ویرگول
ورودثبت نام
محمدرضا نوروزی
محمدرضا نوروزی
خواندن ۱۵ دقیقه·۲ سال پیش

همزمان درست و اشتباه است. هرچی بگیم!

این روزها که از در و دیوار خبر میریزه و انگار خبرها باهم در رقابتند تا خودشون رو به گوش و چشم و مغز ما برسانند و بر ما تاثیر بگذارند ، خبر تازه ی مورد توجه همگان ، خانم معلم قائم شهری و ترانه خوانی شاگردان دبستانی اش بود. از آنجا که من یک معلمم و خودم را (به شکل خودخواهانه یا خودخواسته) شایسته این عنوان شغلی میدانم ، خیلی لز دوستان از من درباره این ماجرا پرسیدند و من هم با شیوه عجیب غریب خودم موضوع را به چالش و رشته بلندی از پرسش و پاسخها میکشیدم. یک لحظه به خودم آ»دم و دیدم بیش از 7000کلمه در پاسخ به چند دوست در این باره متن نوشته ام. برای همین و جلوگیر از فرسایش بیشتر مفاصل انگشتان دستم ! تصمیم گرفتم نظرم را اینجا بنویسم و در معرض دید و خواندن و داوری شما بگذارم.

1-پیش از آغاز متن اصلی ، اجازه بدید برای ثبت در تاریخ و همسانی داده هایمان مرور کنیم بدانیم قصه از چه قراره:
خانم معلم جوانی به اسم صدف صفرزاده (Insta:Teach_by_100) در شهر قائم شهر که در پستهای اینستاگرامی اخیرش ویدئوهایی از کلاس درسش با حضور دانش آموزان منتشر کرده یک پست میگذارد که با دانش آموزان در حال همخوانی ترانه ای مازنی است با نام " گنگستر شهر آمل " . این ترانه با صدای خواننده ای به نام "مجید احمدی" در اینترنت منتشر شده . این ترانه مفهومی خیلی سخیف دارد و کلا ترانه با ارزش یا حتی معمولی هم محسوب نمیشود و ارزش موسیقایی چندانی ندارد ولی به دلایل متنوعی مورد اقبال مردم خطه آمل و مازندران قرار گرفته بود و بسیاری متن آن را از بر شده اند .
این پست ویدئویی خانم معلم جوان ناگهان مورد توجه برخی رسانه ها قرار گرفت و انتقاد شدید آنها را از آنچه بی اخلاقی و سواستفاده از کودکان معصوم مینامیدند در برداشت . مدیر کل آموزش پرورش مازندران بیانیه داد و گفته شد (به شکل رسمی) که این معلم جوان اخراج شده، مدرسه هم احتمالا پلمپ میشود . بلافاصله باشگاه فوتبال نساجی قائم شهر در صفحه اینستاگرامش اعلام کرد این معلم جوان را استخدام میکند تا در فعالیتهای فرهنگی باشگاه از کمک او استفاده کنند.


یک روز بعد نامه ای از امام جمعه قائمشهر، آیت الله علی معلمی ،منتشر شد که از استاندار خواسته این معلم اعلام پشیمانی و عذرخواهی کرده ، بنابراین اورا به کار برگردانند . و بلافاصله گفته شد که با این درخواست امام جمعه موافقت شده ( و البته که بعدا این هم تکذیب شد ) بعد ویدئویی از معلم کذایی منتشر شد که عذرخواهی کرده و همه موارد مذکور تکذیب شد( اخراجش، دستگیری اش و ...) بعد آموزش و پرورش استان از تشکیل کمیسیون رسیدگی به این تخلف در استان خبر داد و گفت با توجه به اعلام ندامت کتبی مدرسه و معلم ، جلسه تشکیل خواهد شد و درباره ادامه همکاری معلم و فعالیت مدرسه تصمیم گیری خواهد شد.


