نقطه سر خط
نقطه سر خط
خواندن ۲ دقیقه·۶ روز پیش

مدیریت روابط شخصی

نمی‌دانم دقیقاً از کجا باید شروع کنم، اما موضوعی که می‌خواهم درباره‌اش صحبت کنم، مدیریت روابط شخصی با اطرافیان است. اینکه چطور باید این روابط را طوری مدیریت کنیم که در یک حد تعادل مناسب باقی بمانند.

من به‌عنوان یک فرد حساس (شاید در فارسی این واژه تعریف دقیقی نداشته باشد، اما منظورم بیشتر همان سنسیتیو است)، در ارتباطاتم سیگنال‌های خاصی دریافت می‌کنم. نه اینکه آدم خاصی باشم، اما چیزهایی را می‌بینم که بسیاری نمی‌بینند، یا چیزهایی را بیش از حد حس می‌کنم که شاید لازم نباشد. همین باعث می‌شود که مدیریت روابط برایم اهمیت زیادی پیدا کند. باید روابط را در حدی نگه دارم که نه از حد بگذرد و باعث ناراحتی‌ام شود و نه کمتر از حد باشد که احساس خلا یا دلتنگی کنم.

اما اینکه این نقطه تعادل کجاست، خودم هم نمی‌دانم. فهمیدن این موضوع نیاز به کنکاش زیادی دارد. مثلاً با کسی که شش ماه پیش به سفر رفتم و لحظات خوبی را تجربه کردم، شاید دلم بخواهد دوباره سفری مشابه داشته باشم. اما گاهی حس می‌کنم نباید باز هم با همان فرد بروم. شاید این حس از اینجا می‌آید که می‌خواهم تنوعی در روابطم ایجاد کنم یا نمی‌خواهم دیگران احساس کنند رابطه‌ای ویژه‌تر با کسی دیگر دارم.

این مسئله باعث چالش‌هایی می‌شود. مثلاً اگر با یک گروه از نزدیکانم چند سال یک بار سفر می‌کنم و با گروه دیگری سالی دو بار، از نگاه بیرونی این پیام را می‌رساند که با گروه دوم صمیمی‌ترم. در حالی که شاید اینطور نباشد.

همه این‌ها باعث می‌شود به این نتیجه برسم که مدیریت روابط باید در بازه‌ای متعادل باشد و از رویکردهای صفر و صد دوری کنم. طی چند سال اخیر تلاش زیادی برای این کار کرده‌ام. حالا باید ببینم این مسیر چطور پیش می‌رود.

این پست شاید زیادی شخصی باشد. اما اگر شما هم نظری داشتید برایم بنویسد.
اگر پست را دوست داشتید لایک بزنید و آن را با یکی از دوستان خود به اشتراک بگذارید.

نقطه سر خط.


مدیریت روابطتوسعه فردی
یادداشت‌هایی برای به گور نبردن ایده‌ها، فرو نخوردن افکار… @Nosakhat
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید