این متن ترجمه ایست وفادار به متن از How to be a good science communicator? نوشته Meenakshi j.
در دوران کووید19 مردم برای کسب اطلاعات علمی و حیاتی ، اقبال و توجه عمومی زیادی به دانشگران(Scientists) و پزشکان نشان دادند.اما ارتباطات علم(Science communication) (یا آنگونه که ما در ایران به نام ترویج علم میشناسیمش-و من هم اینجا به شکل خاص و با توجه به نوع متن و محتوایش همین برابری را انتخاب کرده ام-کاری که به قول و تاکید پوریا ناظمی باید بین این دو تمایز قائل شویم و صواب نیست) خودش یک مهارت مهم است. بنابراین ما(نویسنده اصلی مقاله) از مروجان علمِ کاربلد در این باره پرسیدیم تا نکات مهم کارشان را برایتان توضیح دهند.
ترویج علم بیشتر از آنکه علم باشد هنر است. هتری که دانشگران و پزشکان و مروجان علم را وادار میکند تا راههایی تازه بیافرینند و ابداع کنند تا به عموم مردم دسترسی پیدا کنند . یک مروج علم خوب پیوندی درست و عمیق بین عامه مردم دنیای پیرامونشان برقرار میکند.
موگه ساوِک Muge Cevik یک دانشگر کلینیکی و مدرس ویروس شناسی پزشکی در دانشگاه سن آندرو اسکاتلند میگوید: "ترویج علم باید ابزاری باشد برای برقراری ارتباط با مردم نه اینکه یک کار ذوقی و جانبی فرض شود .مثلا همه پزشکان باید بتوانند ترویج علم انجام دهند اما بدیهی است که ترویج علم موثر به آموزشهای بسیار خوبی نیاز دارد.
ساوک اضافه میکند که :گزارشی در سال 2014 در بریتانیا نشان داد که عموم مردم قاطعانه معتقدند علم چیز مهمی است و به آن علاقه دارند. اما مروجان علم لازم است مخاطب هدفشان را شناخته و انتخاب کنند. اگر اینکار را بکنند آنوقت شاید این مخاطبانِ هدف همان عامهی مردم باشند یا دانشمندان و پزشکان و متخصصان دیگری که تخصصهایی متفاوت با آنچیزی که برای ترویجش اقدام میکنیم داشته باشند. مروج علم باید انتخاب کند که میخواهد اطلاع رسانی کند یا آموزش بدهد یا مروری بر یک مورد علمی داشته باشد .
فهیم یونس((Faheem Younusرییس بخش بیماریهای عفونی دانشگاه مریلند میگوید گفتگوهای آکادمیک با مباحثه های سیاستگذاری سلامت تفاوت بنیادی دارد و هردو هم با پیغامهای سلامت که برای عموم منتشر میشوند تفاوت دارند.
سانجیو باگای(Sanjeev Bagai) مشاورارشد طب اطفال و رییس کلینیک نفرولوژی در دهلی هند میگوید :وقتی مخاطب هدفتان را شناسایی کردید بگذارید ترویجعلم کار خودش را بکند و سادهسازی محتوا را منطبق بر نوع مخاطب انجام دهید. یک مروجِ علم موفق کسی است که با اتکا به دادهها پیش برود ،دقیق باشد و وقتی دادهای اشتباه باشد شجاعت پذیرفتن خطا را داشته باشد. به عبارتی مروج علم خوب بودن تنها زمانی شدنی است و رخ میدهد که شخص مروج در معرض همهی دادههای روز باشد و هر لحظه از پیشرفتها و تحولات آن دادهی علمی اطلاع کامل داشته باشد.همهی مطالعات موردنظر را مطالعه و یادداشت برداری کند و بتواند نتایج و روشهای مطالعات مورد نظر را نقادانه بررسی کند.
کاریشما اس کاوشیک Karishma S. Kaushik)) نخستین وبینارش درباره کووید 19 برای کودکان را در 31 مارس 2020 برگزار کرد. یعنی درست یک هفته پس از آنکه هند به شکل سراسری به قرنطینه و تعطیلی کامل فرو رود. کاوشیک استادیاری است در دانشگاه ساویتریبا فول پونا که با 75 ذهن جوان و تیز و سرحال در گفتگوهایی که در قالب برنامه "گفتگو با یک دانشمند"( TTAS )اجرا میشوند سروکار دارد.
او میگوید :"پسر 9 سالهی من هم مثل همه کودکان دیگر در سرتاسر هند پرسشهای بی شماری درباره چگونگی و چراییِ دوره تعطیلی سراسری و تحصیل در منزل داشتند. ما از توصیف ویروسها شروع کردیم و به پاندمیک رسیدیم و بعد درباره قرنطینه و در نهایت واکسن حرف زدیم. او اضافه میکند که :"بعد از اینکه موج علاقه و ارتباطی که بچهها با موضوع وبینار و آنچه در آن گفتیم را دیدم، تصمیم گرفتم برنامه "گفتگو با یک دانشمند" را شروع کنم تا علم را بین نوجوانان به شکلی صحیح و ایمن در حالی که در خانهشان نشستهاند ترویج دهم.
او در زمان نوشته شدن این متن ( ) 70 برنامه گفتگو با یک دانشمند را به شکلی موفق در حوزههای مختلفی از علوم برگزار کرده است. برنامههایی که در آنها از دانشگران خواسته شده تا به شکلی موثر و ساده و جذاب برای بچهها صحبت و ترویج علم انجام شود. در این برنامهها بچهها دلشان میخواهد بفهمند و بدانند که چرا چیزها و پدیدهها رخ میدهند و مهمترین موتور محرکه بچهها برای یادگیری، تحریک حس جستجو گری و اکتشاف و کنجکاوی آنهاست.
در طول دوران پاندمیک کووید 19 عطش همگانی برای شنیدن توصیفهای علمی وجود دارد. همانطور که یک سویهی جدید از ویروس پیدا میشد، واکسنها توسعه مییافتند و قرنطینهها اجرا میشدند، ترویج علم هم امری ضروریتر از قبل میشد و البته با چالشهای جدیای هم روبرو میشد.
خودتان باشید
با گسترش اطلاعات غلط و گمراه کننده misinformation ) ) در دوران پاندمیک کووید19،مروجان علم وقت زیادی را برای خرافهزدایی و جابجایی اطلاعات درست با چرندیات صرف کردند. آکیکو ایواساکی Akiko Iwasaki)) پروفسور ایمنی شناسی در دانشگاه ییل میگوید تلاش زیادی کرده تا حقایق مبتنی بر شواهد (evidence based facts) را ارائه دهد که علاوه بر دقت علمی در دسترس و فهمپذیر باشد.برای اینکه حقایقی که مروج علم میگوید باورپذیر و قابل فهم باشد، او باید اعتماد عمومی را کسب کند. این نظر یونس است. ساوک میگوید جامعه گوش شنوایی دارد پس باید خیلی مراقب آنچه میگوییم باشیم. همچنین او معتقد است اهداف و خواستها را باید با دقت انتخاب و چیدمان کرد و اعتماد ساخت و پیش از همه، به سایر دانشگران و آکادمیسینها هم توجه کرد و احترام گذاشت.
یونس همچنین معتبر بودن را از نشانههای خوب و مهم برای ترویج علم خوب و موثر میداند. او معتقد است سادگی محتوا، مرتبط بودن و نکتهی بسیار مهم، سروقت بودن از فاکتورهای مهم یک فعالیت ترویج علمی خوب است. مروج علم نباید نگران این باشد که یک پیغامِ خوب یا بد به جامعه بدهد. او فقط باید به درستی آنچه میگوید توجه داشته باشد. و البته یک نکتهی مهم این است که گاهی حقیقت درست این است که : ما در اینباره چیزی نمیدانیم.