حالا با توجه به این پیشینه، آیا شما (من) با این برخوردها موافقید؟ مخالفید؟ چه برخوردی با معلم درست است؟ آیا باید بیخیالش شد و بگیم حالا یک اتفاقی هم افتاده چه اهمیتی دارد؟ یا بگیم اوه چه ناگوار . با پخش این موزیک در کلاس ، بچه ها به سوی منکرات اخلاق سوق داده شده و تشویق شده اند . پس باید با معلم برخورد کرد تا ادب شود و دیگران هم حساب کار دستشان بیاید.

خب پاسخ دادن به این پرسش (یا هر پرسش مشابه دیگری) اصلا موضوع ساده و شخصی نیست. بدیهیه که هریک از ما میتوانیم نظری داشته باشیم ودر جمع دوستانه خودمان نظر بدهیم. اماواقعیت اینه که مساله چند لایه مختلف داره. هرکسی به من گفت باید با این معلم برخورد بشه ، پرسیدم چرا؟ بدیهی ترین پاسخی که میشنیدم این بود که : " چون استفاده از تصویر دانش آموزان کودک اشتباه بوده و برای اینکه موزیک محتوای بسیار نامناسبی برای دانش آموزان کودک داشته است."
خب سوال بعدی من اینه که : "کی گفته که این دو مورد اشتباهه؟ کی گفته که نباید از تصویر کودکان در این نوع محتوای ویدئویی استفاده شود و نباید این موزیک برای کودکان استفاده شود؟"

از اینجا به بعد چالش آغاز میشود...ظاهرا بیشتر دوستانم انتظار نداشتند این پاسخ را از من بشنوند. چون به نظرشان بدیهی است که حقوق کودک و حق آموزش درست از کودک در این ویدئوی اینستاگرامی رعایت نشده است. اما واقعا بدیهی است؟ یعنی به عنوان یک اصل بدیهی باید این موارد را بپذیریم؟ به نظرم نه. فارغ از آنچه که واقعا در ذهن من درباره پدیده معلم اینفلوئنسری و درباره موزیک مناسب برای خواندن در کلاس کودکان میگذرد ، پاسخ به پرسشهای فوق چندان بدیهی نیست.

2-مبنا، نظر شخصی من است؟

آیا در مسایلی اینچنینی، نظر شخصی، وجدان افراد، اخلاق و منطق آدمها به تنهایی میتواند مبنای نظر دادن محسوب شود؟ به نظرم نه. من تقریبا مطمئنم که خانم معلم جوان ، قصد و غرض و نیت سوئی برای به فساد اخلاقی کشاندن دانش آموزانش نداشته و آنها را تشویق به عرق خوری و اراذل بازی در خیابانهای شهر نمی‌کرده نخواهد کرد. پس چر این موزیک را پخش کرده و همخوانی کرده‌اند؟ آنچه "من میفهمم" اینه که این موزیک در منطقه، مورد اقبال و استقبال همگان است( و حفظ بودن متن ترانه توسط دانش آموزان هم همین را نشان میدهد) ترانه "باحالی" است و یک "شادی" جمعی ساخته. همین . این نکته مهمی است که باید متوجهش باشیم. از دید معلم جوان این یک ترانه باحال بوده که اصلا چیز حساسیت برانگیزی در آن نیست.

به عبارتی "تفسیر" معلم درباره این ترانه با "تفسیر" دیگران متفاوت است . برای همین است که در جوامع مدرن و معقول برای تصمیم گرفتن در چنین مواردی فقط به اخلاق و نظر شخصی افراد و بدیهی دانستن موضوع اکتفا نمیشود و قواعدی وضع میشود تا از نظرات شخصی دوری کنند. به همان اندازه که این معلم "به نظرش" پخش این ترانه چیز مهمی نبوده،برخی آن را " فاجعه" میدانند و بدیهی است اگر تصور کنم برخی هم این کار را " مقبول و عالی" بدانند که باعث ایجاد شادی و شعف دانش آموزان در این روزهای سراسر غم و خشم شده است!

