در این مقاله ۵۰ تا از اصطلاحات عکاسی متداول و مهم که باید هر عکاسی بلد باشد را به ترتیب معرفی و توضیح دادیم.
اگر اصطلاحات عکاسی دیگری هست که میخواهید معنی آن را بدانید برای ما در قسمت نظرات بنویسید تا به مقاله اضافه کنیم.
تعریف هر کدام از این عبارت های پرکاربرد در عکاسی بیشتر یک تعریف فنی است و تلاش شده است با تعریفی که ممکن است در دیکشنری ببینید، تفاوت داشته باشد. به نظر من هم این موضوع کاربردیتر است. مطمئنا سرعت شاتر، «مدت زمانی است که شاتر دوربین در زمان گرفتن عکس باز است» اما این تعریف توضیحی در مورد اهمیت سرعت شاتر و نحوه استفاده از آن نمیدهد.
دیافراگم به احتمال زیاد مهمترین قابلیت یک دوربین عکاسی است. مانند مردمک چشم شما، دیافراگم نیز یک دریچه در لنز دوربین است که توانایی تغییر اندازه دارد. یک دیافراگم بزرگ، اجازه ورود نور بیشتری را به دوربین میدهد و یک دیافراگم کوچک نیز برعکس عمل میکند.
به همین دلیل، عکاسها از دیافراگم بزرگ در شرایط کم نور استفاده میکنند. بزرگترین دیافراگم یک لنز به عنوان Maximum Aperture یا بیشینه دیافراگم آن شناخته میشود و کوچکترین دیافراگم آن نیز Minimum Aperture یا کمینه دیافراگم نامیده میشود.
دیافراگمی که استفاده میکنید، با یک f-number مثل f/1.4، f/2، f/5.6 و… نشان داده میشود.
به یاد داشته باشید که این اعداد به صورت کسری هستند. یعنی دیافراگم f/2 بزرگتر از دیافراگم f/8 است (همانطور که ½ بزرگتر از 1/8 است). این موضوع ممکن است در ابتدا کمی گیجکننده برسد اما پس از گذشت مدتی به آن عادت میکنید.
ماکزیمم دیافراگم یک لنز معمولی چیزی حدود f/2.8 است و کمترین دیافراگم ممکن هم حدود f/22 است. البته این موضوع بسته به لنز شما ممکن است متفاوت باشد و برخی از لنزهای خیلی گران قیمت از ماکزیمم دیافراگم f/1.4 و f/1.2 نیز پشتیبانی میکنند. این لنزها در شرایط کم نور عملکرد خیلی خوبی دارند و اجازه ورود مقدار زیادی نور را به داخل دوربین میدهند.
علاوه بر کنترل مقدار نور ورودی، بزرگترین تاثیر دیافراگم روی عمق میدان است. یک دیافراگم کوچک مثل f/11 یا f/16 عمق میدان بیشتری نسبت به دیافراگمهای بزرگتر دارد. در صورتی که یک عکاس منظره هستید و به دنبال بکگراندهای تار میگردید، احتمالا یکی از طرفداران بزرگ لنزهای 50 میلیمتر و 85 میلیمتر با دیافراگم f/1.4 هستید.
به صورت پیشفرض تقریبا تمام دوربینها با فشار دادن نیم شاتر به صورت خودکار فوکوس میکنند. اما برخی اوقات نیاز دارید، بدون فوکوس کردن عکاسی کنید. اینجا فوکوس دکمه پشتی به شما کمک میکند.
با استفاده از این کلید به جای فشار دادن نیم شاتر، شما با استفاده از یک کلید که پشت دوربین قرار دارد عمل فوکوس را انجام میدهید. سپس با غیرفعال کردن اتوفوکوس از کلید شاتر، شما آزادی بیشتری برای فوکوس کردن خواهید داشت.
تقریبا تمام دوربینهای بازار به شما این امکان را میدهند که فوکوس را به یکی از کلیدهای پشت دوربین منتقل کنید یا به صورت پیشفرض یک دکمه برای این منظور (AF-on) دارد. همچنین هرعکاس حرفهای که از فوکوس دکمه پشتی استفاده کرده است، هیچوقت از نیم شاتر برای فوکوس کردن استفاده نکرده است.
?
هنگامی که شما از دیافراگمهای بزرگ استفاده میکنید، به خصوص زمان زوم کردن و یا نزدیک شدن به سوژه مشاهده میکنید که سوژه تصویر کاملا واضح است ولی پشت سر او کاملا تار شده است. کیفیت قسمتی که از فوکوس خارج شده است (ظاهر و نحوه رندر شدن آن) به عنوان بوکه شناخته میشود. بوکه یکی از کلمات پرکاربرد عکاسی است.
?
خیلی از لنزهای تخصصی پرتره مثل 85mm f/1.4 با کیفیت بوکههایی که ایجاد میکنند بررسی میشوند تا وضوح تصویرشان.
این عبارت پس از تبلیغات اپل در مورد بوکه از محبوبیت بیشتری برخوردار شد و افراد بیشتری از آن استفاده کردند. با این وجود، کیفیت تاری پس زمینه در گوشیهای موبایل خیلی خوب نیست زیرا این افکت به صورت دیجیتالی ایجاد میشود.
برکتینگ به معنی گرفتن چند عکس پشت سر هم با تغییرات خیلی کم است و متداولترین نوع آن نیز برکتینگ نوردهی است که عکاس با استفاده از آن چندین عکس با سرعت شاترهای مختلف میگیرد تا مقدار روشنایی هرکدام از آنها متفاوت باشد.
اکثر دوربینها یک کلید یا آپشن منو اختصاصی برای این کار دارند و با استفاده از آن دوربین به صورت خودکار چند عکس با سرعت شاتر مختلف میگیرد. این قابلیت میتواند به شما کمک زیادی کند اما ممکن است فراموش کنید که آن را روشن کردهاید و تا چند ساعت بعد با همین حالت عکاسی کنید.
برکتینگ میتواند به جای نوردهی به فوکوس نیز اشاره داشته باشد. با برکتینگ فوکوس شما چند عکس مختلف با نقاط فوکوس مختلف میگیرید. سپس این عکسها را میتوانید با کمک تکنیک انباشت فوکوس به یک عکس تبدیل کنید.
به صورت تئوری عبارت پرکاربرد برکتینگ در عکاسی میتواند به هرچیزی اشاره داشته باشد اما برکتینگ فوکوس و نوردهی متداولترین نوع آن هستند.
تمام دوربینهای پیشرفته اجازه تغییر تنظیمات دوربین به خصوص نوردهی را به شما میدهند و همچنین میتوانید انتخاب کنید که این تنظیمات به صورت خودکار تغییر کنند. هرکدام از این حالتها به عنوان حالتهای دوربین شناخته میشوند.
?
بیشتر بخوانید : لنزهای کانن را بهتر بشناسید
5 حالت محبوب دوربین عبارتند از خودکار، برنامه، اولویت شاتر، اولویت دیافراگم و دستی. شما میتوانید این حالتها را با استفاده از یک دیال مثل دیال زیر که روی تمام دوربینها وجود دارد تغییر دهید.
?
عکاسهای حرفهای اغلب اوقات از حالت اولویت دیافراگم یا دستی استفاده میکنند زیرا این دو حالت تنها حالتهایی هستند که امکان داشتن کنترل کامل روی دیافراگم را که یکی از مهمترین قابلیتهای دوربین است به شما میدهد.
یکی از مشکلات متداول در مورد کیفیت تصویر که ممکن است با آن روبرو شوید، انحرافات رنگی است. دو نوع معروف این مشکل هم عبارت است از انحرافات عرضی (Lateral) و انحرافات طولی (longitudinal).
اولین مورد یعنی انحرافات عرضی یا افقی بیشتر دیده میشوند. این مشکل به صورت یک سایه قرمز/سبز، زرد/آبی یا فیروزهای/ارغوانی در اطراف سوژههایی که کنتراست بالایی دارند و در گوشههای تصویر هستند دیده میشوند.
مورد دوم یعنی انحرافات طولی به صورت تغییر رنگ در جلو و پشت نقطه فوکوس دیده میشود. این اتفاق به صورت تغییر رنگ نارنجی در جلوی نقطه فوکوس و تغییر رنگ سبز در پشت نقطه فوکوس دیده میشود.
هر دو مورد را میتوانید در زمان ویرایش عکس اصلاح کنید اما اصلاح انحرافات افقی به دلیل اینکه مناطق کمتری از عکس تحت تاثیر قرار میگیرد آسانتر است.
عبارت پرکاربرد ترکیببندی در عکاسی به نحوه قرار گرفتن عناصر مختلف در عکس شما اشاره دارد.
