یکی از چیزهایی که باعث تفاوت یک عکس خوب و یک عکس بد میشود، توجه به ترکیب بندی در عکاسی است. آشنایی با قوانین ترکیب بندی در عکاسی، نقاشی یا هر قابی که به تصویر کشیده میشود، کمک بزرگی به حرفهایشدن شما میکند.
قواعد و ترکیببندیهای زیادی وجود دارد که میتوانید از آنها استفاده کنید. تنها کافی است، آنها را در پس ذهن خود ثبت کنید، زیاد عکس ببینید و زیاد عکس بگیرید تا کمکم بتوانید دید و بینش خود را به سمت بالاتر و رهاتر از این قواعد کلی پیش ببرید؛ کاری که بسیاری از عکاسان بزرگ دنیا انجام دادهاند.
در این مقاله هر آنچه که باید درمورد تکنیکهای کمپوزیسیون یا ترکیب بندی در عکاسی بدانید را یادمیگیرید.
آندریاس فینینگر، معمار و عکاس معروف گفته:« برخلاف تصور عامه، تهیه هر عکس خوب فرایند نسبتاً پیچیدهای است که در آن پنج عامل عمده زیر دخالت دارند:
طبیعت سوژه، شخصیت و بینش عکاس، برداشت و طرز تلقی عکاس از سوژه، کارهای فنی عکس و بیننده عکس.» ترکیب بندی در عکاسی هم جزوی از همین فرایند پیچیده است که به بیننده در درک بهتر عناصر درون عکس کمک میکند.
برای هر عکس و قابی، نیاز به ترکیب بندی خاصی احساس میشود که به پنج عامل گفته شده توسط فینینگر بستگی دارد.
در هر کلاس عکاسی اولین موضوع یادگیری، ترکیب بندی و نحوه کادربندی است. در واقع شما با انتخاب نوع قاببندی و ترکیب بندی عناصر درون قاب، نحوه اثرگذاری سوژه خود را روی بیننده تعیین میکنید و با این روش، دیدگاه و نظر خود را بیان میکنید. به همین خاطر، ترکیب بندی در عکاسی بسیار اهمیت پیدا میکند.
مثلا با قرار دادن سوژه در مرکز و خالی گذاشتن باقی فضای کادر، تمرکز و چشم مخاطب را به سمت سوژه کشانده و از طرفی با فضای خالی، آرامش و اثربخشی عکس را افزایش میدهید.
یک عکاس موفق و حرفهای تلاش میکند تا گاهی چندین تکنیک ترکیب بندی را در کادر عکس خود رعایت کند. دیدن عکسهای مختلف و یافتن این الگوها، میتواند تمرینی برای آشنایی ذهن با انواع ترکیب بندی در عکاسی باشد. پس از آن وارد میدان شوید و خودتان عکاسی کنید. تفاوت را حتماً در عکسهایی جدیدی که میگیرید، خواهید دید.
به زبان ساده، ترکیب بندی در عکاسی (Composition in Photography) به چگونگی قرار گرفتن سوژهها در قاب و نحوه اثرگذاری آنها روی یکدیگر گفته میشود. در حقیقت تمام آثار هنری، دارای ترکیب بندی هستند تا مفهوم سوژه و موضوع را بهراحتی به مخاطب خود برسانند. هر ترکیب بندی، باعث میشود تا چشم بیننده هنگام نگاه کردن به یک تصویر، به شکلی خاص حرکت کرده و درک متفاوتی از آن تصویر داشته باشد.
قوانین ترکیب بندی در نقاشی، با ظهور عکاسی، وارد این رشته شد و به مخاطبان کمک کرد تا بتوانند درک بهتری از عکس داشته باشند.
داوران جشنوارههای عکاسی برای تشخیص عکسهای خوب، به سراغ ترکیب بندی در عکسها میروند و چشم آنها، با تمرین میتواند الگوهای ترکیب بندی را در هر عکسی بهراحتی تشخیص دهد. در ادامه انواع قاب و ترکیب بندی در عکاسی را معرفی میکنیم.
سوژههای ساکن، سوژههای متحرک، عکس افقی یا عمودی، عکسهای روی جلد مجلات، پوسترها و کتابها، عکسهای تمامنما، کلوزآپ یا مدیوم (میان برد) هر یک در عکاسی نیاز به ترکیب بندی مخصوص خود را دارند.
قاب هر عکس میتواند افقی، عمودی یا مربع باشد. قواعد ترکیب بندی در عکاسی وابسته به قابی است که شما در ابتدا انتخاب میکنید. محل قرارگیری سوژه و دیگر عناصر عکس، نوع قاب را مشخص میکند.
عموماً قابهای عمودی، برای ترکیب بندی در عکاسی پرتره استفاده میشود. قابهای افقی هم بیشتر برای ترکیب بندی در عکاسی منظره، طبیعت، معماری شهری و سوژههایی از این دست، انتخاب میشود.
از قاببندی مربع هم میتوان برای سوژههایی استفاده کرد که نیاز به القای حس خنثی بودن دارند و تنها عنصر موجود در عکس هستند و باید تمام تمرکز بیننده روی آن معطوف باشد.
به خاطر داشته باشید که این قواعد کلی و نسبی است و به طور مثال میتوان برای پرتره از قاب افقی هم استفاده کرد یا توجه به سوژه و قرینه بودن را درون یک عکس با ترکیب بندی افقی هم گنجاند. انتخاب این موضوع همیشه با شماست.
قواعد زیادی برای ترکیب بندی وجود دارد؛ اما نگذارید تا این قوانین شما را گیج کند. هدف از یادگیری بستن قاب و ترکیب بندی درست برای مبتدیان، گرفتن عکس خوب است. پس اگر شما، عکس خوبی گرفتید که هیچ کدام از قوانین گفته شده در این مقاله را ندارد، به معنی بد بودن عکس شما نیست؛ بلکه با رعایت این تکنیکها به جای عکس خوی میتوانید عکسهای عالی و خیرهکننده بیندازید!
حالا برویم سراغ تکنینکها!
اولین و مهمترین چیزی که در ترکیب بندی در عکاسی باید بدانید، قانون یکسوم (Rule Of Thirds) است. در این قانون، قاب را با خطوط راهنمای افقی و عمودی به 9 قسمت تقسیم میکنید. برای رسم این خطوط، عرض و طول عکس را به سه قسمت مساوی تقسیم کرده و خطوطی صاف رسم کنید. محل تقاطع خطوط که شامل 4 نقطه میشود، بهترین مکانها برای قرارگیری سوژه اصلی هستند.
از بین این 4 نقطه، چشم انسان ابتدا نقطه بالا و سمت چپ تصویر را میبیند؛ پس با قرار دادن سوژه در این نقطه، در واقع وزن عکس را رو به سمت بالای تصویر سنگینتر کردهاید. با قرار دادن سوژه در دو نقطه دیگر، میتوانید تعادل را در تصویر حفظ کنید و در نهایت کمترین اهمیت مربوط به نقطه پایین سمت راست تصویر است.
همچنین میتوانید از قانون یکسوم برای تقسیم عکس خود استفاده کنید. به طور مثال، خط افق را روی یکی از خطوط افقی بیندازید و با این روش، روی عناصری که میخواهید تأکید بیشتری کنید.
گزینه نمایش خطوط راهنما را میتوانید در دوربینهای عکاسی یا حتی موبایلها فعال کنید تا بهراحتی کادر خود را ببندید.
این قانون برای قابهای افقی و عمودی بیشتر استفاده میشود و در کادربندی مربع چندان جایگاهی ندارد.
قرار دادن سوژه در مرکز تصویر، سادهترین ترکیب بندی در عکاسی است. این سوژه میتواند هر چیزی باشد. ترکیب بندی متقارن (Symmetrical Composition) در قابهای عمودی، افقی و مربعی میتواند استفاده شود. استفاده از تقارن در اجزای عکس و قرار دادن سوژه در مرکز، میتواند انتخاب مناسبی در عکاسی شهری، طبیعت، منظره و عکاسی تبلیغاتی باشد.
ترکیب بندی قرینه و مرکزی با اینکه از سادهترین ترکیببندیهاست اما اگر به درستی استفاده شود، نشاندهنده دیدگاه هنری شما هم خواهد بود.
یکی از بهترین روشها برای معطوف کردن نگاه بیننده عکس روی سوژه، استفاده از خطوط راهنما و هدایتگر در عکس است. با این تکنیک خیلی ساده میتوانید توجه بیننده را به آنچه که مد نظر خود دارید، بکشانید.
این خطوط میتوانند یک جاده، خطوط راه آهن، سیمهای لامپ و چراغها یا یک سری از الگوهای مشابه باشد. نمونهای از این نوع ترکیب بندی را در عکس زیر خواهید یافت.
در ترکیب بندی با استفاده از فضای خالی در عکس، سوژه قسمت کوچکی از کادر را اشغال میکند. میتوانید سوژه اصلی را در ابعاد کوچک در وسط یا گوشههای کادر قرار داده و باقی فضا را بدون هیچ عنصری رها کنید.
معمولاً گرفتن این عکسها نیاز به شجاعت و دید قوی در عکاسی و کادربندی دارد. عکسهای مینیمالیستی به این شیوه گرفته میشوند تا تأثیر بیشتری روی بیننده داشته باشند. همچنین عکسهایی که برای طراحی پوستر و بنر گرفته میشوند، چنین تکنیکی را دنبال میکنند.
یکی از محبوبترین ترکیببندیها در عکاسی، حالت نزدیک شده به سوژه یا استفاده از لنز تله است؛ به گونهای که سوژه شما تمام کادر را پر کند. این نوع ترکیب بندی در عکاسی را برای سبکهای پرتره، حیاتوحش، پرندگان و چنین سوژههایی میتوانید استفاده کنید.
پرترههایی که به این شیوه گرفته میشوند، تمام کادر را میپوشانند و اصطلاحا هیچ فضایی برای تنفس سوژه باقی نمیگذارند. این نوع ترکیب بندی تنها برای بعضی از سوژهها، مناسب است و همیشه نمیتوان از آن استفاده کرد.
از اشتباهات رایج عکاسی که اغلب افراد مبتدی به آن مرتکب میشوند، تلاش برای قرار دادن عناصر و جزئیات بیشتر در کادر است. عکسی شلوغ، به یک ترکیب بندی بد منجر میشود؛ چون ممکن است توجه بیننده را از سوژه منحرف کند و به عنصر دیگری در صحنه جلب کند.
تکنیک قرار دادن سوژه در کادری بدون هیچ عنصر دیگر و ساده نگه داشتن ترکیب بندی در عکاسی، هر چند ساده به نظر میرسد اما نیاز به آشنایی با تکنیکهای مختلف دارد.
این قانون با نامهای دیگری مانند ترکیب بندی حلزونی در عکاسی، منحنی طلایی، مارپیچ فیبوناچی یا شبکههای فی هم شناخته میشود. از این مارپیچ یا منحنی طلایی برای قرار دادن سوژه در کادر استفاده میشود. بعضی از دوربینها، این منحنی راهنما را در اختیارتان قرار میدهد.
با گذاشتن سوژه در انتهای پیچ این منحنی میتوانید از قانون نسبت طلایی برای ترکیب بندی مناسب خود استفاده کنید.
دو عکس زیر، نمونههایی از ترکیب بندی حلزونی در عکاسی است.
این نوع ترکیب بندی را در سبکهای عکاسی از معماری، پرتره یا خلاق خواهید یافت. این ترکیب بندی در عکاسی تبلیغاتی نیز کاربرد زیادی دارد. تکنیک قاب در قاب زمانی استفاده میشود که بتوانید سوژه را درون یک کادر اضافه و درون عکس قرار دهید. برای این نوع ترکیب بندی، بهتر است تمام فضای قاب و سوژه فوکوس باشند. برای گرفتن چنین عکسهایی میتوانید از پنجرهها، درها و پنجرههای هواپیما استفاده کنید. نمونهای از خلاقترین ترکیب بندی قاب در قاب را در تصویر زیر مشاهده میکنید.
برای ترکیب بندی میتوان از خطوط افقی داخل قاب هم استفاده کرد. این خطوط باعث میشود که چشم بیننده از چپ به راست کادر حرکت کند. اگر موضوع مورد علاقه خود را در بین این خطوط قرار دهید، قاب جذابتر به نظر میرسد. خطوط افقی و عمودی نشاندهنده ثبات هستند.
هنگام عکاسی از جنگل یا عکاسی شهری و معماری میتوانید از خطوط عمودی برای تأثیرگذاری بیشتر روی بیننده و توجه بیشتر روی سوژه مورد نظرتان کمک بگیرید.
از قویترین خطوط استفاده شده در کادر که بیشترین اثر را روی مخاطب دارد، خطوط مورب هستند. خطوط قطری و مورب به نسبت خطوط افقی و عمودی، عکسی با تنش و پویا ایجاد میکنند. در صورتی که از خطوط قطری در قاب استفاده میکنید، نگذارید این خط، گوشههای کادر را قطع کند.
همچنین استفاده بیش از حد از خطوط مورب و قطری، ایجاد تنش و کشش بیشتری را نشان میدهد. پس دقت کنید که هوشمندانه از خطوط مورب استفاده کنید.
اکثر عکاسان منظره و معماری، برای ترکیب بندی در عکاسی از خط افق برای تقسیم کادر استفاده میکنند. خط افق میتواند هر چیزی باشد. میتواند خطی باشد که دریا را از خشکی، زمین را از آسمان، کوهها را از آسمان و… جدا میکند. سعی کنید خط افق را خیلی دقیق، افقی و با زاویه صفر درجه دربیاورید.
قانون مثلث طلایی در هنر، یک تکنیک ترکیب بندی معروف است که هم عکاسان و هم نقاشان از آن استفاده میکنند. طبق تصویر زیر این تکنیک از مجموعهای استفاده میکند که توسط یک خط مورب در کادر به همراه دو نیمساز عمود بر خط مورب، از گوشههای دیگر تشکیل شده است.
برای ترکیب بندی بهتر با این تکنیک، باید سوژههای خود را در نقاطی که از تقاطع این خطوط به وجود میآید، قرار دهید. در اینجا کل قاب به چهار مثلث تقسیم میشود. همچنین میتوانید سوژههای خود را در امتداد این خطوط یا داخل مثلثها تراز کنید.
میتوانید از منحنی S شکل در کادر، برای ساختن ترکیب عکسهای خود استفاده کنید. اگر این منحنی S شکل، بتواند به سمت سوژه شما کشیده شود، عکس عالی به نظر میرسد و به راحتی میتوان چشم بیننده را به سمت سوژه کشاند.
منحنی S میتواند یک جاده، راه آهن یا مجموعهای از خانهها، درختان و… باشد. برای به دست آوردن چنین منحنیای در صحنه، باید عناصر و زاویه دوربین را پیدا کنید.
ممکن است در همه قابها، منحنی S نداشته باشید. برخی از فریمها ممکن است دارای منحنیهایی به اشکال مختلف مانند C، U و… باشند. شما میتوانید از این منحنیها، به نفع خود استفاده کنید. در این نوع ترکیب بندی تلاش کنید تا سوژه اصلی را درون حصار این منحنیها قرار دهید. نمونهای از عکسهای با چنین کادربندی را در زیر خواهید یافت.
رنگها میتوانند تکمیلکننده کادربندی شما باشند و برای ترکیب بندی در عکاسی میتوانید از رنگها، استفاده کنید. رنگهای اشباعشده، توجه بیننده را به سمت خود جلب میکند و به کنتراست عکس کمک میکنند. برای این نوع ترکیب بندی، بهتر است روانشناسی رنگها را بشناسید.
حرف زدن با کمک رنگها یکی از شیوههای هنرمندان است. هر رنگی، حس و حال مختص به خود را ایجاد میکند و یک مفهوم دارد. مثلا، رنگ سبز نشاندهنده امید و برگرفته از طبیعت است.
همچنین به خاطر داشته باشید که رنگهای خاموش و غیراشباع در یک عکس، به مراتب تأثیر طولانیتری روی مخاطب شما، نسبت به رنگهای تند و قوی دارند. این نوع ترکیب بندی در عکاسی تبلیغاتی، عکاسی از غذاها، طبیعت و گلها بسیار استفاده میشود.
با قرار دادن دو سوژه که متضاد یکدیگر هستند، میتوانید عکس خوبی بگیرید. موضوعاتی مانند مرد در مقابل زن، مستطیل در مقابل مربع، جدید در مقابل قدیمی، چاق در مقابل لاغر، کودک در مقابل بزرگسال، رنگ قرمز در کنار رنگهای دیگر و ترکیب بندی اشیا، میتوانند در این نوع ترکیب بندی استفاده شوند. اگر با چنین موضوعات متضادی روبرو شدید، این نوع ترکیب بندی را امتحان کنید.
