اگر شما هم خبرهای نجومی را از لابلای کوران خبری "کرونا"دنبال میکردید حتما در میان اینهمه خبرهای ترسناک و مایوس کننده یک خبر خیلی خاص بارقهی لذت را در چشمانتان پدید آورده. آنهم چیزی نیست جز احتمال درخشانی کمنظیر یک "دنبالهدار" که پس از دنبالهدار "هیلباپ" در فروردین سال 1378 میتوانست درخشانترین باشد و لذتی بیوصف برای رصدگران آسمان شب ایجاد کند. اما ظاهرا این امید الان کمسوتر از آن است که به آن دیگر فکر کنیم...هرچند میدانیم در دنیای دنباله دارها انتظار زیادی از پیشبینی ها نباید داشت و هرلحظه میتواند قصهی تازهای ساز شود.
داستان همراهیِ این پاندمی ترسناک و دیده شدن دنبالهداری در آسمان چندان برای جامعهی بشری رخداد غریبهای نیست. دنبالهدارها از دوران تاریخی پیامآورهای شرارت بودهاند. آنها عاملین شرارت خدایان بودهاند و برای تادیب ما انسانها بر سرمان نازل میشدهاند.به عنوان مثالی از این نوع تفکر نوشتهی مارکوس مالینوس در آغازین سالهای قرن نخست میلادی را بخوانیم که همزمان با شیوع طاعون بزرگی که شمال آفریقا و اروپا را در برگرفته بود نوشته شده است:
"مرگ از آن مشعل آسمانی رسید،آن مشعلی که برای همهی زمین شاخ و شانه کشیده با شعلهی داغی از هیزمهای افروخته. از آنهنگام آسمان و کائنات فلکزده شده و به نظر محکوم شده به فروکردن آدمها به اخل قبور..."
این نوع نگاه خرافه که حاصل از "خرق عادت"بودن رفتار یک دنبالهدار است و آنچیزی که "بههم زنندهی نظم کائنات" بود باعث ترس بشر از دنبالدار میشد در قرون بعدی تعدیل شد و یا درستتر، با علم همپا شد و ترسهایمان از دنبالهدارها نمودی علمیتر! یافت. در 1287ش.(1908 م.) با کمک تکنیک و ابزارهایی جدید طیفنگاری از دنبالهدار میسر شد. در آن سال دانشگران رصدخانهی یرکِز (Yerkes)در شیکاگو توانستند از دنبالهدار "مورهاوس" طیفنگاری کنند و مواد دم و گیسوی دنبالهدار را شناسایی کنند. کاری شگفتآور برای عامه مردم و ارزشمند برای دانشگران و پژوهشگران .
اما اندگی پس از آن یعنی در 1289ش(1910م) بود که دنبالهدار معروف و شناختهشدهی "هالی" در آسمان ظاهر شد. طبق پیشبینی و برنامه زمانی معلوم. مطالعات طیفنگاری پیشین روی دنبالهدار مورهاوس و حالا روی هالی ترس و نگرانی پیشین را تایید میکرد! دم بلند چند میلیون کیلومتری هالی شامل مادهای مرگبار به اسم "سیانید هیدروژن" بود . همین عبارت ساده برای دانشگران و سپس ژورنالیستها و درنهایت برای مردم عادی ترسناک بود. خاطرهی گذر دنبالهدارها و شیوع طاعونهای بزرگ در کرهی زمین و آموزههای مذهبی در تورات حالا با علم مدرن هم ثابت شده بود. همین کافی بود تا ترسی همگانی همه را در بربگیرد و البته کارآفرینان بزرگ و فرصتطلب راهم تشویق کند تا از این راه برای کسب ثروت دستبهکار شوند. قرصهای "ضددنبالهدار" به بازار روانه شد . همچنین ماسکهایی و از آن جذابتر و عجیبتر "چترهایی" برای در امان ماندن از گازهای سمی و قطعات دنبالهدار که به زمین فرو میریزند ساخته و فروخته شد.
توصیههای بهداشتی به مردم هم صفحات روزنامهها را پر کرد و همینطور دهان به دهان منتشر میشد: پنجرهها را بسته نگه دارید ، در خانهها بمانید، آب فراوان بنوشید،با سرعت کمتر نفس بکشید،ترجیحا در تخت خوابها بخوابد تا حرکت کمتری کنید و نفس کمتری بکشید و ..."