یونس میگوید این روزها مهمترین و بیشترین پرسشی که از او می شود این است که آیا پس از تزریق دو دوز واکسن چینی برای دوز سوم(بوستر) آیا فایزر بزنند یا مادرنا ؟ اما از آنجایی که هنوز مطالعات چندان زیاد و پردامنهای در اینباره نشده ترجیح میدهم واقعیت را به پرسندگان بگویم آن هم این است که: نمی دانم. و این بدون شک اعتماد آفرین است.
مروجان علم باید صادق باشند و برای جلب اعتماد "خودشان باشند".
مروجعلم لازم است پیش از روبرو شدن با پرسشی که پاسخ مطمئن و دقیقی ندارد پاسخهای مبتنی بر شواهد داشته باشند و بتوانند با آن پاسخها جنبههای مثبت و منفی پاسخشان را به خوبی شرح دهد. برا ی مثال ساوک در یک رشته توییت درباره مصرف ایورمکتین (Ivermectin) توضیح داد. برای اینکار از همهی دادههای موجود استفاده کرد و نشان داد که این دارو در درمان کووید 19 اثر بخش نیست. او از همه دادهها استفاده کرد به جای اینکه دادهها را دستچین کند و نتایج مطلوب خودش را بگیرد.
ترویج علم هم با اشتراک گذاری دادههای علمی با همهی عدم قطعیتش که آن دادهها را احاطه کرده روبروست و هم با جمعآوری و گردآوری همهی دادههایی که بتواند آن علم را تایید و حمایت کند. سلیم عبدالکریم (Salim Abdool karim) پژوهشگر HIV در دانشگاه کاوازولو ناتال در آفریقای جنوبی میگوید:آن عدم قطعیت موجود در علم برای ایجاد اعتبار و اعتماد کار را سخت میکند و از سوی دیگر برای گردآوری دادههای علمی لازم است که مروج علم به همهی موضوع اشراف و تخصص داشته باشد و پاسخهای درخوری برای " چرا"های ممکن داشته باشد نه اینکه فقط با "چه" ها سروکار داشته باشد.این همانجایی است که اعتماد به نفس و اعتماد عمومی ، مروج علم را در برنامههای همگانی و رودررو با مردم به بازی فرامی خواند.
باگای میگوید در این دوران کووید 19 مروجان علم باید مطالعه بسیار وسیعی داشته باشند. آنها باید ویروسشناسی، میکروبیولوژی، ایمنی شناسی، بیوشیمی، واکسیناسیون، سلامت عمومی و سلامت روانی را به مقدار خوب و کافی بدانند. اغلب بسیاری از مروجان علم تمایل دارند در مورد کووید 19 عملکرد سلول و شناخت آن را بی خیال شوند. اما به یاد داشته باشید که ژنومیک، بیوشیمی، تغییرات آنزیمی و مسیرهای متابولیکی هستهی اصلی علم را در موضوع کووید19 تشکیل میدهند. پس لازم است همهی مروجان علم در این حوزه حتما سلول و عملکردش را به خوبی بشناسند و آن را بلد باشند .
به عنوان یک مروج علم ، اصطلاحات و تعابیر علمی و تخصصی را کنار بگذارید. یونس میگوید ترویج علم با میزگردهای علمی، جایی که روشها و نتایج مورد بحث و مناظره قرار میگیرند تفاوت اساسی دارند. این مهم است که در فرآیند ترویج علم با نگرانیها و موضوعات مورد توجه عامه مردم مرتبط بمانیم. مثلا وقتی همهی توجه مردم به موضوع واکسیناسیون است چرا باید درباره اجبار به ماسک حرف بزنیم ؟
تارا اسمیت(Tara Smith) همهگیرشناس از کالج سلامت عمومی دانشگاه ایالتی کنت میگوید اجتماعات و گروههای زیادی با او در تماس و ارتباط هستند و این اقبال بیشتر به سوی او احتمالا به خاطر سفیدپوست بودن اوست . به گونهای که کم و بیش او بیشتر از سایر همکارانش مورد توجه است. او از پلتفرم خودش استفاده کرد تا پستها و اطلاعات سایر محققان همکارش را به خصوص آنهایی که کمتر در معرض دید بودند منتشر کند و در دید قرار دهد. او همچنین میگوید به جای اینکه خودت را هی در معرض دید قرار دهی خوب است کمی هم سایر مروجان علم و همکاران پژوهشگرت را نشان دهی و بالا ببری.
