ایران زلزلهخیز است. میدانیم. شهرهای بزرگ ایران روی گسلها بنا شده اند. میدانیم. اوضاع ژاپن از ایران (در این مورد)بدتر است. میدانیم. باید برای زلزله همواره آماده باشیم. میدانیم و ده ها و صدها میدانیم دیگر...اما وقتی درگوشه ای از ایران زمین میلرزد و خرابی به بار میآورد ، همه غافلگیر میشویم. از مایی که زلزلهزدهایم تا مسئولان دولتی و نهادهای مسئول و ...و آنچه برای منِ ناظر قطعی است این که واقعا ما همگی غافل هستیم.
این روزهایی که زلزله استان کرمانشاه و مناطق همجوار آن را لرزانده و خرابی به بار آورده(در زمان انتشار این متن در مجله دانستنیها) و کشته و زخمیهای بسیار برجای گذاشته ، حس همدردی ما ایرانیان همچون همیشه بیدار شده ، شعر سعدی را زیرلب یا به فریاد تکرار میکنیم که چو عضوی به درد آورد روزگار و...بعد هر کسی از سوی برای کمک رسانی بر میخیزد و سازمانها را کمک میکند و یا به دلیل بیاعتمادی عجیب و نوظهورمان خودمان دست یاری بر میآوریم و به مدد شبکههای اجتماعی شماره حساب میدهیم تا پول جمع کنیم و یا کمکهای غیر نقدی را بستهبندی کنیم و خودمان در نقش یک منجی صالح و درستکار به کمک رسانی حضوری مشغول شویم.
بلبشوی عجیبی است این کمک رسانیها . من در زلزلهی بم ، درست ۷ ساعت بعد از زلزله در منطقه بودم و روزهایی را آنجا به سر کردم(بنابه مسئولیت شغلی آن زمانم) میدیدم که این حضورهای نابهنگام چه دردسری را ایجاد میکند. این روزگار قضیه سختتر هم شده است. شهروند خبرنگاران بیآموزش و احساسی روانِ ملت آسیب دیده را داغون میکنند. امدادگرانِ خودانگیخته و باانگیزه جریان امدادرسانی را مختل میکنند. آنهم در زمانی که ثانیهها، معنی و مفهوم حیاتی پیدا میکنند.
اما اینها را ننوشتهام که فقط غر بزنم. آنچه الان برای من مهم است که گوشزدش بکنم این است که همهی ما غافل هستیم. همهی مایی که الان حس نوعدوستی و کمک داریم ،فردا محتاجان به کمک خواهیم بود. برای همین لازم است به خودمان کمک کنیم نه به آنهایی که گرفتار شدهاند. وقتی در هواپیما مینشینید، پیش از آغاز پرواز مهماندار توضیح میدهد که در حین اضطرار چه بکنید. اگر درست گوش بدهید(که نادرند کسانی که اصلا گوش دهند او چه میگوید) در جایی میگوید در حین اضطرار ابتدا به خودتان برسید بعد به فرد کنار دستتان(کودکان ، همسرتان ، همراهتان یا …) رسیدگی کنید. حالا هم همین قضیه است…
دوستان گرامی ای که این متن را میخوانید ، یادتان باشد ایران (تقریبا همه جای آن ) در معرض خطر زلزله است.
پس پیش از آنکه بخواهید برای آسیب دیدگان زلزله ی امروز اجناسی را بخرید فکر کنید ، آیا خودتان در خانه یک چادر برای روز مبادا دارید؟ آیا یک کوله پشتی مناسب که در آن چند دست پتوی نجات ، چند قوطی کنسرو ، چند بسته بیسکوییت و داروهای الزامی و لوازم بهداشتی لازم برای خود و خانوادهتان قرار داده باشید دارید؟ اگر دارید آیا در دسترس و در جای مناسبی که در حین زلزله به دادتان برسد قرار دادهایدشان .آیا هیچوقت در عمرتان به این فکر کردهاید که محلهای مناسب منزل و محل کارتان برای پناه گرفتن در هنگام زلزله کجاست؟ آیا برای خودتان و در خانه و به همراه خانوادهتان یک مانور سادهی فرار از منزل در هنگام حادثه تدارک دیده اید یا این را به عنوان یک شوخی مضحک انگاشتهاید؟ اینهایی که اینجا نوشتم خیلی امور سادهای هستند. اما وقتی زلزله میآید شما در کسری از دقیقه از موقعیتِ حامی آسیب دیدگان به نیازمند کمک تبدیل میشوید. سخت است وقتی دارید کار خیرخواهانه میکنید که امریست انسانی و اکنون به آن مینازید و با آن سلفی میگیرید و با صدایی بغض کرده و جهت جلب ترحم و حمایت اطرافیانتان روی شبکههای اجتماعی قرار میدهید) به این وضعیت فکر کنید که ناگهان شما نیازمند همین کمکها باشید.
این نوشته قرار نیست شما را از کمک رسانی منع کند یا اهمیت فعالیتهای شما را نادیده بگیرد. بلکه قرار است به شما یادآوری کند ابتدا خودتان را نجات دهید. وقتی زلزله میآید ، وقتی آسیب فرا میرسد ، وقتی روزگار نامراد میشود ، نمیشود و نباید به اجبار منتظر کمکهای ملی و بشردوستانه بود. کافی است اندکی(فقط اندکی) هوشمندانه رفتار کرد و مهیایش بود. آنوقت است که زحمت دیگران نمیشویم. آنوقت است که به جای جلب ترحم و شکوه کردن از چرخ گردون و کمک رسانیها ، زندگیتان را مدیریت میکنید . آسیبها را به حداقل میرسانید و منتظر شرایط بهتر میمانید.
دوستان گرامی خواننده. کمکرسانی خوب است. اما باز تاکید میکنم، اگر هنوز به خودتان کمک نکرده اید ، به فکر کمک رسانی به آسیب دیده های هیچکجای ایران نباشید . شما همین الان در معرض بزرگترین آسیبها هستید.
این نوشته ابتدا در سال 1396 و همزمان با زلزله مهیب کرمانشاه نوشته شد و در مجله دانستنیها به عنوان یادداشت منتشر شد.