برخی عناصر توجه زیادی را به خودشان جلب میکنند. برای مثال توجه بیننده اول به عناصر آشنا (مثل صورت افراد)، روشن، رنگی و یا با کنتراست بالا جلب میشود. هرچقدر یک عنصر توجه بیشتری را به خود جلب کنید، وزن بصری بیشتری دارد.
بنابراین میتوان گفت که ترکیببندی در مورد نحوه تقسیم وزن بصری در تصویر، به گونهای که دلپذیر باشد اشاره دارد. البته برخی اوقات ممکن است عکاس توجهی به دلپذیر بودن عکس نداشته باشد زیرا ترکیببندی باید به گونهای باشد که بتواند هدف احساسی شما از گرفتن عکس را منتقل کند.
به بیانی دیگر، ترکیبهای مختلف، احساسات مختلفی را منتقل میکنند. به همین دلیل خیلی مهم است که ترکیببندی مورد نظر خودتان را با دقت بالا انتخاب کنید.
بسته به سایز دوربین شما، شما همیشه با یک فاکتور کراپ خاص عکاسی میکنید.
فاکتور کراپ براساس ابعاد یک سنسور فولفریم اندازهگیری میشوند و به دلیل اینکه این سنسورها به عنوان مرجع شناخته میشوند، فاکتور کراپ آنها همیشه 1x است.
سنسورهای کوچکتر به عنوان برشی از یک سنسور فولفریم شناخته میشوند و مقدار دقیق این برش به عنوان فاکتور کراپ شناخته میشود.
اگر یک لنز ثابت را روی دو دوربین با فاکتور کراپ متفاوت ببینید، متوجه میشوید که تصویر در دوربینی که کراپ فاکتور بزرگتری دارد، بیشتر زوم شده است.
برای مثال اگر از یک لنز 300 میلیمتر روی Nikon D850 (فول فریم با فاکتور کراپ 1x) استفاده کنید دقیقا همان 300 میلیمتر زاویه دید را خواهید داشت اما اگر همین لنز را روی Nikon D500 (APS-C با فاکتور کراپ 1.5x) نصب کنید، زاویه دید بستهتری خواهید داشت. معادل 450mm روی دوربین فول فریم.
در صورتی هم که بخواهید دیافراگم معادل یا ایزو را روی دوربینهای مختلف امتحان کنید، فاکتور کراپ از اهمیت خیلی زیادی برخوردار خواهد بود.
یکی دیگر از عبارت های پرکاربرد عکاسی عمق میدان است. این عبارت به بخشی از تصویر اشاره دارد که به صورت واضح در فوکوس است.
من عمق میدان را به صورت یک پنجره با شیشه ضخیم تصور میکنم که صحنه مقابل را میتوانید از طریق آن ببینید. هرچیزی که به پنجره نزدیک باشد، قابل دیدن است اما چیزهایی که از آن دورتر هستند به نسبت تارتر و محوتر میباشند.
در عکسهای پرتره شما باید از عمق میدان کم استفاده کنید که فقط صورت سوژه و یا حتی چشمهای او در فوکوس باشند ولی در یک عکس منظره شما باید برعکس عمل کنید و همه چیز از پیش زمینه تا خط افق باید در فوکوس باشند.
شما با استفاده از سه روش مختلف میتوانید به عمق میدان کم دسترسی داشته باشید:
برای داشتن عمق میدان عمیقتر هم باید برعکس عمل کنید و از یک دیافراگم کوچک مثل f/11 استفاده کنید، مقدار زوم را کاهش دهید و یا از نزدیکترین عنصر تصویر دورتر شوید.
در زمان استفاده از دیافراگمهای خیلی کوچک مثل f/16،f/22، f/32 و…. ممکن است متوجه شوید که تصویر شما تارتر میشود. این تاری به عنوان انکسار شناخته میشود.
صرف نظر از اینکه از چه نوع لنزی استفاده میکنید انکسار وجود دارد و یکی از خصوصیات فیزیک است. به همین خاطر من معمولا ترجیح میدهم از دیافراگم f/22 یا کوچکتر استفاده نکنم.
با این وجود در صورتی که شما از این دیافراگمها استفاده میکنید، راه حلهای مختلفی برای آن وجود دارد. من عاشق عکاسی ماکرو هستم و در مورادی که مجبورم در فاصله خیلی نزدیک فوکوس کنم و عمق میدان خیلی کم هم دارم، به ناچار از دیافراگم f/22 استفاده میکنم.
عبارت پرکاربرد اعوجاج معانی مختلفی در عکاسی دارد اما به صورت متداول برای اشاره به مشکلات کیفیت عکس که در برخی لنزها دیده میشود اشاره دارد.
سه نوع متداول اعوجاج عبارتند از اعوجاج لولهای (Barrel)، بالشتکی (pincushion) و مواج! این اسمگذاری دقیقا براساس شکل آنها انجام شده است:
این اعوجاجها خطوط مستقیم عکس را خم میکنند و بیشتر در عکسهای معماری مشهود هستند. با این وجود برخی از لنزهای تخصصی مثل لنزهای Fisheye این اعوجاج را به عنوان یکی از قابلیتهای لنز خودشان معرفی میکنند.
اصلاح اعوجاج لنز در مراحله ویرایش خیلی ساده است و هیچگونه تاثیر خاصی روی تصاویر شما نمیگذارد.
نوع دیگری از اعوجاج متداول، اعوجاج پرسپکتیو است. در این مورد شما خیلی به سوژه نزدیک میشوید و با زوم اوت کردن باعث بزرگنمایی آن میشوید.
برخی اوقات اعوجاج پرسپکتیو میتواند یک حقه خیلی خوب برای افزایش تمرکز روی سوژههای پیش زمینه مانند خطوط یا تپههای شنی باشد.
عبارت پرکاربرد DSLR در عکاسی مخفف Digital Single Lens Reflex است و در کنار دوربینهای بدون آینه، یکی از محبوبترین دوربینهای پیشرفته موجود در بازار میباشد. دو مشخصه معروف دوربینهای DSLR استفاده از سنسور دیجیتال و آینه انعکاسی میباشد. دلیل استفاده از آینه در بدنه این دوربین منعکس کردن نور و انتقال آن به منظرهیاب اپتیکال است. زمانی که شما کلید شاتر را فشار میدهید، آینه جمع میشود و امکان برخورد نور به سنسور دوربین را میدهد.
یک عکس دیجیتال اطلاعات خیلی زیادی را داخل خودش ذخیره کرده است. به جز دادههای خود عکس، اکثر دوربینها اطلاعاتی مثل تنظیمات دوربین، زمان و تاریخ گرفتن عکس و اطلاعات مربوط به کپی رایت را هم در عکس ذخیره میکنند. این اطلاعات اضافی به عنوان دادههای EXIF شناخته میشوند. Exif یکی از عبارت های پرکاربرد در عکاسی است.
کلمه EXIF مخفف عبارت Exchangeable Image Format است. استفاده از دادههای EXIF در زمان ویرایش عکس خیلی ساده است و شما با این کار راحتتر با تنظیمات دوربین خودتان آشنا میشوید. به همین خاطر بهتر است قبل از اینکه تصاویر تار را پاک کنید، نگاهی به تنظیمات دوربین بیاندازید و تنظیمات اشتباهی که انتخاب کردهاید را تشخیص دهید.
توصیه میکنم قبل از آپلود عکسها به صورت آنلاین، دادههای EXIF آنها را حذف کنید. این موضوع برای عکسهایی که شامل دادههای موقعیت مکانی هستند از اهمیت خیلی بیشتری برخوردار است. با استفاده از تمام نرمافزارهای ویرایش عکس هم میتوانید این اطلاعات را پاک کنید.
عبارت Exposure در عکاسی چند معنی مختلف دارد. اکثر این معانی به روشنایی تصویر شما اشاره دارند اما برخی از آنها ممکن است اینطور نباشند. در ادامه برخی از معنای Exposure یا نوردهی را مشاهده میکنید
به صورت دقیق منظور یک عکاس از نوردهی به موضوعی که درباره آن صحبت میکند بستگی دارد. اما همیشه این موضوع به روشنایی عکس شما و مقدار نور آن اشاره میکند.
عبارت پرکاربرد جبران نوردهی در عکاسی روشی برای این است که از دوربین بخواهید تصویر را به نسبت تنظیماتی که اعمال کردهاید، روشنتر یا تیرهتر کند.
برای مثال تصور کنید که یک عکس منظره گرفتهاید و بخشی از آسمان خیلی روشن شده است. برای اینکه با همین تنظیمات یک عکس تیرهتر بگیرید، میتوانید از جبران نوردهی منفی استفاده کنید.
به یاد داشته باشید که جبران نوردهی در زمان استفاده از حالت دستی روی عکس شما تاثیر ندارد. در مواقعی که روی دیافراگم، سرعت شاتر و ایزو کنترل کامل داشته باشید، فقط با استفاده از این سه تنظیمات میتوانید نوردهی تصویر را تغییر دهید.