تارا میگوید من جایی در حاشیهی شهر زندگی میکنم و بدیهی است که مردم ساکن این مناطق ترجیح بدهند با من درباره موضوعات علمی صحبت کنند و به حرفهایم گوش دهند تا به حرفها و نظرات کسی که در شهری بزرگ و منطقهای شهری و شلوغ ساکن است. تارا اسمیت که کار ترویج علم را به خوبی بلد است میگوید ما لازم است بشنویم و بفهمیم که کدام روش کار میکنه و چه چیزی کار نمیکنه. بعد هر دو سوی این قصه، ما و مردم در قالب یک تیم دو نفره بازی کنیم تا دیگران ]پژوهشگران و مروجان علم[ را به بازی دعوت کنیم و به بازی بگیریم. بازیِ ترویج علم .آنهم درست وقتی که صدایشان نیاز بهشنیده شدن دارد.
شبکههای اجتماعی شیوهی برقراری ارتباطات مارا دگرگون کردهاند و درعین حال علم را از حالت رسمیت درآورده و بیشتر در دسترس همگان قرار داده است جوری که امروزه رسانههای اجتماعی یکی از ابزارهای موجود در جعبه ابزار هر مروج علمی محسوب میشود. کاوشیک میگوید فهمیدن و یادگرفتنِ قدرت نفوذ شبکههای اجتماعی هم لازم است و هم مهم. او همچنین میگوید که به نظرم مروجین علم شبکههای اجتماعی را پذیرفته و در آغوش گرفتهاند اما نکتهی مهم این است که باید پلتفرم مناسب خود را انتخاب کنند. ساوک اضافه میکند که برای اینکار لازمه مخاطب رو کامل بشناسیم. مثلا سن آنها را. آنوقت است که میشود بهترین پلتفرم را انتخاب کرد.
کاوشیک میگوید اینستاگرام رسانهی تصویری محشری است اما اطلاعات تند و تیز و کوتاه را باید در توییتر منتشر کرد و از سوی دیگر اجتماعات کوچک و بزرگِ دوستی و صنفی و فامیلی را باید به فیسبوک فرستاد. باگای هم توییتر و هم لیکدینرا برای گفتگوهای آنی/عمومی مناسب میداند .
سِاوک پیش از پاندمیک کووید 19 فقط چند هزار دنبالگر در توییتر داشت. اما تا او شروع به اطلاع رسانی روزآمد در دوره کووید و درباره کووید 19 کرد توییتهایش وایرال و بازنشر شد، به دفعات و خیلی زود فالوئرهای بسیاری جذب کرد. او در زمان نوشته شدن این متن بیش از 136000 نفر فالوئر دارد. او میگوید توییتر خیلی جای خوبی است و دوستش دارم چون به راحتی میتوانی از آرا و نظرات آدمهای مختلف با ارزشهای مختلف اطلاع کسب کنی. ایواساکی میگوید توییتر این امکان را به ما میدهد که همزمان و بلافاصله به جمع بزرگی از آدمهای پیرامون سیارهمان دسترسی داشته باشیم. یونس هم با او موافق است. او میگوید سال قبل پیغامی از هند داشتم .پیغام از سوی مردی بود که در روستایش تنها کسی بود که به اینترنت دسترسی داشت.او با پیروی از توصیه های ساده و مقرون به صرفه ی من در توییتر کل روستا را آگاه کرده بود و آنها را از گزند بیماری دور نگه داشته بود.
خواهی نخواهی رسانههای اجتماعی سوی منفی خودشان و تبعات و هزینههای خودشان را دارند. این یک شمشیر دولبه است.اسمیت میگوید مروجان علم پتانسیل اینرا دارند که مخاطبان گستردهای پیدا کنند اما اگر مورد حمله ترولها قرار بگیرند کار چندانی از دستشان بر نمی آید که برای نجات خودشان بکنند.
ایواساکی میگوید در میان کسانی که توییتهای مرا میبینند و میخوانند و دنبال میکنند ترولها هم هستند. کسانی که با حقوق زنان و رنگینپوستان و ... زاویه بسیار دارند. من فکر کنم باید پوست کلفتتر باشم در توییتر تا آنجا دوام بیاورم .
اسمیت میگوید برخی دانشگران توییتر را ترک کردند بس که مورد حملهی پیغامهای رسیده از سوی ترولها قرار گرفتند .برخی از این حملات ساماندهی شده هم بوده است. من مشتاق واکنش نشان دادن به آنهایی هستم که پرسش مشخص و معتبری دارند و اتفاقا از همین رسانههای اجتماعی تعداد زیادی دوست و همکار یافتهام اما یکهو سوی تاریک قصه را میبینم وقتی که پیغامهای جنجالی و سیاسی برایم ارسال میشود.ایواساکی میگوید در چنین شرایطی سعی میکنم خنثی و خونسرد بمانم فارغ از اینکه چقدر پیغامها جنجالی هستند یا سیاسی یا مناقشه برانگیز.
غیررسمی بودن رسانههای اجتماعی این معنی را در خود دارد که مردم میتوانند شما را ترول یا حتی تهدید کنند. بنابراین لازم است یاد بگیرید با نویزها و سرو صداهای مزاحم کنار بیایید و تمرکزتان را از دست ندهید. کاوشیک میگوید : در هر حالت برنامههای ترویجی و همگانیتان را حرفهای نگه دارید و فقط بر ساختار کار ترویجیتان تمرکز کنید.
عبدالکریم مروج علم کهنهکاری است و ارزشها و فواید رسانههای سنتی و قدیمی – مثلا تلویزیون- را به خوبی میداند . او میگوید استفاده از تلویزیون و رسانههایی شبیه به آن برایش مخاطبان بسیار وسیعتری را به ارمغان میآورد. مسئولان دولتی آفریقای جنوبی از او خواستند تا برای مردم درباره پاندمیک کووید-19 در تلویزیون صحبت کند. او با اجرای چنین برنامهای مخاطبان بسیار وسیعی به دست آورد و بازخوردهای مثبت بسیار زیادی دریافت کرد. او میگوید از هر ابزار و رسانهای برای ترویج علم استفاده کنید این خوب است اما رسانههای کلاسیک و قدیمی را فراموش نکنید.
کاوشیک میگوید هیچ پلتفرم واحدی نمیتواند جوابگوی همهی مخاطبان در دنیای دیجیتال باشد. نه تنها در دنیای دیجیتال بلکه در تقسیم بندیهای فرهنگی اجتماعی و اقتصادی و جغرافیایی و سنّی و مردمشناسانه هم همینطور. مثلا در مورد مروجان علم هندی لازم است کار ترویجی چندزبانه انجام شود و همزمان از نسخههای دیجیتال و چاپی استفاده کنیم.
ایواساکی هشدار میدهد که توییتر مثل یک جعبهی تشدید صوتی میتواند عمل کند و یک پیغام را سریع بازتاب چندباره دهد و منتشر کند و شما در این جعبه تشدید فقط سخنگو هستید. اما او میگوید که تلاش میکند تا مصاحبههای رادیویی هم انجام دهد همانطور که پادکست هم میسازد. این رسانهها هریک مخاطبان خود را دارد که الزاما با هم همپوشانیهای زیادی ندارند. او میگوید هدف من آن است که با مخاطبانی که اصلا با ایمنیشناسی یا ویروسشناسی آشنا نیستند صحبت کنم و اطلاع رسانی کنم و این تنها ارزش یا خواستهی من است.
فارغ از کانالی که برای ارتباط برقرار کردن و ترویج علم دارید ،یک مروج علم باید گفتگو کننده و مناظره کنندهی خوبی باشد و با صبر و حوصله نظرات مختلف و مخالف را بشنود و تحمل کند و از آن مهمتر که در صورت نیاز نظرات خود یا طرف مقابل را تغییر دهد. این نظر باگای است. ساوک میگوید همیشه یک گفتگوی دوطرفه بسازید و پیش ببرید و نظرات طرف مقابلتان را هم بفهمید و در نظر بگیرید .
کاوشیک میگوید ترویج علم همانطور که دربارهی مخاطب است دربارهی شخصِ مروج علم هم هست. او میگوید من تمام تمرکزم را روی پیغامی که میخواهم بدهم و بسازم میگذارم و دادهای دقیق و درست و در دسترسی میسازم و تحویل مخاطب میدهم . ایواساکی میگوید برای من اینکه مقیاسها و تشابهها و مقایسههای به درد بهخوری بسازم مهم است. مخاطبان کسل ، بیعلاقه و خوابالو نسبت به دریافت ایدههای جدید پذیرایی کمی دارند و چندان درگیر موضوع نمیشوند . اما برای همینها هم کاوشیک میگوید راههایی هست: درگیری و برنامههای تعاملی بسازید، سرعت و ریتم ارائه را مناسب و درخور انتخاب کنید و از همه مهمتر اینکه به مخاطبتان فرصت ارئه دهید و به آنها گوش بدهید. به عبارتی از تک گویی پرهیز کنید.
زبان خودش یک مانع است. مانعی بزرگ. یونس با طنز میگوید : ویروس از مشکلات و موانع زبانی و فرهنگی ما کمال سو استفاده را میکند. مثلا من به زبان اردو ، اسپانیایی و اندونزیایی توییت میکنم. کاری که به من اجازه میدهد به شکل موثری با یک میلیارد نفر از مردم کره زمین که شاید به انگلیسی تسلطی ندارند در ارتباط باقی بمانم .
کاوشیک میگوید وقتی با موضوعی چون ترس از واکسن و یا آثار تغییرات اقلیمی روبرو هستیم شنیدن، جایگاه بسیار مهمی پیدا میکند. کلا شنیدن تکهای مهم از فرآیند ترویج علم است. کلید اصلی ، آماده بودن برای پذیرفتنِ پرسشهای تازه و متنوع و گاه بدیع یا ساده انگارانه است. مروج علملازم است مخاطبانش را بشنود. اینکه نظراتشان و دیدگاهشان چیست؟ آنها از شرایط چه میدانند ؟ آنها از موضوع صحبتتان چه حسی دارند؟ اعتمادسازی میتواند با یک گفتگوی واقعی درباره موضوعاتی که شنوندهها میدانند و میشناسند آغاز شود به خصوص با پرسشهای هدایت شده از مخاطبین. و بعد به سوی گفتگو و ارائه اصلی بروید. گفتگویی که بیشتر داده محور است و اطلاعات علمی ارائه میدهد.
در این روزگار که همه چیز دستهبندی و قطبی شده است برخی از مروجان علم از سیاست دوری میکنند. عبدالکریم یکی از آنهاست که از جهتگیری سیاسی در کارهای ترویج علمی اش خودداری میکند. او میگوید : من طرفِ علم هستم. یونس هم با او موافق است و میگوید: استراتژی من این است که حملهی شدید به ویروس کنم و به مواضع سیاسی کمتر حمله کنم . نه به این دلیل که هیچ سوگیری و ترجیح سیاسی ندارم . نه. بلکه به این دلیل که در سیاست هیچ تخصصی ندارم. همانطور که در اقتصاد و علوم اجتماعی ندارم. مثلا نمیتوانم بفهمم چرا فلان تصمیم و سیاستگذاری انجام شده است. هم عبداکریم و هم یونس تصور میکنند که وقتی دانشگری برای اولین بار موضعگیری سیاسی کند همان و به خطر افتادن موقعیت علمی و ترویج علمیاش همان.
در نهایت یک مروج علم لازم است از آنچه میداند و تخصصش را دارد منحرف نشود. ساوک میگوید مشارکت اگر امتیازی داشته باشد با مسئولیت همراه است و نمیتوان از زیر بار مسئولیت فرار کرد. اسمیت میگوید این(مسئولیت پذیری) کاری نیست که تک نفره از عهدهاش بر آییم بنابراین فقط به آنچه میدانید و تخصص دارید بچسبید و تنها از مطالعات اصیل و اسناد دست اول استفاده کنید. تاجایی که میشود. ایواساکی هم تلاش میکند از صحبت کردن درباره موضوعاتی که تخصصی در آن ندارد خودداری و اجتناب کند که البته این خودش گاهی دردسرساز و چالش برانگیز است . مثلا وقتی آزمایشگاه او تشریح میکند که رطوبت کم باعث سخت شدن پاکسازی ویروس از مسیرهای تنفسی میشود ناگهان مورد پرسش بسیاری از مخاطبانش ( حتی روزنامه ها و مجلات و تلویزیون و سایر رسانهها) قرار میگیرد که چه مدل دستگاه بخوری را برای خانه یا دفتر کار توصیه میکند. و او طبیعتا بلافاصله پاسخ میدهد که من تخصصی در اینباره ندارم و خداروشکر افراد زیادی هستند که در بازار یا ژورنالهای تخصصی بتوانند کمک کنند. در چنین شرایطی ایواساکی محدودیتها و ندانستنهایش را متذکر میشود و پاسخ را به دیگر متخصصان میسپارد .
دانشگرانی که از حیطهی تخصص خود خارج میشوند و در باره چیزهای نامربوطشان نظر میدهند یونس را نا امید میکنند. او میگوید : شما متخصصانی دارید که ناگهان در زمینهی بیماریهای عفونی متخصص میشوند. مردم تفاوت بین یک پزشک عمومی و یک PhD را نمیدانند. از این دو یکی سالها کار پژوهشی در حوزه تخصصیاش دارد و دیگری اینچنین پس زمینه پژوهشی را دارا نیست. در نتیجه مردم وقتی جدلهای علمی متخصصان را میبینند گیج میشوند و سردرگم و بی اعتمادی برایشان ساخته میشود. رسانهها هم بیشتر به آنهایی علاقه دارد برای نشان دادن که بیشترنمایش رسانهای را بشناسند و اجرا کنند نه آنهایی که اغلب درست میگویند و متد علمی را رعایت میکنند.
برای اینکه ازموضوعتان منحرف نشوید عبدالکریم راه حل خوبی دارد. او میگوید در فرآیند ترویج علم خیلی سریع بروید سر اصل مطلب و خیلی و پیچ و تاب نسازید. کاوشیک ترجیح میدهد که در هر جلسه فقط یک موضوع را باز کنید و شرح دهید . مفاهیم متنوع و وسیع و قاطی کردن ایدهها وافکار گیج کننده میشوند و گاه می تواند به بدفهمی منجر گردند .
کاوشیک میگوید به خصوص وقتی برای کودکان کار ترویج علم انجام میدهید این نکته حیاتی میشود. برای آنها ساختن و پرداخت یک رشته مباحثه بسیار مهم است. در نهایت کاوشیک معتقد است ترویج علم در بدیهیترین معنیاش ساده سازی مفاهیم علم است به گونه ای که یک کودک هم بتواند آنرا بفهمد و مشتاقش شود.
این متن ترجمه ایست از How to be a good science communicator? نوشته Meenakshi j. منتشر شده در Nature medicine 27, pages 1656–1658 (2021)