اگر الگوهای تکراری در صحنه دارید، میتوانید از آنها، در جهت کمک به ترکیب بندی در عکاسی استفاده کنید. ازدحام، الگوی شن، آجر، دستهای از میوهها، پنجرهها، صندلیها، موجهای آب و… برخی از موقعیتهایی هستند که میتوانید از این تکنیک ترکیب بندی در آن استفاده کنید.
اصطلاح تعادل زمانی در ترکیب بندی به کار میرود که دو یا چند سوژه درون کادر داشته باشید. چهار راه کلیدی برای رسیدن به این تعادل وجود دارد؛ تعادل متقارن، تعادل نامتقارن، تعادل در محور عمودی و تعادل در محور افقی این 4 ترکیب هستند.
تعادل متقارن توسط دو سوژه در صحنهای با اندازه مشابه ایجاد میشود. سوژههایی با اندازههای مختلف تعادل نامتقارن ایجاد میکنند.
استفاده از بافتها در عکس، یک راه عالی برای ترکیب بندی در عکاسی است. بافت میتواند برای هر چیزی باشد. از پوست درخت گرفته تا دیوارهای ساختمان، کاغذ، ماسه، طناب، کوه، برگ و… . برای چنین کاری میتوانید از لنزهای ماکرو برای به دست آوردن حداکثر جزئیات استفاده کنید. بافتهای متفاوت و جالب میتوانند تصاویر زیبایی خلق کنند.
میتوانید از عناصر پیشزمینه در عکس خود، برای ساختن ترکیببندیهای جالب استفاده کنید. اگر عناصر میانی و پسزمینه جذابیت کمتری دارند، استفاده از عنصر پیشزمینه به زیباتر شدن تصویر کمک میکند.
در این صورت باید نوردهی تصویر را نیز دو بار بررسی کنید. گاهی اوقات، عناصر موجود در پیشزمینه ممکن است تاریک شوند و جزئیات قابل مشاهده نخواهند بود. در این صورت، بهتر است با فرمت RAW عکاسی کنید، از فلاش دوربین استفاده کنید یا اینکه به سراغ تنظیمات HDR بروید و دو بار عکاسی کنید. این نوع ترکیب بندی برای عکاسی شهری یا منظره استفاده میشود.
گاهی اوقات، وجود پسزمینه، تصویر را پویاتر و زندهتر میکند اما باید مطمئن شوید که پسزمینه بر عکس تسلط ندارد. وقتی از فردی در محیط کارش عکس میگیرید، پسزمینه نقش به سزایی در به تصویر کشیدن محیط او دارد؛ بنابراین، شما باید جزئیات پسزمینه را نیز ثبت کنید.
در اینجا، باید با یک لنز زاویه باز و با دیافراگم پایین عکاسی کنید تا پسزمینه نیز فوکوس شود.
تکنیک نور و سایه در عکاسی همچنان رایج است. در این نوع ترکیب بندی، نور روی سوژههای مورد علاقه میافتد و سایر مناطق صحنه عمدتاً توسط سایهها پوشانده میشود. نور میتواند طبیعی یا مصنوعی باشد.
روش ترکیب بندی مثلثی یکی دیگر از قوانین هیجانانگیز برای عکاسی است. شکل مثلث را میتوان به روشهای مختلفی در کادر خود و با سوژهها ایجاد کرد. اگر سه سوژه در صحنه دارید، میتوانید آن را به گونهای کادربندی کنید که سوژهها رأس یک مثلث را تشکیل دهند. اگر بتوانید 3 نقطه جالب را در یک قاب و در یک ساختار مثلثی به هم متصل کنید، از این تکنیک استفاده کردهاید.
در بعضی از عکسها، اگر بتوانید تعداد مثلثهای بیشتری ایجاد کنید، حس پویایی و تنش عکس را افزایش دادهاید.
جداسازی سوژه از پسزمینه، تکنیک رایجی است که توسط عکاسان پرتره، مد، حیاتوحش استفاده میشود. در اینجا، عکاس از عمق میدان کم استفاده میکند تا سوژه را در محیط خود برجسته کند. فاصله کانونی زیاد و دهانه باز دیافراگم باعث چنین نتیجهای میشود.