هنگامی که شما از جبران نوردهی استفاده میکنید، دوربین با تغییر یکی از این سه تنظیمات تصویر شما را تیرهتر یا روشنتر میکند. بنابراین در صورتی که از حالت اولویت دیافراگم استفاده میکنید دوربین برای تغییر میزان نوردهی سرعت شاتر یا ایزو را تغییر خواهد داد.
من به شخصه از جبران نوردهی (به خصوص در حالت اولویت دیافراگم) خیلی زیاد استفاده میکنم. من برای عکاسی منظره ترجیح میدهم دیافراگم را به صورت دستی انتخاب کنم، چون برای داشتن عمق میدان کافی خیلی ضروری است. سپس ایزو را روی کمترین مقدار خودش قرار میدهم. این موضوع باعث میشود تنها متغیری که به صورت خودکار قابل تنظیم است، سرعت شاتر باشد. بنابراین دوربین با تغییر نور سرعت شاتر را تغییر میدهد و من میتوانم با جبران نوردهی عکس خودم را تیرهتر یا روشنتر کنم.
تعریف هر کدام از این کلمات پرکاربرد در عکاسی بیشتر یک تعریف فنی است و تلاش شده است با تعریفی که ممکن است در دیکشنری ببینید، تفاوت داشته باشد. به نظر من هم این موضوع کاربردیتر است. مطمئنا سرعت شاتر، «مدت زمانی است که شاتر دوربین در زمان گرفتن عکس باز است» اما این تعریف توضیحی در مورد اهمیت سرعت شاتر و نحوه استفاده از آن نمیدهد.
مثلث نوردهی به 5 قابلیت مهم دوربین یعنی دیافراگم، سرعت شاتر و ایزو اشاره دارد. به جز فلاش، این سه تنظیمات، تنها تنظیماتی هستند که روشنایی یک عکس را تعیین میکنند.
البته بعضی از عکاسها ایزو را بخشی از مثلث نوردهی نمیدانند. برخلاف سرعت شاتر و دیافراگم که روشنایی تصویر را به صورت فیزیکی تغییر میدهد، ایزو پس از گرفتن عکس این کار را انجام میدهد. برای اینکه کلمهی مثلث نوردهی دست نخورده باقی بماند، این افراد از «روشنایی صحنه» به جای ایزو استفاده میکنند.
اما در واقع خود ایزو نیز با اینکه روی مقدار فیزیکی نور تاثیر ندارد، یکی از مولفههای مهم نوردهی است. به همین خاطر به نظر من مثلث نوردهی در واقع یک مربع است و سرعت شاتر، دیافراگم، ایزو و روشنایی صحنه روی روشنایی یک عکس تاثیر گذار هستند.
با این وجود در اکثر مواقعی که یک عکاس به مثلث نوردهی اشاره میکند به احتمال زیاد در مورد دیافراگم، ایزو و سرعت شاتر صحبت میکند.
فیلتر وسیلهای است که به جلوی لنز و یا در برخی موارد محدود پشت آن متصل میشود. فیلتر معمولا از شیشه، رزین و یا پلاستیک ساخته میشود و هدف آن نیز تغییر کیفیت نوری است که به سنسور میرسد. البته برخی فیلترها هم نقش محافظ دارد و از افتادن خط و خش روی شیشه لنز جلوگیری میکند.
جلوی اکثر لنزهای امروزی یک رشته مخصوص اتصال فیلتر وجود دارد. با این حال برخی لنزهای تخصصی، به خصوص لنزهای التراواید ممکن است به نگهدارنده اختصاصی هم نیاز داشته باشند تا بتوانید روی آن فیلتر نصب کنید.
محبوبترین و به احتمال زیاد کاربردیترین فیلتر موجود در بازار، فیلتر پلاریزه است. با چرخاندن این فیلترها میتوانید نور پلاریزه را بلاک کنید تا بازتاب نور و یا محوی دوردست را حذف کنید. به یاد داشته باشید که نمیتوانید عملکرد این فیلتر را در فتوشاپ شبیهسازی کنید.
?
بدون فیلتر پلاریزه
?
با فیلتر پلاریزه
البته پلاریزه تنها فیلتر موجود در بازار نیست و فیلترهای متنوع دیگری مثل ND، ND تدریجی و فیلترهای رنگی هم در بازار موجود هستند. همچنین برخی از نرمافزارها نیز مثل اینستاگرام قابلیتهای پیشفرض خودشان را فیلتر مینامند اما منظور ما این فیلترها نیست.
فاصله کانونی یکی از مشخصههای لنز دوربین است و به این دلیل اهمیت زیادی دارد که مقدار بزرگنمایی یا کوچکنمایی لنز را نشان میدهد. این عدد با میلیمتر نوشته میشود و هرچقدر بزرگتر باشد، نشاندهنده مقدار بزرگنمایی بیشتری است.
?
در قسمت قبلی این مقاله درمورد کراپ فاکتور صحبت کردیم و گفتیم سنسورهای کوچک به عنوان برشی از یک سنسور بزرگتر عمل میکنند. به بیانی دیگر میتوان گفت که یک فاصله کانونی ثابت ممکن است در یک دوربین خاص نسبت به دوربینی دیگر، بزرگنمایی بیشتری داشته باشد.
فاصله کانونی یک لنز تلهفوتو، روی دوربینهای فول فریم حدودا از 70 تا 100 میلیمتر است و فاصله کانونی لنزهای خیلی بزرگی که در رویدادهای ورزشی مشاهده میکنید، حداقل 300 میلیمتر و تا بیش از 800 میلیمتر است.
فاصله کانونی لنزهاید واید که برای عکاسی منظره مناسب هستند، 35 میلیمتر یا کمتر است. یکی از محبوبترین لنزهای واید که توسط خیلی از تولیدکنندهها ساخته میشوید، لنز زوم 16-35 است.
برای فهمیدن فاصله کانونی یک لنز باید به اعدادی که قبل از علامت mm میآید دقت کنید. فاصله کانونی لنزهای زوم یک محدوده است اما فاصله کانونی لنزهای پرایم فقط یک عدد ثابت است.
پس از سه مشخصهی دیافراگم، سرعت شاتر و ایزو، مهمترین تنظیمات دوربین فوکوس است. در اکثر لنزها شما فقط میتوانید در لجظه روی یک نقطهی خاص فوکوس کنید. مثلا میتوانید فقط روی فاصله 3 متری دوربین فوکوس کنید. این بدین معنی است که تمام اشیاء در فاصله 3 متری دوربین کاملا واضح هستند اما فواصل دیگر کمتر و کمتر واضح هستند.
اما فوکوس چطور انجام میشود؟ یک دوربین معمولا نقاط فوکوس خودکار خیلی زیادی دارد. شما میتوانید از دو حالت Single-servo یا Continuous-servo AF استفاده کنید. این دو تعیین میکند که فقط با فشار دادن کلید فوکوس، روی سوژه فوکوس کنید یا در حالی که سوژه حرکت میکند، آن را تعقیب نماید. من معمولا از Single-servo (AF-S) برای عکاسی منظره و پرتره و Continuous-servo (AF-C) برای عکاسی ورزشی و متحرک استفاده میکنم.
?
یکی دیگر از گزینههای متداول این قابلیت عملکرد نقاط اتوفوکوس است(نقاط یا مربعهایی که توانایی اتوفوکوس دارند). شما میتوانید یک نقطه اتوفوکوس، ردیابی سهبعدی اتوفوکوس روی تمام نقاط، نقطه اتوفوکوس اتوماتیک و یا خیلی آپشنهای دیگر را انتخاب کنید. توصیه میکنم حتما دفترچه راهنمای دوربین خودتان را مطالعه کنید تا با گزینههای در دسترس و زمان استفاده از هرکدام آشنا شوید.
در مواقعی هم که سیستم اتوفوکوس دوربین به درستی عمل نمیکند، میتوانید به صورت دستی عمل فوکوس را انجام دهید.
عبارت HDR یکی دیگر از کلمات پرکاربرد در عکاسی است. سنسور دوربین نمیتواند جزئیات با کنتراست بالا را به خوبی چشم ما ببیند. در صورتی که در یک روز خیلی روشن، سایههای خیلی تیرهای در صحنه وجود داشته باشید، شما فقط میتوانید آسمان یا زمین را ثبت کنید و به احتمال زیاد نور دیگری، اصلا مناسب نخواهد بود.
یکی از راهحلهای این مشکل ایجاد یک تصویر HDR یا High Dynamic Range است. برای ایجاد چنین تصویری باید دو عکس یا بیشتر، با تنظیمات نوردهی مختلف بگیرید و با کمک نرمافزارهای ویرایش بهترین قسمتهای هر عکس را در کنار هم قرار دهید.
شما میتوانید برای سرعت بخشیدن به پروسه نیز از قابلیت Bracketing دوربین خودتان استفاده کنید. مطمئنا هرچقدر سریعتر عکسهای موردنیاز را بگیرید بهتر است و در غیر این صورت ممکن است اجزای متحرک تصویر برای شما مشکلاتی ایجاد کنند.
مدتها قبل عکاسها متوجه شدند که با گرفتن چند عکس متفاوت و سپس ترکیب آنها، میتوانند قابلیتهای دوربین خودشان را افزایش دهند. عکاسی HDR که در بخش قبل به آن اشاره شد یکی از نمونههای چنین تصاویری است.
برخی از انواع دیگر عبارتند از:
ترکیب تصاویر با کمک نرمافزارهایی مثل فتوشاپ انجام میشود. برخی از انواع ترکیب تصاویر نیز به نسبت انواع دیگر قابل قبولتر هستند و برخی از مسابقات عکاسی هم ترکیب تصاویر را به هیچ عنوان مجاز نمیدانند و یا در بهترین حالت فقط عکسهای پانوراما یا HDR را قبول میکنند.
تثبیت تصویر که یکی از کلمات پرکاربرد در عکاسی است، از قابلیتهای یک لنز و یا در برخی موارد قابلیت سنسور دوربین میباشد و به کاهش لرزش در زمان رو دست گرفتن دوربین کمک میکند.
لرزشگیرهای لنز، عناصر داخلی لنز را در امتداد 3 یا 5 محور حرکت میدهند تا تمام لرزشهای رخ داده شده را جبران کنند. لرزشگیرهای داخلی دوربین که با عناوینی مثل IBIS یا In Body Image Stabilization شناخته میشود نیز همین کاربرد را دارند اما به صورت مستقیم سنسور دوربین را حرکت میدهد.
هر دو لرزشگیر در زمان عکاسی و به خصوص زمانی که مجبور هستید دوربین را در شرایط کم نور روی دست بگیرید کاربرد دارند.
در تبلیغات لرزشگیرهای لنز و دوربین معمولا مشاهده میکنید که گفته میشود سیستم لرزشگیر توانایی کاهش 4 یا 6 گام لرزش را دارد. هر گام کاهش لرزش سرعت شاتر شما را دو برابر میکند. برای مثال در صورتی که در شرایط عادی میتوانید با سرعت 1/60 ثانیه دوربین را روی دست بگیرید و باز هم یک عکس واضح بگیرید، 4 گام کاهش لرزش، شما را قادر میسازد که با سرعت شاتر 1/30 > 1/15 > 1/8 > 1/4 ثانیه به عکاسی روی دست بپردازید و باز هم تصاویر خیلی واضحی داشته باشید. 6 گام کاهش لرزش هم شما را قادر میسازد که با سرعت شاتر 1 ثانیه به عکاسی روی دست بپردازید و باز هم تصاویر واضحی داشته باشید.
البته 4 تا 6 گام کاهش لرزش بزرگنمایی است و معمولا اکثر لنزهای موجود در بازار توانایی کاهش لرزش تا 3 گام را دارند و 4 گام بهترین گزینه موجود در بازار است.
عکاسهایی که خودشان عکسهای خودشان را ادیت میکنند، اهمیت خیلی زیادی به دقت رنگ میدهند. اما در صورتی که از یک مانیتور غیردقیق استفاده میکنید، از کجا باید بفهمید که رنگها کاملا دقیق هستند؟
مانیتوری که خیلی از عکاسها انتخاب میکنند، مانیتور IPS یا In-plane Switching است. این مانیتورها توسط تولیدکنندههای زیادی ساخته میشوند و قیمتهای متفاوتی هم دارند. یکی از مزایای این نوع مانیتورها این است که در زوایای مختلف، رنگهای آنها ثابت باقی خواهد ماند و هیچگونه تغییری نخواهد داشت.
البته نباید انتظار داشت که تمام مشکلات مربوط به مانیتور با خرید یک مانیتور IPS از بین برود زیرا برخی از این مانیتورها از کیفیت لازم برخوردار نیستند اما اگر یک مانیتور IPS ندارید، باید همین حالا نسبت به تهیه آن اقدام کنید.
ایزو یکی از اضلاع مثلث نوردهی و همچنین یکی از کلمات پرکاربرد در عکاسی است. مانند سرعت شاتر و دیافراگم، تغییر ایزو هم روی روشنایی تصویر تاثیر میگذارد.
پائینترین مقدار ایزو دوربین ایزو پایه نامیده میشود. ایزو پایه که معمولا حدود 100 میباشد کم نورترین عکسهای یک دوربین را ایجاد میکند و هرچقدر این مقدار را افزایش میدهید، تصاویر شما روشنتر میشوند. خیلی از دوربینهای موجود در بازار توانایی افزایش ایزو تا 6400، 12800، 25600 یا حتی بیشتر را هم دارند.
ممکن است متوجه شوید که هرچقدر مقدار ایزو را افزایش میدهید، کیفیت تصاویر شما هم کاهش مییابد و مقدار زیادی نویز روی تصویر مشاهده خواهید کرد. البته در شرایط کم نور چاره دیگری ندارید و باید از مقدار ایزو بالا استفاده کنید، زیرا در غیر این صورت تصاویر شما خیلی کمنور خواهند بود.
برای تعریف مفهوم ایزو خیلی از مدرسین عکاسی آن را با ASA یا حساسیت فیلم مقایسه میکنند. برخی از عکاسها نیز آن را با افزایش روشنایی عکس در مرحله ویرایش مقایسه مینمایند. هیچکدام از این دو تعریف کاملا دقیق نیستند اما هرکدام از آنها تا حدودی به واقعیت نزدیک است و به شما کمک میکند با مفهوم ایزو آشنا شوید.
به یاد داشته باشید که تغییر مقدار ایزو، مقدار نور ورودی به دوربین را تغییر نمیدهد و هرچقدر نور صحنه کمتر باشد، کیفیت تصویر هم کمتر خواهد بود (دلیل اصلی ایجاد نویز در محیطهای کم نور هم همین موضوع است) و شما باید مقدار ایزو را بیشتر بالا ببرید تا بتوانید یک عکس روشن بگیرید.
عبارت JPEG نیز یکی از کلمات پرکاربرد در عکاسی است و متداولترین نوع فایل نیز میباشد. شما مطمئنا قبلا این عبارت را شنیدهاید اما چند موضوع در مورد JPEG وجود دارد که هر عکاس باید با آنها آشنا باشد.
اولین نکته این است که با وجود اینکه JPEG فرمت پیشفرض برای عکاسی است، بدین معنی نیست که بهترین فرمت است. در واقع عکسهای JPEG به شدت فشرده هستند و فقط میتوانند 8 بیت رنگ (256 طیف رنگی مختلف برای کانالهای قرمز، سبز و آبی) را نمایش دهند. در مقابل عکسهای RAW از 14 بیت رنگ پشتیبانی میکنند و میتوانند 16384 طیف مختلف را برای کانالهای قرمز، آبی و سبز به نمایش بگذارند.
مزیت فایلهای JPEG حجم فایل خیلی کم و سازگاری بالا با برنامههای مختلف است. تمام عکسهایی که در این مقاله مشاهده میکنید با فرمت JPEG ذخیره شدهاند و دلیل آن نیز سازگاری بالای این فرمت فایل است.
بهتر است از JPEG به عنوان فرمت خروجی استفاده کنید و نه برای شروع کار عکاسی!
یکی دیگر از کلمات پرکاربرد در عکاسی که ما قرار است آن را بررسی کنیم، فلر است. شیشه کاملا انتقالدهنده نور نیست و ممکن است کمی از نور را مانند آینه به شما برگرداند. در صورتی که شبها از پنجره بیرون را نگاه کنید، ممکن است متوجه شده باشید که برخی از منابع نور داخل آن بازتاب خواهند داشت.
شیشه مورد استفاده در لنز دوربین هم چنین عملکردی خواهد داشت. البته خیلی از تولیدکنندهها، امروزه برای کاهش بازتاب نور تا جای ممکن از پوششهای مختلفی استفاده میکنند و دلیل آن هم این است که لنزهایی که پوشش محافظ ندارند به شدت در مقابل بازتاب نور آسیبپذیر هستند.
فلر زمانی اتفاق میافتد که منابع خیلی روشن نور در قسمتهای دیگر تصویر هم دیده میشوند. احتمالا چنین چیزی را در فیلمهای مختلف دیدهاید:
برخی اوقات ممکن است فلر یک افکت خیلی زیبا باشد اما اکثر مواقع عکاسها سعی میکنند از آن دوری کنند. من به عنوان یک عکاس منظره سعی میکنم تا جای ممکن از ایجاد چنین افکتی جلوگیری کنم.