اما دانشمندان راه دیگری را در پیش داشتند. در آوریل همان سال و در زمان اوج این اپیدمی هراس از دنبالهدار ،در بولتن دانشگاه سنلوییس مقالهای منتشر شد که نشان میداد این هراس جایگاه و ارزش علمی ندارد. در مقاله آمد که تراکم این گازها چنان اندک است که هیچ اثری بر ما و سیارهی ما نخواهد داشت و سیاره در امن و امان بوده و به سلامت از دم هالی گذر میکند . دنباله دار در هفته سوم ماه می آن سال گذر کرد و رفت.نیویورک تایمز گزارشهای روزانه از دنبالهدار منتشر کرد و به موضوع سلامت هم هرروز اشاره میکرد. آنهایی که قرص ضد دنبالهدار خورده بودند سالم و سلامت ماندند. درست مثل همهی آدمهای دیگری که آن را نخورده بودند.
حالا حدود 110 سال از آن ایام میگذرد و دنباله دار دیگری در راهِ رسیدن به نقطهی حضیض مداریش بود. جایی که کمترین فاصله را تا خورشید خواهد داشت و بعد دور میزند و راهش را به سوی آنجایی که در دوردستهای منظومهشمسی آغاز کرده بود کج میکند. دنبالهدار "اطلس" با نام علمی C/2019 Y4 که کمتر از یکسال پیش کشف شده بود میرفت تا یکی از پرنورترین دنبالهدارهای سالهای گذشته بشود و منظرهای دلفریب و پر هیمنه برایمان بسازد و خاطرهی رصد هیل باپ و هیاکوتاکه و مَکنات را برای منجمان آماتور و حرفهای زنده کند. البته که اینبار و در سالهای قرن بیست و یک کمتر کسی را میشد پیدا کرد که همهگیری بیماری کووید19 را به گذر این دنبالهدار ربط دهد و برایش قرصهایی یا چترهایی بسازد و بفروشد.
اطلس مسیرش را از جایی در دوردستهای منظومهشمسی ،جایی که فاصلهاش تا خورشید حدود 669 واحدنجومی(یعنی 669 برابر فاصله زمین تا خورشید) آغاز کرده بود. برای مقایسه کافیست بدانید که مثلا سیاره کوتولهی پلوتون در بیشترین مقدار،فقط حدود 39 واحد نجومی از خورشید فاصله میگیرد.
این دنبالهدار پس از سالها حرکت به سوی بخشهای داخلی منظومهشمسی، بالاخره در 8 بهمن 1398(28 دسامبر 2019) لابلای ستارگان صورت فلکی دب اکبر دیده شد. در این زمان دنباله دار که حالا دیگر به خاطر گرمای خورشید فعال شده و گازهای درخشانش در اطراف هسته اندک نورانیتی برای رصد کردن پدید آورده بود از قدر 19.6 دیده میشد.
برای اینکه بدانید این قدر یعنی چه مقدار روشنایی ،کافیست بدانید که ما با چشمان غیر مسلح و در شرایط رصدی خوب میتوانیم تا قدر 6 یا گاهی 7 را ببینیم و هر یک عددی که به عدد قدر افزوده میشود 2.5 برابر از روشنایی جسم نجومی کم میشود.یعنی دنباله دار اطلس در زمان کشف شدنش حدود59 هزار برابر تاریکتر از آن مقداری بوده که چشم ما میتواند در آسمان ببیند!
اما این ستارهی بخت این دنبالهدار ناگهان روشن شد. اطلس در فاصلهی ماههای بهمن تا 1398 تا اواخر اسفند 1398 از قدر 19 به حدود 9رسید! تغییری شگفت آور که با سرعتی باورنکردنی بر درخشندگی دنباله دار افزود و همین بود که باعث خوشحالی و امیدواری به دیدن یک دنباله درخشان میشد. اطلس پا را از این هم فراتر گذاشت و در اوایل فروردین همین سال روشناییش را کمی بیشتر هم کرد و دیگر همه منجمان آمادهی رصد یک دنباله دار درخشان در آسمان بودند که با چشم غیر مسلح هم بشود به راحتی رصدش کرد.
البته که متاسفانه شرایط شیوع بیماری کووید19 این اجازه را نمیداد تا رصدهای عمومی و همگانی برای آن برپا شود و باید به همین دنیای مجازی قانع میشدیم. اما ناگهان در روزهای گذشته ثابت ماندن روشنایی دنباله دار کمی تردید ایجاد کرد و از آن بدتر . تصاویر تهیه شده از اطلس مارا متوجه چیزی کرد...
در عکسهایی که از اوایل آوریل گرفته میشد یک اتفاق خاص در هستهی دنبالهدار دیده شد. به نظر میآمد که هستهی دنبالهدار کمی از حالت کروی یکدستی که داشت خارج شده و به یک بیضی کشیده (شبیه به یک سیگار برگ) تبدیل شده است و چند روز بعد آنچه بر سر هستهی دنبالهدار آمده بود واضحتر دیده شد: هستهی دنبالهدار دچار آسیب شده و حداقل به دوتکه تقسیم شده است.! این اصلا خبر خوشایندی برای رصدگران نبودو احتمالا باید رویای دیدن یک دنباله بسیار درخشان را فراموش کنیم تا زمانی دیگر و دنبالهداری دیگر سربرسد.
"کوانژی یه" منجمی از دانشگاه مریلند و "کیچنگ ژانگ" از دانشگاه کلتک این حادثه را بر اساس تصاویری که در روزهای 2 و 5 آوریل گرفته شده بود اعلام کردند و بعدا تیمی از رصدگران دانشگاه جان مور لیورپول هم آن را تایید کرد. اینچنین شکستگیهای در هستهی دنبالهدارها چندان دور از انتظار نیست و نمونههای پیشین از آن وجود دارد. گاهی بر اثر نزدیکی دنبالهدار به یک جرم بزرگ تاثیر گرانشی آن و گاهی هم براثر سرعت دوران هسته و یا شدت زیاد گازهای آزاد شده از لایه ای زیرین هسته چنین اتفاقی میافتد.اما دلیل هرچه باشد(که درباره اطلس به نظر میآید سرعت و فشار بسیار زیاد گازهای خروجی از لایههای زیرین هسته باشد) باعث میشود روند روبهرشد نورانیت و روشنایی دنبالهدار کاسته شود. این مورد به خصوص به آن دلیل رخ میدهد که با شکستهشدن هسته ناگهان بخش بزرگی از یخهای هسته در معرض انرژی خورشید قرار بگیرد و در اثر چنین تابشی همهی آن یخها در زمان کوتاهی تصعید شده و در فضا پخش شده و از دست برود و به عبارتی به گیسوی دنبالهدار وارد نشود . این یعنی پایان درخشندگی زیاد گیسو و دنباله دار.
حالا با رصدهای تازه انجام گرفته تقریبا مطمئن هستیم که هسته دنباله دار اطلس دچار شکستگی شده و الان سه یا چهار قطعه جدا از هم هستند که آرام آرام مدار اصلی خود را هم ترک میکنند و اجرامی نامرتبط به هم محسوب خواهند شد و از آن شکوه و جبروتی که انتظارش را داشتیم دور خواهند بود.حالا میتوان گفت که دنبالهدار اطلس پایانش را آغاز کرده است. اما نباید خیلی هم نا امید بود. برای این ناامید نبودن یک دلیل مهم خود اطلس است. کافیست یادمان باشد که دنبالهدار اطلس به نظر می آید که خودش حاصل یک شکستگی دیگر در یک دنباله دار بزرگ است. بررسیهای مداری دنبالهدار اطلس نشان میدهد که اطلس همخانواده با دنبالهدار بزرگی است که سال 1222 ش(1843-4 م) در آسمان دیده شد. دنبالهداری درخشان بادمی بسیار کشیده و بلند (که درواقع دو واحد نجومی در فضا امتداد داشته!)و ظاهرا در اثر شکستگی هستهاش به قطعات مختلفی تقسیم شده بوده و یکی از نتایج آن همین اطلس است . اما ظاهرا شکستن هسته در ذات این خانواده بوده!
حالا دیگر اطلس از چشمها افتاده و اندک اندک کمسو میشود و به دنیای سرد و آرام و ساکت ابر اوورت خواهد رفت. شاید اگر خرافاتی باشیم این را نشانهای بدانیم از شکستن کمر همهگیری کووید 19 در دنیا...فقط اگر کمی خرافاتی باشیم!