در تصویر بالا، چشم بیننده بهراحتی به سمت پرنده که نشسته است بدون هیچگونه حواسپرتی جلب میشود. طول 500 میلیمتری تله فوتو و استفاده از دیافراگم عریض f4.0 امکان تاری پسزمینه را به خوبی فراهم کرده است.
گاهی اوقات، تغییر زاویه دید، ترکیب بندی بهتری به شما میدهد. برخی از قابها از دید بالاتر نسبت به سطح چشم مثلا دید یک پرنده، زیباتر و بهتر به نظر میرسند. گاهی هم بهتر است از نمای بسیار پایین و زاویه دید یک کرم، به سوژه خود نگاه کنید!
گاهی باید سعی کنید یک صحنه را از زوایای مختلف تجسم کنید تا ببینید چه قاب و کادری، برای عکس بهتر است. با استفاده از هلی شات، میتوانید عکسهایی با دید پرنده و از زاویه بسیار بالا بگیرید.
میتوانید از تکنیک تعادل شعاعی برای ایجاد تصاویری استفاده کنید که به سمت بیرون امتداد پیدا میکنند. عکاسان از این تکنیک، برای عکاسی از مسیرهای حرکت ستارگان، عکاسی از گلها، افتادن سنگ درون آب، الگوهای شعاعی در معماری، ساختمانها و… استفاده میکنند که به ایجاد تعادل کامل در کادر کمک میکند. مرکز الگوی شعاعی میتواند در مرکز کادر یا در مکان دیگری باشد.
قرار دادن سوژه در وسط کادر، برای همه سوژهها، جواب نمیدهد اما گاهی بهترین انتخاب است. برای ترکیب بندی در عکاسی پرتره معمولاً سوژه را در مرکز کادر قرار میدهند و باقی کادر را تار نگه میدارند تا سوژه از زمینه جدا شود.
تکنیک ایجاد عمق بیشتر در صحنه، معمولاً توسط عکاسان منظره استفاده میشود. برای به دست آوردن عمق زیاد، میتوانید از یک لنز با زاویه باز و یک دیافراگم بالا استفاده کنید. در دوربینها از فوکوس Hyperfocal برای به دست آوردن عمق میدان وسیع استفاده کنید. با این نوع فوکوس، تمامی سوژههای پیشزمینه، میانی و پسزمینه در فوکوس کامل باقی میمانند.
با استفاده از تکنیک نوردهی طولانی میتوانید حرکت سوژهها را در کادر ثبت کنید. عکسهایی که به این شکل، گرفته میشوند، القاکننده حس حرکت به بیننده هستند.
یک راه عالی برای جان بخشیدن به عکسها، گرفتن تصاویر حاوی داستان است. در چنین کادرها و عکسهایی، بیننده باید بتواند عملی را که در حال انجام است، درون عکس ببیند. بیشتر چنین عکسهایی همراه با یک متن توضیحی ارائه میشوند.
میتوان عکسها را در دو نوع کادر افقی (منظره) یا عمودی (پرتره) گرفت. برخی از سوژهها، با قرار گرفتن در قابی عمودی بهتر به نظر میرسند تا اینکه افقی باشند. سعی کنید در این مواقع، دو عکس از یک سوژه، یکی با کادر افقی و یکی با کادر عمودی بگیرید تا امکان مقایسه داشته باشید. در نهایت هر کادری که بهتر بود را انتخاب کنید.
در آخر باید بگوییم که تعداد سوژههای درون کادر هم اهمیت دارند. اگر تعداد سوژهها، فرد باشد برای بیننده خوشایندتر خواهد بود. در این نوع ترکیب بندی در عکاسی سوژههایی با تعداد 3، 5 و 7 را میتوانید درون کادر قرار دهید.
سعی کنید که هنگام عکاسی، هر یک از این قوانین را در ترکیب بندی رعایت کنید تا عکس بهتری ثبت کنید؛ اما در صورتی که نتوانستید، به سراغ ویرایش و ادیت عکس در فتوشاپ یا لایتروم بروید. پس از عکاسی میتوانید عکس رنگی را به سیاه و سفید تبدیل کنید، تنظیمات کنتراست را انجام دهید یا قاب را با کراپ کردن اصلاح کنید. حتی با چرخاندن عکس میتوانید خط افق را تراز کرده و اشتباهات عکاسی را رفعورجوع کنید.
به نظر شما با استفاده از کدام تکنیکها میتوانیم عکسهای بهتری بگیریم؟