موثرترین راه حل این مشکل استفاده از لنزهایی با پوشش خوب و عدم استفاده از فیلترهای ارزان قیمت به خصوص فیلترهای محافظ خیلی بی کیفیت است. البته میتوانید با استفاده از تکنیکهای ترکیب تصویر هم این مشکل را تا حدودی برطرف کنید.
عکاسی ثبت نور است. در هنگام عکاسی ممکن است به سادگی این موضوع را فراموش کنید اما شما در واقع در حال عکاسی از نور هستید.
یکی از مهمترین چیزهایی که یک عکس خوب را از یک عکس بد متمایز میکند، کیفیت نور آن است. من عکسهای زیادی دیدهام که با استفاده از گوشی موبایل گرفته شدهاند و با این حال از عکسهای یک دوربین DSLR گران قیمت بهتر بودهاند و دلیل آن فقط نور است.
نور ناقل احساسات است و نور خوب نوری است که میتواند پیام احساسی مدنظر شما را منتقل کند. نمیتوان گفت که زیباترین غروب آفتاب یک نور خوب است و یا ضعیفترین نور در یک روز ابری یک نور بد است. هر دو نوع نور میتوانند بسته به عکسی که شما میخواهید بگیرید، یک نور خوب و یا بد باشند.
احتمالا شما هم اسم لایتروم را زیاد شنیدهاید، زیرا این کلمه، یکی از کلمات پرکاربرد در عکاسی است. محبوبترین نرمافزار ویرایش عکس برای عکاسهای مشتاق، به احتمال زیاد لایتروم است. فتوشاپ در بین عموم مردم معروفتر است اما ابزارهای پیچیدهی آن بیشتر برای طراحان گرافیک کاربرد دارد تا عکاسها!
لایتروم به صورت کامل برای عکاسی طراحی شده است و استفاده از آن با بارگذاری تمام عکسهای شما داخل یک «کاتالوگ لایتروم» آغاز میشود. سپس شما میتوانید عکسهای خودتان را دستهبندی کنید و سپس به ویرایش و ادیت آنها بپردازید.
خیلی از عکاسها در ابتدا ممکن است کمی سردرگم شوند و از اینکه لایتروم کلید Save ندارد و نمیتوانید تنظیمات را داخل عکس اصلی مشاهده کنند سردرگم شوند. البته این موارد قابلیت هستند، نه باگ. تمام ادیتهایی که در لایتروم اعمال میکنید، داخل یک فایل کاتالوگ نگهداری میشود و روی عکس اصلی شما اعمال نمیشوند. همچنین لایتروم به صورت Real-Time تنظیمات شما را ذخیره میکند. تنها روشی که میتوانید تغییرات اعمال شده را ذخیره کنید، این است که تصاویر را Export کنید.
یکی دیگر از کلمات پرکاربرد در عکاسی نوردهی طولانی است. هنگامی که سرعت شاتر را روی چند ثانیه یا بیشتر قرار میدهید، در واقع در حال عکاسی با نوردهی بلند مدت هستید.
سرعت شاتر موردنیاز برای عکاسی با نوردهی طولانی متغیر است و خیلی مهم نیست. حتی برخی عکاسها ممکن است عقیده داشته باشند که سرعت شاتر برای نوردهی طولانی باید چند دقیقه یا حتی بیشتر باشد.
یکی از دلایل اصلی عکاسی با نوردهی طولانی این است که حرکات سریع را تار میکند و به همین دلیل خیلی از عکاسها از این تکنیک برای عکاسی از ابرها و آب استفاده میکنند.
?
عکاسی کلوزآپ از حشرات، گلها و دیگر موجودات کوچک به عنوان عکاسی ماکرو شناخته میشود.
به صورت فنی به هر عکسی که با «بزرگنمایی 1:1» یا بیشتر گرفته شود عکس ماکرو گفته میشود. بزرگنمایی 1:1 به این معنی است که ابعاد شی مورد نظر، داخل سنسور دوربین به همان اندازهای است که در دنیای واقعی دیده میشود.
?
البته حتی تولیدکنندههای لنز نیز این موضوع را همیشه رعایت نمیکنند و برخی اوقات لنزهایی را مشاهده میکنید که فقط نصف بزرگنمایی 1:1 را رعایت میکنند.
صرف نظر از این موضوع، یکی از بزرگترین مزایای عکاسی ماکرو این است که شما میتوانید هر جایی که مایل باشید این نوع عکاسی را انجام دهید. این سبک یکی از معدود سبکهای عکاسی است که با کمک آن میتوانید حتی در حیاط پشتی خودتان هم عکسهایی با کیفیت جهانی بگیرید. همچنین به لطف وجود لنزهای قدیمی با فوکوس دستی، نیاز نیست حتما تجهیزات گران قیمتی هم داشته باشید.
تعریف هر کدام از این اصطلاحات عکاسی بیشتر یک تعریف فنی است و تلاش شده است با تعریفی که ممکن است در دیکشنری ببینید، تفاوت داشته باشد. به نظر من هم این موضوع کاربردیتر است. مطمئنا سرعت شاتر، «مدت زمانی است که شاتر دوربین در زمان گرفتن عکس باز است» اما این تعریف توضیحی در مورد اهمیت سرعت شاتر و نحوه استفاده از آن نمیدهد.
تنها حالت دوربین که شما با استفاده از آن روی سرعت شاتر و دیافراگم کنترل کامل دارید، حالت Manual یا دستی است. همچنین شما میتوانید در این حالت روی ایزو دوربین نیز کنترل داشته باشید ولی اکثر دوربینها امکان استفاده از ایزو خودکار را هم در حالت Manual در اختیار شما قرار میدهند.
خود من بیشتر از حالت Manual در مواقعی استفاده میکنم که نیاز دارم نوردهی تمام عکسها یکسان باشد. همچنین در مواقعی که سیستم Metering دوربین هم نمیتواند به درستی فعالیت کند، از این حالت استفاده میکنم.
خیلی از عکاسها فکر میکنند که فقط حرفهایها از حالت Manual استفاده میکنند و حالتهای دیگر برای عکاسهای مبتدی هستند. اما مواظب باشید شما هم درگیر این ذهنیت نشوید.
نقطه ضعف حالت دستی این است که با تغییر وضعیت نور، میزان نوردهی تغییری نمیکند. این موضوع در اکثر موارد مشکلی برای شما ایجاد نمیکند اما در مواقعی که شرایط به سرعت تغییر میکند، من ترجیح میدهم از حالت اولویت شاتر برای عکاسی استفاده کنم.
Metering یکی از واژه های پرکاربرد در عکاسی است و نحوهی خوانش نور صحنه توسط دوربین است (روشنایی، تاریکی، کنتراست و میزان نوردهی مناسب).
سیستم Metering یا اندازهگیری همیشه دقیق نیست و در صورتی که فضای سفید یا سیاه خیلی زیادی داخل صحنه وجود داشته باشد به راحتی به اشتباه میافتد. دلیل این امر هم این است که دوربین سعی میکند تمام اجزای صحنه را به گونهای نوردهی کند که یک تون متوسط خاکستری باقی بماند. دوربینهای امروزی عملکرد بهتری از این بابت دارند اما باز هم میتوانند اشتباه کنند.
به همین خاطر است که جبران نوردهی وجود دارد. البته در حالت Manual شما باید تنظیمات نوردهی را به صورت دستی اعمال کنید. اغلب سیستمهای Metering هم به شما این امکان را میدهند که با استفاده از تنظیمات پیشفرض آنها را به خوبی تنظیم کنید. برخی از حالتهای پیشفرض عبارتند از Matrix، Center-Weighted و Spot. البته ممکن است بسته به برند این اسامی متفاوتتر باشند.
من اغلب اوقات از حالت Matrix استفاده میکنم و فقط در مواقعی که این حالت نتواند نوردهی تصویر را به خوبی انجام دهد از حالت Spot استفاده میکنم.
واژه پرکاربرد مگاپیکسل در عکاسی برای اشاره به رزولوشن سنسور دوربین مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال رزولوشن اکثر سنسورهای امروزی 6000 پیکسل افقی و 4000 پیکسل عمودی است. در صورتی که این دو مقدار را در هم ضرب کنید به عدد 24 میلیون پیکسل و یا همان 24 مگاپیکسل میرسید.
خیلی از کمپانیهای سازنده دوربین بیشتر از تمام فاکتورهای دیگر روی تعداد مگاپیکسل آن تاکید میکنند. البته این فاکتور نسبت به موارد دیگری که در کیفیت تصویر سهیم هستند، کمترین اهمیت را دارد. دوربینهایی هستند که تعداد مگاپیکسل خیلی بالایی هم دارند اما تصاویر آنها به هیچ عنوان با دوربینهایی که مگاپیکسل کمتری دارند قابل مقایسه نیست.
برای مثال دوربین 41 مگاپیکسلی نوکیا لومیا 1020 را در نظر بگیرید. تعداد پیکسلهای این دوربین خیلی زیاد است اما مهمتر از مگاپیکسل و تعداد پیکسلهای سنسور، اندازه سنسور است و اکثر دوربینهای موبایل هم از سنسورهای خیلی کوچکی استفاده میکنند.
با این وجود مگاپیکسل بیشتر، جزئیات بیشتری را هم به شما میدهد. این جزئیات میتواند برای عکاسهای ورزشی و حیات وحش که عکسهای خودشان را خیلی کراپ میکنند مفید باشد اما فقط تعداد کمی از عکاسها به بیشتر از 24 مگاپیکسل رزولوشن نیاز دارند. به همین خاطر بهتر است به جای مگاپیکسل به موارد دیگر فکر کنید.
از لحاظ فنی هر دوربینی که آینه نداشته باشد (دوربین موبایل، دوربینهای کامپکت و دوربینهای یکبار مصرف آنالوگ) به عنوان دوربین بدون آینه شناخته میشود. اما زمانی که یک عکاس به دوربین بدون آینه اشاره میکند منظور او دوربینهای رده بالایی است که امکان تعویض لنز را در اختیار شما قرار میدهند. این دوربینها رقیب اصلی دوربینهای DSLR هستند.
دوربینهای بدون آینه در حال به دست آوردن محبوبیت بیشتری در بین عکاسهای حرفهای هستند. دلیل اصلی این موضوع این است که این دست دوربینها کوچکتر و سبکتر از دوربینهای DSLR هستند. دوربینهای بدون آینه مزایای دیگری هم دارند که از برند تا برند متفاوت است. برخی از این دوربینها لنزهای بهتر، لرزشگیر داخی و یا منظرهیاب الکترونیک با کیفیتتری دارند.
البته دوربینهای DSLR هم مزایای خودشان را دارند. برای مثال میتوان به عمر باطری بهتر، سیستم ردیابی اتوفوکوس سریعتر و گذشته پربارتر این دوربینها اشاره کرد. چیزی که مهم است این است که از لحاظ عکاسی هیچکدام از این موارد اهمیت زیادی ندارند و یک دوربین خوب صرف نظر از نوع آن، یک دوربین خوب است. نمیتوان گفت که دوربین DSLR برای یک فرد خاص بهتر است. همچنین نمیتوان گفت که یک نفر فقط باید با دوربین بدون آینه عکاسی کند.
نویز اساسا” به هم ریختگی بصری است. یک پیکسل تاریک، روشن یا بدون رنگ که در شرایط کم نور بیشتر مشهود است.
راحتترین روش برای خراب کردن عکسهای خودتان با کمک نویز این است که از ایزو 6400 یا بیشتر استفاده کنید. همچنین در مواقعی که یک عکس کم نور (Underexposed) را با ایزو خیلی پائین (برای مثال 100) میگیرید و سپس روشنایی تصویر را در لایتروم افزایش میدهید هم امکان مشاهده نویز وجود دارد.
نویز به دلایل مختلفی ایجاد میشود. برخی از این دلایل مثل افزایش حرارت سنسور، مربوط به خود دوربین هستند و برخی دیگر نیز به دلیل تصادفی بودن خود نور (نویز فوتون) میباشند.
پیکسلهای روشن/تیره به عنوان نویز درخشندگی و پیکسلهای رنگی هم به عنوان نویز رنگی شناخته میشوند.
کاهش نویز تصویر در نرمافزارهای ویرایش عکس به شدت آسان است اما به یاد داشته باشید که کاهش خیلی زیاد نویز باعث کسلکننده شدن رنگها و غیرطبیعی شدن تصویر میشود. این موضوع هم در مورد نویز درخشندگی و هم نویز رنگی صدق میکند. کاهش نویز رنگی راحتتر است اما برخی از عکاسها در انجام این کار زیادهروی میکنند و باعث تضعیف رنگهای تصویر میشوند.
بهترین راه حل این است که به جای نرمافزار ویرایش عکس نویز را از طریق دوربین کاهش دهید. با این وجود در شرایط کم نور و به خصوص مواردی که دوربین را روی دست میگیرید و یا در حال عکاسی از یک سوژه متحرک هستید، نویز بخشی از تصویر است.
Overexposure یکی دیگر از اصطلاحات عکاسی است. هنگامی که جزئیات تصویر به دلیل روشنایی زیاد از بین میروند، گفته میشود که تصویر Overexpose شده است.
البته این اصطلاح پرکاربرد در عکاسی فقط به معنی روشنایی زیاد نیست زیرا تا زمانی که بتوانید روشنایی تصویر را در لایتروم و یا نرمافزارهای دیگر کاهش دهید و جزئیات قسمتهای هایلایت را برگردانید، تصویر شما واقعا Overexpose نشده است. در واقع Overexpose زمانی است که جزئیات هایلایتها کاملا از بین برود. برای مثال یک قسمت روشن از یک ابر کاملا محو شود.
Overexposure یکی از بزرگترین مشکلات عکاسها است. هیچ روشی برای بازگرداندن جزئیاتی که کاملا سفید شدهاند وجود ندارد. در صورتی که بخواهید این مشکل را اصلاح کنید، با هایلایتهای تغییر رنگ یافته یا در بدترین حالت هایلایتهایی که هیچ رنگی ندارند و کاملا خاکستری هستند مواجه میشوید.
به دلیل اینکه هیچ راهحلی برای اصلاح عکسهای Overexpose شده داخل دوربین وجود ندارد بهتر است تصویر را به خوبی توسط دوربین نوردهی کنید. یکی از بهترین ابزارها برای این کار قابلیت Blinkies دوربین است. این قابلیت را میتوانید از طریق منو، زیر قسمت Image Review پیدا کنید.
پس از اینکه این قابلیت را فعال کردید، در زمان بررسی تصویر از نمایشگر Blinkies استفاده کنید. با این کار تصویر به صورت سیاه و سفید چشمک میزند و هرگونه هایلایت خیلی روشن را میتوانید پیدا کنید.
یکی از پیچیدهترین نرمافزارهای ویرایش عکس ادوب فتوشاپ است. در صورتی که زمان و مهارت کافی داشته باشید، میتوانید تقریبا هر نوع عکسی را در فتوشاپ ویرایش کنید.
فتوشاپ بیشتر از اینکه برای عکاسها باشد برای طراحی گرافیک و هنرهای دیجیتال است. تعداد زیاد ابزارهای ویرایش عکس برای انجام برخی کارهای خاص میتواند کمک زیادی به شما کند اما خیلی از عکاسها ترجیح میدهند از نرمافزارهایی که به صورت اختصاصی برای ویرایش عکس طراحی شدهاند استفاده کنند.
فتوشاپ بیشتر براساس مفهوم لایهها کار میکند و شما میتوانید چندین عکس را به عنوان لایههای مختلف روی هم قرار دهید. سپس میتوانید این لایهها را روی هم قرار دهید و میزان شفافیت هر لایه را تغییر دهید تا بتوانید لایه زیرین را مشاهده کنید. با این کار برای مثال میتوانید تصویر یک فرد را روی یک منظره خاص قرار دهید.
البته جزئیات میتوانند خیلی پیچیدهتر باشند اما خبر خوب این است که هزاران آموزش فتوشاپ مختلف در سطح اینترنت وجود دارد که میتوانید از آنها برای افزایش مهارتهای خودتان استفاده کنید.
لنز پرایم یکی دیگر از اصطلاحات عکاسی است. هر نوع لنزی که توانایی زوم نداشته باشد لنز پرایم است. یکی از محبوبترین لنزهای پرایم که تقریبا توسط تمام تولیدکنندهها ساخته میشود، 50mm f/1.8 است.
هرچقدر که یک لنز زوم میتواند کاربردی باشد، لنزهای پرایم هم مزیتهای خاص خودشان را دارند. نداشتن توانایی زوم پیچیدگی لنز را کاهش میدهد و به صورت مستقیم روی سایز، وزن و برخی اوقات کیفیت تصویر لنز تاثیر دارد.
امروزه اکثر لنزهای تخصصی به همین خاطر به صورت پرایم ساخته میشوند. برای مثال تقریبا تمام لنزهای ماکرو پرایم هستند. همین موضوع برای لنزهای سوپرتلهفوتو هم صدق میکند. عکاسهایی که از لنزهای پرایم استفاده میکنند از تکنیکهایی مثل پانوراما و کراپ برای افزایش خلاقیت خودشان و خلق عکسهای بهتر استفاده میکنند. این کار ممکن است زمان بیشتری ببرد و به تلاش بیشتری نیاز داشته باشد اما خیلی از عکاسها ترجیح میدهند به جای لنز زوم از لنز پرایم استفاده کنند. حتی برخی افراد عقیده دارند که این لنزها روند کار آنها را آهسته میکند و اجازه میدهد بیشتر در مورد عکسی که قرار است بگیرند فکر کنند.
تمام دوربینهای پیشرفته امروزی امکان عکاسی با فرمت RAW را در اختیار شما قرار میدهند و شما هم باید از این قابلیت استفاده کنید. جایگزین فرمت RAW فرمت JPEG است و من در قسمتهای قبلی توضیح دادم که چرا استفاده از این گزینه فکر خوبی نیست.
فایلهای RAW تمام اطلاعات تصویر که توسط سنسور دریافت شده است را در خود جای دادهاند و به همین این نوع فایل بیشترین کیفیت تصویر و بیشترین انعطافپذیری را در زمان ادیت عکس در اختیار شما قرار میدهد. در صورتی که قصد دارید عکسهای خودتان را ادیت کنید، حتما از فرمت RAW استفاده کنید. حتی در صورتی هم که قصد ویرایش تصاویر خودتان را ندارید، از گزینه Raw+JPEG استفاده کنید تا در صورت لزوم، بتوانید از فایل RAW هم استفاده کنید.
دو نقطه ضعف بزرگ فایلهای RAW در مقایسه با فایل JPEG این است که در ابتدا این نوع فایل حجم زیادی را اشغال میکند و همیشه برای اینکه خوب به نظر برسند، به ادیت نیاز دارند. به صورت پیشفرض، هنگامی که یک عکس RAW را باز میکنید، متوجه میشوید که رنگهای آن خیلی کسلکننده به نظر میرسند.
البته از لحاظ فنی RAW یک فرمت فایل نیست و هیچگونه عکسی با فرمت RAW وجود ندارد. فرمت فایلهای RAW در دوربینهای کانن .CRW است و در دوربینهای نیکون هم .NEF میباشد. .DNG هم فرمت Adobe open RAW میباشد.
یکی دیگر از اصطلاحات عکاسی قانون یک سوم است. طبق این قانون شما باید تصویر خودتان را به سه قسمت افقی و عمودی تقسیم کنید و سپس سوژه را روی یکی از چهار نقطه تلاقی و خط افق را روی یک سوم پائین یا بالا قرار دهید.
?
?
قانون یک سوم به عنوان یکی از پرکاربردترین قوانین کادربندی در عکاسی به عکاسهای زیادی کمک کرده است. برخی عکاسها عقیده دارند که این قانون یکی از بهترین پیشفرضها برای عکاسی است و برخی دیگر به صورت گهگاه از آن به عنوان یک راهنما استفاده میکنند.
البته در نظر داشته باشید که کادربندی یکی از شخصیترین و خلاقانهترین قسمتهای عکاسی است. شما نباید از هیچ قانونی به صورت سفت و سخت پیروی کنید زیرا این کار ممکن است سبک منحصر به فرد شما را در معرض خطر قرار دهد.
همانطور که از اسم این واژه مشخص است، سایز سنسور به زبان ساده ابعاد سنسور دوربین را نشان میدهد. برخی از فراگیرترین ابعاد سنسور دوربین را در ادامه مشاهده میکنید:
سایز سنسور بیش از هر فاکتور دیگری روی کیفیت تصویر شما تاثیر گذاراست. تاثیرگذاری آن به اندازهای نیست که بتوانید یک لنز خوب را فدای سنسور بهتر کنید اما باز هم از اهمیت خیلی زیادی برخوردار است.
چیزی که خیلی از عکاسها به آن اهمیت نمیدهند وضوح تصویر است. در واقع وضوح برای آنها مهم است اما فقط تا حدودی! در صورتی که عکس شما خیلی تار باشد مطمئنا با مشکلات زیادی روبرو خواهید شد.
برای افزایش وضوح اولین کاری که باید انجام دهید این است که به دنبال دلایل تاری تصویر بگردید و تا جای ممکن آنها را از بین ببرید. واضحترین نوع تاری تصویر فوکوس از دست رفته، کمبود عمق میدان و تاری ناشی از حرکت (Motion Blur) است.
آخرین نکته در مورد وضوح تصویر هم این است که خیلی از نرمافزارهای ویرایش عکس اسلایدر وضوح یا Sharpening دارند که ممکن است بتوانند تا حدودی به شما کمک کنند و با افزایش کنتراست سطح پائین (Low Level Contrast) تصویر را تا حدودی واضحتر نشان دهند. البته در صورتی که خیلی زیاده روی کنید هم ممکن است جزئیات تصویر به هم بریزد و باعث شود تصویر غیرطبیعی به نظر برسد.
سرعت شاتر پس از دیافراگم مهمترین تنظیمات دوربین است. به دلیل اهمیت زیاد این موضوع من چندین بار دیگر در این مجموعه مقالات به آن اشاره کردم.
سرعت شاتر مقدار زمانی است که دوربین برای گرفتن یک عکس صرف میکند. این مدت زمان معمولا با کسری از ثانیه مثل 1/100 ثانیه یا 1/4000 ثانیه نشان داده میشود ولی ممکن است گرفتن برخی عکسها تا چندین ثانیه یا حتی دقیقه هم طول بکشد.
اما سرعت شاتر روی چه چیزهایی تاثیرگذار است؟ سرعت شاتر روی نوردهی تصویر و Motion Blur تاثیر مستقیم دارد.
از لحاظ نوردهی دوربین شما هرچقدر بیشتر به گرفتن یک عکس مشغول باشد، نور بیشتری هم ثبت میکند. همین موضوع باعث روشن شدن تصویر میشود. در مواقعی که سرعت شاتر چند ثانیه است عکس شما خیلی روشن و حتی در برخی مواقع Overexpose خواهد شد. فقط در مواقعی میتوانید از سرعت شاتر خیلی طولانی استفاده کنید که خود صحنه به اندازه کافی تاریک باشد. برای مثال برای عکاسی از راه شیری باید سرعت شاتر حداقل 20 ثانیه باشد.
پس از نوردهی سرعت شاتر بیشترین تاثیر را روی Motion Blur دارد. هرچقدر سرعت شاتر بیشتر باشد، شما راحتتر قادر خواهید بود حرکات موجود در تصویر را فریز کنید. در صورتی که به عکاسی ورزشی علاقهمند هستید باید حداقل از سرعت شاتر 1/500، 1/1000 یا حتی سریعتر استفاده کنید و در غیر این صورت سوژه خیلی تار خواهد شد.
در صورتی هم که سرعت شاتر شما خیلی طولانی باشد، گرفتن دوربین روی دست غیر ممکن است. در صورتی که میخواهید دوربین را روی دست بگیرید، سرعت شاتر نهایتا باید روی 1/100 ثانیه باشد و در غیر این صورت ممکن است تصویر شما تار شود.
نیازی به گفتن نیست که سوژه در عکاسی هر عنصری است که از آن عکاسی میکنید.
خود من به شخصه توجه خیلی زیادی به سوژه اصلی تصویر میکنم. این سوژه بخشی از تصویر است که بیننده در نگاه اول متوجه آن میشود. من معمولا سعی میکنم فضای اطراف سوژه به اندازه کافی خالی باشد و تا جای ممکن از قرار گرفتن عناصر دیگر در جلوی آن خودداری میکنم.
سوژه به دلیل احساسی که میتواند منتقل کند اهمیت دارد. به عنوان مثال یک انسان خندان را در کنار انسانی که اخم کرده است تصور کنید. همین تفاوت کوچک احساسات تمام تصویر را شکل میدهد و در هر دو مورد شما باید تصمیمات متفاوتی از لحاظ نورپردازی، کادربندی، ویرایش و… بگیرید
سوژه هسته عکس شما و پیام احساسی است که شما قصد دارید انتقال دهید. نباید فقط دوربین را رو به هرچیزی که جالب است بگیرید. از خودتان بپرسید که چرا سوژه جالب است، چطور میتوانید این نقاط را تقویت کنید و چطور میتوانید چشم بیننده را به سمت آن هدایت کنید.
این اصطلاح پرکاربرد در عکاسی در واقع تلفیقی از عکاسی و فیلمبرداری است. به صورت تخصصی تایم لپس یک مجموعه عکس است که به صورت پی در پی و عموما بدون تغییر تنظیمات دوربین یا حرکت دادن دوربین گرفته شدهاند. هدف این نوع عکاسی ضبط حرکات صحنه در گذر زمان است.
تایم لپس در بین فیلبردارهای منظره از محبوبیت بیشتری برخوردار است ولی فقط به عنوان یک تکنیک عکاسی ثابت کاربرد دارند. برخی اوقات من دوربین پشتیبان خودم را روی سه پایه قرار میدهم و در حالی که با دوربین اصلی مشغول هستم یک ویدیو تایم لپس هم ضبط میکنم.
هرچقدر که این تکنیک برای عکاسی کاربرد دارد، فیلمبردارها بیشترین استفاده را از آن میبرند. آنها به جای اینکه فقط یک عکس از صحنه بگیرند، صحنه را در مدت زمان معینی در یک ویدیوی 5 تا 10 ثانیهای که سریع شده است جای میدهند. به همین دلیل است که اسم این تکنیک Time-lapse است.
مخالف عبارت Overexposure واژه ی پرکاربرد underexposure است که در عکاسی به معنی کم نور بودن صحنه است. این حالت زمانی رخ میدهد که تصویر شما خیلی تاریک است و برای اینکه عکس قابل قبول باشد باید وقت زیادی را صرف ادیت عکس کنید.
برخلاف Overexposure امکان بازیابی عکسهای underexpose شده وجود دارد و میتوانید جزئیات تصویر را تا حدودی برگردانید. حتی در مواقعی هم که سایهها کاملا سیاه به نظر میرسند نیز امکان بازگرداندن آنها وجود دارد. البته روشن کردن سایههای خیلی تیره باعث افزایش نویز در مناطق سایه خواهد شد و کیفیت تصویر شما را تحت تاثیر قرار میدهد.
از لحاظ فنی بهترین نوردهی برای عکسهای RAW مقداری است که بتوانید بدون Overexpose کردن مناطق خیلی روشن، تصویر به نسبت واضحی داشته باشید.
منظرهیاب یکی دیگر از اصطلاحات عکاسی است. این واژه اساسا” پنجرهای است که میتوانید از طریق آن تصویری که قرار است بگیرید را ببینید. تمام دوربینهای DSLR منظرهیاب ندارند اما اکثر آنها (تمام دوربینهای DSLR) دارند.
در یک دوربین DSLR منظرهیاب اپتیکال است. در این دوربینهای آینه نور را از طریق یک منشور و یا سیستم آینه به بیننده منتقل میکند. در واقع در زمان استفاده از منظرهیاب اپتیکال شما به صورت مستقیم از داخل لنز بیرون را مشاهده میکنید.
در دوربینهای بدون آینه، منظره یاب الکترونیکی است و یک صفحه نمایش LCD کوچک دادههای موردنیاز را به صورت مستقیم از سنسور دوربین دریافت میکند.
نمیتوان گفت که یکی از این دو سیستم منظرهیاب نسبت به دیگری مزیت دارد. توسط منظرهیاب اپتیکال شما صحنه را با چشمان خودتان میبینید و باتری خیلی کمتری هم مصرف میشود. اما منظرهیاب الکترونیکی هم از آنجایی که تصویر تولید شده توسط آن شباهت بیشتری به عکس نهایی دارد میتواند کاربردیتر باشد. همانطور که فکر میکنید نظر عکاسها در مورد این مسئله متفاوت است.
تنها توصیهای که میتوانم به شما بکنم این است که در صورت امکان حتما دوربینی بخرید که منظرهیاب دارد. اکثر عکاسها این قابلیت را خیلی کاربردی میدانند و در مواقعی که صحنه خیلی روشن است و یا به صورت رو دست عکاسی میکنید، داشتن منظرهیاب کمک زیادی به شما میکند.
Vignetting (وینیِتینگ) یکی از مشکلات اپتیکالی است که اکثر لنزها تا حدودی به آن دچار هستند. این مشکل که منجر به تاریک شدن گوشههای تصویر میشود فقط در صورتی قابل مشاهده است که لنز را رو به یک گرادیانت ساده (مثل آسمان آبی) قرار دهید.
با این وجود سطح Vignetteبرخی لنزها خیلی زیاد است و ممکن است حتی کیفیت عکس را هم تحت تاثیر قرار دهد. اصلاح این مشکل در مرحله ویرایش خیلی ساده است اما ویرایش زیاد باعث ایجاد نویز زیادی در گوشههای تصویر میشود.
این مشکل در دیافراگمهای خیلی باز مثل f/1.4، f/2 و f/2.8 بیشتر مشهود است. با این وجود برخی اوقات ممکن است با قرار دادن فیلتر روی لنز خودتان این مشکل را تقویت کنید و باعث شوید که حتی در دیافراگمهای خیلی بسته مثل f/8 و f/11 هم گوشههای تصویر تار باشد.
در پایان باید گفت که وینیِت چیزی نیست که نیاز باشد خیلی نگران آن باشید. حتی برخی عکاسها در مرحله ویرایش این افکت را به تصاویر خودشان اضافه میکنند. اما به یاد داشته باشید در صورتی که این افکت به صورت ناخواسته ایجاد شده است ممکن است باعث حواسپرتی بیننده و کاهش کیفیت تصویر شود.
یکی از مهمترین گامها در عکاسی که معمولا هم نادیده گرفته میشود، تصور تصویر نهایی است. این مرحله، آخرین گام برنامهریزی قبل از گرفتن عکس نهایی است. تصور، عمل به تصویر کشیدن بهترین ورژن عکس داخل ذهن خودتان است.
در این گام باید خیلی فکر کنید و در مورد تمام جنبههای عکس تصمیمگیری کنید. نسخه نهایی عکس باید رنگی باشد یا سیاه و سفید؟ چه احساساتی باید منتقل کند و شما چطور میتوانید چنین عکسی بگیرید؟
در صورتی که با این کار مشکل دارید، سعی کنید از خودتان سوال بپرسید و تمام تصمیماتی که قرار است بگیرید را بررسی کنید. چرا از این کادربندی استفاده میکنید؟ آیا فاصله کانونی فعلی بهترین گزینه برای انتقال احساسات مدنظر شما است؟ آیا در بهترین زمان روز عکاسی میکنید یا به نور متفاوتتری نیاز دارید؟
به نظر من عکاسی یک گام مهم قبل از عکاسی است که یک عکس خوب را از عکس معمولی جدا میکند. عکاسی بیشتر در مورد خلاقیت و حل مسئله است تا گرفتن یک عکس معمولی از صحنه.
در مقابل لنز پرایم لنز زوم قرار دارد. لنزهای زوم به جای پوشش یک نقطهی کانونی، یک محدودهی کانونی را پوشش میدهند. برای خیلی از عکاسها این توانایی یک قابلیت ویژه است.
مطمئنا محبوبترین لنزهای موجود در بازار لنزهای کیت زومی هستند که در کنار اکثر دوربینها عرضه میشوند. برای مثال میتوان به لنزهای 18-55 یا 24-105 اشاره کرد. من با وجود اینکه خیلی لنزهای پرایم را دوست دارم به اکثر عکاسهای تازه کار توصیه میکنم کار خودشان را با یک لنز زوم آغاز کنند تا بهتر بتوانند سبک شخصی خودشان را پیدا کنند.
قدرت یک لنز زوم توسط نسبت زوم آن سنجیده میشود. این نسبت با تقسیم کردن طولانیترین نقطه کانونی در کوتاهترین نقطهی آن به دست میاید. برای مثال نسبت زوم یک لنز 24-120mm برابر با 5x است زیرا 120 تقسیم بر 24 برابر است با 5.
ممکن است خیلی از دوربینهای کامپکت و Point-and-shoot را دیده باشید که با عباراتی مثل 5x Zoom یا عبارات مشابه معرفی میشوند. این مشخصات اطلاعات زیادی به شما میدهد اما تنها چیزی نیست که لازم دارید. برای مثال علاوه بر لنز 24-120mm که یک لنز Wide-to-telephoto است و به آن اشاره کردیم، نسبت زوم لنز 80-400mm نیز که یک لنز telephoto-to-supertelephoto است هم 5x است اما هر لنز برای مقاصد خاصی استفاده میشود.
امیدواریم این مقاله اصطلاحات عکاسی که ارائه شد بتوانند به شما کمک کنند. قبل از اینکه این مقاله را ببندیم باید بگویم که کلمات استفاده شده در این مقاله تمام کلماتی نیستند که در عکاسی مورد استفاده قرار میگیرند. هزاران کلمه دیگر نیز وجود دارند که امکان قرار گرفتن در این مقالات را نداشتند. با این وجود این سه قسمت مقاله نقطه شروع خیلی خوبی است و میتواند کمکهای زیادی به شما کند.
همچنین همانطور که در ابتدای مقاله ذکر شد، قصد داریم در آینده این مقالات را گسترش دهیم. به همین خاطر در صورتی که لغات خاصی مدنظر شما هستند، از طریق قسمت نظرات همین مقاله آنها را با ما در میان بگذارید. همچنین در صورتی که سوال یا نظر خاصی در مورد این مقالات دارید هم میتوانید از قسمت نظرات برای اشتراک گذاشتن آنها با ما استفاده کنید.