اما در بسیاری از کشورها برای جلوگیری از این تنوع افکار شخصی چکار میکنند؟ برای محتواها در محیطها و ساختارهای مختلف(موسیقی، فیلم و ویدئوو کتاب و مجله و ...)کدهای راهنمای والدین (parental Guide) با علامت مخفف PGتعیین میکنند. در این رده بندی(که برای فیلمهای سینمایی و برنامه های تلویزیونی خیلی سختگیرانه اعمال میشود ) با نشانه ها‌یی که از پیش تعیین شده و در تمام موادتبلیغاتی و آغازی آن محتواها به گونه‌ای که برای همگان قابل دید و فهم باشد نمایش داده میشود به خانواده‌ها اعلام میکنندکه این فیلم یا برنامه تلویزیونی یا موزیک و ... آیا برای بچه ها (مثلا زیر 13 سال ، یا 15 سال و ... مناسب است؟ آیا میتوان آن را به همراه خانواده دید و شنید؟ آیا برای آدمهای سن بالا ساخته شده یا ...با نگاهی به جدول PG در کشورهای مختلف و مقایسه شان با هم به یک نکته مهم میرسیم.

بخشی از جدول مقایسه  PG در کشورهای مختلف
بخشی از جدول مقایسه PG در کشورهای مختلف

برای تعیین رتبه بندی PGیک قاعده و شیوه خاص و جهان شمول وجود ندارد . برحسب نوع جامعه، مبانی فرهنگی و اقتصادی و تاریخ و ...رتبه بندیهای محتواها متفاوت است. چیزی که در جایی برای زیر 15 ساله ها نامناسب تشخیص داده شده ، در جای دیگری از دنیا برای بین 13 تا 15 ساله ها مناسب فرض شده . درباره موسیقی به دلیل حساسیت کمتر و تاثیرگذاری بسیار پایینتری که نسبت به محتواهای بصری و نوشتاری دارند ، این سیستم رده‌بندی چندان جدی نیست و در بسیار از موارد به خود تولید کننده اثر و یا به فروشنده ها واگذار شده. اخیرا RIAA(انجمن آمریکایی صنعت ضبط)که یک انجمن صنفی است برنامه ای با عنوان "برنامه برچسب توصیه به والدین" (Parental Advisory Label Program) را راه انداخته تا بتواند خانواده ها را برای انتخاب بهترین موزیک برای فرزندان کودک و نوجوانشان یاری کنند.

پلتفرمهای توزیع محتوای بصری و صوتی (همچون یوتیوب، اسپاتیفای، اپل موزیک و ...)هم در اقدامی تقریبا هماهنگ برای محتواهای منتشر شده در پلتفرمشان نشانه ها و محدودیتهایی را برای خانواده ها اعلام میکنند و با علامت Eقرمز یا Rآن را نشاندار میکنند (E:explicit – R: Restricted) و با این نشانه ها هشدار میدهند که محتوای مذکور حاوی " کلمات نفرین،صدا ، لحن، کلمات و تصویر سازی جنسی و یا هرگونه مفهومی که در ذاتش تهاجم و خشونت نهفته است" را شامل میشود.

با این اوصاف و تمهیدات ،حالا وقتی رتبهPGیک محتوا تعیین و اعلام شود میتوان برای تخطی از آن جرم انگاری کرد و جزای متناسب با آن تعیین کرد.
به داستان خودمون برگردیم. آیا ما در ایران چنین هشدارهایی را به شکلی مشخص و تعیینی داریم و اعلام کرده‌ایم؟ به نظر میاید چندان به مساله PGدر محتواهای صوتی و تصویریمان نپرداخته ایم. در رسانه ای رسمی کشورمان که دولتی هستند بارها وبارها برنامه هایی دیده ای برای کودکان که در بسیاری کشورها میتوان آنها را در رده سنی 17 به بالا در نظر گرفت. وسط این نوشته غیررسیمی بگذارید این خاطره را هم بگویم . یکبار در مجموعه استوریهایی که در صفحه اینستاگرامم ساخته بودم نوشتم فلان فیلم سینمایی +18 رده بندی شده. بعدی چند نفری اعتراض کردند(یکی دوتاشون با رکیکترین واژه ها!)که این فیلم را دیده اند و هیچ صصحنه جنسی ندارد. نکته همین است. اینکه آن دوستان(و تقریبا بیشتر افراد) متوجه نیستند که رده بندی PGدر سینماها فقط به مسایل جنسی وابسته نیست. مثلا فیلمهای دارای صحنه های جرم و جنایت عریان(یعنی مثلا چاقو زدن یا سلاخی یک نفر دیگر و در برخی کشورها حتی صحنه کشتن یک گوسفند) در همین رده PG+18 قرار میگیرد.

با این اوصاف کی میتونه بگه اون ویدئوی خانم معلم باید موستوجب عقوبت باشه. بر اساس چه قاعده ای ؟ شما الان هر تصمیمی برای برخورد با اون خانم معلم بگیرید به جز نظر شخصی چه قاعده ای دارد؟ بر اساس کدام حق و حقوقی او را مجازات میکنید ؟ سطح مجازاتش را بر چه اساسی میتوانید تعیین کنید(زندانش میکنید؟ یا اعدامش میکنید؟ یا حقوقش را کم میکنید؟ یا جریمه نقدی میکنیدش؟ یا اخراج یا چی ؟ ) تقریبا هیچ معیار و خط کشی جز رفتار شخصی با او نمیتوانید داشته باشید.

ما در ایران قانون حمایت از حقوق کودک داریم قانونی که نسخه جدید و اصلاح تازه اش در سال 1399 تصویب و اجرایی شده است. در این قانون تعاریف و مصادیق حقوق کودک که به موجب آنمیتوان رفتار خانم معلم را بررسی کرد آمده است(بدیهیه که من حقوقدان نیستم و در مقام یک ژورنالیست دارم به ماجرا نگاه میکنم.شاید مصوبه های حقوقی دیگری هم درباب رفتار این معلم بتوان یافت و این متن را تکمیل کرد)

در این قانون، ماده 10 بندهای زیر را میتوان به مساله مورد اشاره در ماجرای معلم قائمشهری میشود منتسب کرد:

6-در دسترس قراردادن یا ارائه محتوا یا اثر مستهجن یا مبتذل به طفل یا نوجوان به یک یا چند مجازات درجه هشت قانون مجازات اسلامی.
۷-استفاده از طفل و نوجوان برای تهیه،تولید، توزیع، تکثیر، نمایش، فروش و نگهداری آثار سمعی و بصری
مستهجن یامبتذل، حسب مورد به میانگین حداقل و حداکثر تا حداکثر مجازات مقرر در قانونمربوط؛
۸-واردات، صادرات، تکثیر، انتشار، عرضه،معامله یا بارگذاری محتوا یا اثر مستهجن یا مبتذل که در آنها از
اطفال ونوجوانان بهره گیری شده و یا حمل و نگهداری آنها به یکی از مجازاتهای درجهشش قانون مجازات
اسلامی

حشاید شما هم اینها را مبنا قرار دهید و بگویید مساله حل شد. اما دوتا نکته مهم این وسط وجود داره: آیا محتوایی که این معلم تولید کرده(ویدئوی اینستاگرامیش) و یا محتوایی که در دسترس بچه ها قرار داده(ترانه گنگستر شهر آمل) مستهجن یا مبتذل یا هرزه نگاری بوده است؟ دیدم خیلی از دوستان و البته مدیران درگیر این ماجرا پاسخشان کاملا مثبت بوده و آن را بدیهی میدانستند...خب باز هم من با روش شناسی این دوستان و مدیران مشکل دارم و این بلی محکم بدیهی بودن در مستهجن انگاشتن محتوا را نظری شخصی میدانم.چرا چون قانون انگار دارد چیز دیگری میداند و ما به عنوان یک جامعه مجبوریم به قانون رجوع کنیم و آن را مبنا بدانیم. در مقدمه همین قانون تعاریف مستهجن و مبتذل آمده :
.
چ) فحشاء: هرگونه به کارگیری و یا وادار کردن طفل و نوجوان در فعالیتهای جنسی برای خود یا دیگری.
ح) مبتذل: هرگونه محتوا یا تصویری که دارای صحنه با صور قبیحه باشد.
خ) مستهجن: هرگونه محتوا اعم از صوتی یاتصویری که به صورت واقعی یا غیر واقعی بیانگر برهنگی کامل زن
یا مرد آمیزش–عمل جنسی یا اندام جنسی انسان است

د)هرزه نگاری: تهیه و تولید هر اثری کهمحتوای آن بیانگر جذابیت جنسی طفل با نوجوان مانند برهنگی،
آمیزش، عمل جنسییا اندام جنسی باشد.

در کدام یک از تعاریف میتوان رفتار معلم مورد نظر را جا داد؟ هیچ صور قبیحه یا برهنگی زن یا آمیزش جنسی یا اندام جنسی در این ویدئو اشاره یا نمایش داده شده است؟ من زمان مازنی رو بلد نیستم ولی رفتم ترجمه ی شهر رو توی همین اینترنت سرچ کردم و چیزی برابر با این تعابیری که در قانون آمده توش نیافتم. پس انگار اون چیزی که برای دوستان زیادی و مدیران مربوطه بدیهی میامد چندان هم بدیهی نیست.به خصوص که میبینیم در ویدئو که تقریبا همه بچه ها این ترانه از بر هستند این برای من ناظری که از پیشینه ی ماجرا اطلاع ندارم دوتا معنی بیشتر نداره: 1- بچه ها در محیط زندگی و خانواده با این ترانه آشنا هستند و آنچنان وایرال شده و همگانی است که آموخته و از بر شده اند 2- معلم با آنها جلسات متعددی کار کرده و آنها را به حفظ کردن این ترانه کم ارزش کوچه بازاری (از منظر نوع محتوا و ارزش موسیقایی) مجبور کرده(علی رغم میل باطنی بچه ها) من گزینه دوم را چندان واقعی نمیدانم اما فقط در این حد میتوانم نظر دهم.

نکته مهم دیگر اینکه درسته که آنچه رخ داده مستهجن و ... نیست اما بیایید صادق باشیم. به جز نظر شخصی چه مبنایی در این جا داریم؟ آیا روی این ترانه و آهنگش لیبل PGوجود دارد که قانون و یا صاحب نظران موسیقی به ما گفته باشه(و شاید حکم کرده باشه) که این ترانه برای این محدوده سنی مناسب هست یا نه ؟ جواب مشخصا نه هستش. یعنی هیچ قانون یا مبنای صنفی و آموزشی و ...به ما ( و معلم مذکور) چنین داده ای را منتقل نکرده. پس مبنامون چی میتونه باشه ؟ پاسخ باز هم اینه:"نظر شخصی". که خودش مبتنی بر تجارب ، آموخته های خانوادگی ، محیط زندگی و عرف جامعه است.درباره عرف جامعه فقط به این نکته اشاره کنم که وقتی بچه ها همه (تقریبا) شعر را از بر هستند (و احتمال قویتر اینه که بچه ها طبق آموزه های معلم این ترانه را نیاموخته اند)یعنی عرف جامعه برای این ترانه و در معرض قرار گرفتن کودکانشان حساسیتی ندارند ...

پس بازهم به همان جای نخست میرسیم...رسانه ای مخالف خوان به شکلی شخصی احساس مسئولیت کرده و نظری داده(که حق دارد)ولی تنها در حوزه نظر شخصی یا رسانه ای . مدیری که بر اساس اموزه ها و خواست خود یا فشار محیط منتخبش نظری شخصی را در قالب حکم لازم الاجرا انشا کرده ( و این یکی را اتفاقا حق نداشته و رسما رفتاری خارج از قانون است) و باقی ماجرا (نامه و عذرخواهی و استخدام در باشگاه و ...) همه و همه مجموعه ای از رفتارهای دومینو وار هستند که یا غیر قانونی اند یا احساسی و شخصی و هیچ کدام هم بر خلاف نظر موافقان و مخالفان اتفافات روی داده، بدیهی نستند. اصلا.

3-حالا بریم سراغ نکته‌ی مهم و اصلی .آیا معلم هیچ خطایی نداشته و باید خیلی راحت و معمولی از کنار قصه بگذریم؟

اینجا به نظر من باید ببینیم پرسش از چه شخصی پرسیده شده. من اگر والدین یکی از بچه ها باشم و دغدغه مند باشم میتوانم و خوب است با معلم یا مدیر مدرسه حتما جلسه بگذارم و درباره اهمیت سلامت روان بچه ها ، آنچه میآموزند، آموزش برتر ، گزینه های بهتر برای شاد بودن و ترانه خوانی و ... صحبت کنم و از آنها گله‌گزاری کنم که اینهمه بد سلیقگی و نازل کردن سلیقه فرزندم را جایز نمیدانم. و در بدترین حالت(با توجه به اهمیت موضوع و سطح پذیرش و مسئولیت پذیری مدرسه و معلم ) اگر لازم دانستم فرزندم را از مدرسه بی مبالات خارج میکردم . (یا حتی از ماشان در قالب قانون شکایت میکردم ، شاید قانون راه بهتری برای مساله پیدا میکرد)

اگر از من به عنوان معلمی که سالها در این حوزه کار کرده ام و برایم مهم است که چه کار میکنم میپرسید، این معلم خیلی خیلی خام است و نیاز به آموزشهای جدی دارد. چه در رفتار با شاگردانش ، چه در نوع آموزش دادنش، چه در تولید محتوا. در هر سه موردی که من میفهمم لازم است آموزش ببینید و شک ندارم با علاقه ای که دارد اگر پشتکار هم داشته باشد میتواند یک معلم بلاگر خوب بشود (بلاگر نه اینفلوئنسر) دروغ چرا من ترکیب معلمی و اینفلوئنسری را ترکیب بایسته و شایسته ای نمیدانم. (چرایش بماند برای متنی دیگر)

اگر از من به عنوان سیاستگذار میپرسید، ضعفهای قانونی را میدیدم و درباره اش کاری میکردم. هیات دولت یا قوه قضاییه لازم است مرورهای جدی ای بر قوانین بکند. برای لیبل کردن PGمحتواهای صوتی و تصویری در رادیو و تلویزیون و تولیدات دیگر نیاز به قواعد درست حسابی زیادی داریم که ایدئولوژیک هم نباشد. چه بسیارند موارد عرفی و مذهبی زیادی که داریم و برای بچه ها نامناسبند. آنها هم فارغ از مسایل مذهبی و سیاسی لازم است برای بچه ها و مخاطبان رده بندی شوند.

و اگر از من به عنوان یک ناظر فضای مجازی میپرسید...میگویم جو زده نشویم. هیجان با توجه به تمام مزایایی که میتواند داشته باشد برای تصمیم گیری همیشه بدترین امکان ها را به ما میدهد. و نکته آخر تیترخوانی نکنید. دردنیای امروز تیترخوانی و بر اساس تیترهانظر دادن تا نهایت ...تا خرخره خطا میسازد به خصوص اگر مهارت در سنجش صحت خبرها نداشته باشید.

معلمترانه
محمدرضا(پژمان)نوروزی. ژورنالیست علمی که تااطلاع ثانوی به طراحی موزه"مشغولم. نجوم آماتوری بلدم و آموزش می‌دهم . میکروبیوولوژی خوانده و پداگوژی پژوهیده‌ام.اینجا و همواره اما نقش "معلمی" را رعایت می‌کنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید