پرتی تعمیرکار در پیچاندن مهره توپی چرخ عقب و هرز کردن آن که بیم اعتراض پدر را ممکن بود در برداشته باشد. بدون توجه به عواقب آن موتور را برای این سفر سخت تحویل داده بود که با طی مسیر پر پیچ خم جاده تماما"خاکی آن روز تقریبا حدود ساعت 5 بعد از ظهر به رودخانه شاهرود رسیدیم که دیدن پل قدیمی و خشتی نصب شده بر روی رودخانه شاهرود برای من جالب بود. اما هنوز فاصله چندانی از رودخانه نگرفته بودیم که میل توپی چرخ عقب از جا درآمد و من شاهد افتادن لاستیک های داخل میل توپی و سپس خود لاستیک موتور و توقف کامل موتور به دلیل خارج شدن لاستیک شدم. این در حالی بود که خورشید داشت در پشت کوههای سر به فلک کشیده روبروی ما غروب می‌کرد و فضای وهم آلودی را برای من تو اون سن وسال و در منطقه بکر طبیعی فاقد هرگونه آبادی تداعی می‌کرد. که تازه اینبار متوجه شدم که ما در آن وضعیت بد حدود 15 تا 20 کیلومتر تا اولین روستای مسیر مان یعنی روستای انبوه راه در پیش داشتیم که اقلا" شب را در آنجا اطراق نماییم. بعد چندین بار پیچاندن مهره به میله توپی و ادامه دادن مسیر و تکرا ر با بسته کردن چرخ موتور که بخشی از مسیر رو هم من به صورت پیاده دنبال موتور میدویدم گویا معجزه ای اتفاق افتاد و مهره این بار از میله توپی جدا نشد ومن هم سوار موتور شدم. که وقتی به روستای انبوه رسیدیم نور چراغ موتور روشنی بخش تونل تاریک ناشی از درختان سربه فلک کشیده ورودی این روستا بود که کم کم در تاریکی محض آن روز بدون برق فرو میرفت. اما خوشبختانه هنوز روستا به سکوت شب نپیوسته بود که از چند نوجوان روستایی که در حال برگشتن به منازل خود بودند. در خصوص نحوه ماندن در روستا را برای یک شب جستجو کردیم که یکی از آنها به زبان محلی به شخصی اشاره کرد وگفت که فلانی هم نعل میکنه و هم مسافر میخوابونه مارا متوجه این نکته کرد که آن شخص نعلبند اسب و قاطر مسافران است و جایی برای استراحت وخواب برای مسافران دارد. در آن فضای تاریک فاقد هرگونه روشنایی ، خیلی زود خواب چشمان و جسم خسته مارو به آغوش کشید و صبحی دلپذیر و روز نو روزی از نو خود را در محاصره گونی های گردو وفندق مسافرخانه دار بیدار یافتم و تازه متوجه شدم کجا رسیدیم و کجا خوابیدیم والان کجا هستیم. پس‌از صرف صبحانه عازم روستای بعدی یعنی کلیشم شدیم که ترس از جا در رفتن مهره و پیاده سوار شدن پی درپی حواسی باقی نگذاشته بود تا طبیعت بکر ادن روز جاده رو بخاطر بسپارم وبالاخره رسیدن به روستای کلیشم و جوش دادن مهره مارو به سلامتی راهی دیلمان کرد. اما این سفر بعد از چهل ویک سال هم حال دیگری داشت و هم هوایی دگر اولین فرقش این بود که تلفن هوشمند، اتومبیل اتومات و شاسی وجاده آسفالته در بیشتر مسیر این فرق را دوچندان می‌کرد. بعد از ورود به قزوین از تهران نرم افزار معرکه ویز رو به لطف فیلتر شکن 1.1.1.1 روشن کردم تا این لطف بلاد کفر دوچندان گردد. بعد از دانشگاه آزاد قزوین وارد شهر خوش آتیه، منظریه شدم که در حال جان گرفتن و پیوستن به شهر قزوین و پذیرای سر ریز جمعیتش هست. طولی نکشید که در روستای الولک که نیت کرده بودم خرید را برای کمک به اقتصاد روستاییان بکنم اطراق کردم نرم افزار ویز مقصد یعنی روستای منظور نظر انبوه که خاطراتم راپیشتر بیان کردم دوساعت 39 دقیقه رو گزارش می‌کرد که با توجه به سابقه فبلی سفر برای من غیر قابل تصور بود در عین حال پس از خرید سوار اتومبیل شدم و پس از طی کردن مسیرهای پر پیچ وخم آسفالت وجاده خاکی به منطقه کومسار رسیدم. تابلوهای راهنما که به لطف روستاییان دستکاری و سیاهکاری شده بود و دلیلش هم معلوم نبود با پرس و جو پس از عبور از گردنه پیش رو منطقه کومسار وارد ساحل رودخانه شاهرود شدم که بسیار این منطقه شبیه الموت و طالقان بوده و برنج کاری ساحل رودخانه مثل شهرک طالقان و رجایی دشت الموت قزوین است. ابتدا به تصور اینکه به روستای انبوه رسیده ام خوشحال بودم اما به لحاظ نبودن آنتن موبایل دوست و تنها بلدم از کار افتاده بود و با اشاره بوق کسی را نیافتم که بپرسم الان کجا هستم وتا انبوه چقدر راه دارم. که به تجربه یادم افتاد که برای رسیدن به این روستا سربالایی زیادی طی کردیم که گاز ماشین رو گرفتم و اینبار قرینه گردنه کمسار رو که نزول کرده بودم برای رسیدن به انبوه صعود اختیار کردم و دقیقا همون 2.30 دقیقه به روستا رسیدم که به لطف برگزاری جشن سالانه انار که محصول اول این روستا در کنار فندق وگردووانجیر هست دیگر اون روستای سابق نیست البته تنها فرقش اضافه شدن مسجد جامع مزین شده و فوران آب فراوان از حوض وفوارهایش و اینکه خیابان اصلی وکوچه های هم جوارش سنگ فرش گردیده است. پس از عبور از میان روستا که سنت و ساختار خود را حفظ کرده عبور کرده و جاده خاکی پیش رو نوید روز سختی را می‌داد که خوشبختانه پس از طی چند کیلومتر مسیر سنگلاخی به جاده هموار اما خاکی رسیدم و پس از طی چند کیلومتر آسفالت خوبی پیش رو نمایان شد که تا کلیشم ادامه داشت و می‌دانستم طبق تجربه قبلی مابقی مسیر رو تا دیلمان باید از جاده نا هموار وخاکی پشت سر بگذارم و مسیر سی کیلومتری را در 2.5 ساعت دیگر طی نمایم. که این هم شد. تفاوتی که به عینه می‌توان شاهد آن بود تفاوت مدیریت راههای دو استان قزوین و گیلان است که با تلاش و پشتکار مدیران وکارکنان راهداری استان قزوین مسیر طولانی تا روستای انبوه به درستی نگهداری و زیر سازی آسفالت گردیده اما مسیر انبوه به کلیشم وسپس دیلمان به حال خود رها شده و فاقد جاده ودسترسی روستائیان به روستاهای هم جوار و مهمتر به مرکز بخش یعنی دیلمان می‌باشند و علیرغم تراکم بیشتر روستا و جمعیت در این منطقه از داشتن جاده مواصلاتی قابل قبول وزیر نظر راهداری محروم هستند که اگر مسولان محترم راهداری گیلان وشهرستان سیاهکل همتی بکنند و از مدیران استان قزوین مشق توسعه را یاد بگیرند دیار محروم دیلمان می‌تواند با ارتباط با شهر قزوین بیش از پیش توسعه وبه رونق اقتصادی و گردشگری منطقه بیافزاید. ان شاء الله

۴
۳
nooriag91
nooriag91
با سلام ودرود به شما خواننده گرامی ،سیدنوری آقایی هستم بازنشسته تامین اجتماعی شاغل در حوزه مشاوره بیمه ای در چهارچوب قوانین کارو تامین اجتماعی ،علاقمند به سفر و گردشکری ،سیاست و فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید