تیرماه 99 را در حالی آغاز کردیم که مثل سالهای قبل تب و تاب تولدم کم شده بود. در آستانه تغییری بزرگ بودم. تغییری که گرچه سالها منتظرش بودم اما انگار زمان درست رخ دادنش حالا بود...
هنرچی، دخترک رقصان و شاد من روزهای جدیدی را شروع کرده است. روزهایی سراسر تغییر. و من بانوی فصل درختان سارپوش، مانند مادری شدم که دست دردانه اش را گرفته راهی مدرسه شبانه روزی میکند، دلتنگ نبودنش میشود، اشکهای شور روی گونه اش را با پشت دستش پاک میکند و به روی دخترش لبخند میزند که،
که این تضمین رشد توست. 35مین تولدم را دور از دخترانم در هنرچی برگزار میکردم. خانه جدید. شهر جدید. مهاجرت...فقط میدانستم برای رسیدن این انبه شیرینم، نیاز بود از بستر کوچک شهرستانمان خارج شویم. و زمینه مهاجرت به تهران به دست مهربان همان خدایی که از کوچکترین تا بزرگترین مسائل هنرچی را خدایی کرد، فراهم شد. در برابر ده ها سوال اطرافیان برای نگهداری از مهراد بدون پرستار و با حجم بالای کار هنرچی، چگونگی مدیریت از راه دور و ... هیچ پاسخی ندارم.
فقط این را میدانم که قدمی که باید را برداشتهام. و حالا در ذهنم قدم بعدی را برای هدفم میچینم. قدم بعدی برای من پیدا کردن متخصص برنامه نویسی است که در کنار ما در هنرچی عاشقانه این هدف را دنبال کند. برنامه نویس تنها نمیخواهم. هنرچی به برنامه نویسی احتیاج دارد که بین خط به خطش کدش بداند چطور و چگونه میتواند با مهارت برنامه نویسی خود،
به زندگی بابا اسدلله و بیبی،
به امید بیشتر دختران توانیاب کارگاه دستان پرتوان،
به درامد بیشتر گُل ممّد و کارگاه پر از تکه چوبش،
به آینده پسر هنرمند جوان تحصیل کردهمان در ساخت اسباب بازی های چوبی ایرانی
به کارگاه پربرکت توبافی در روستایی حاشیه شهر بیرجند که دختران روستا را با اشتغال پربرکتش از مهارجرت به شهر منصرف کرد،
به دختران و زنان روستای کلپورگان
کمک کند؟
بگذارید بهتر و مشخص تر بگویم،
کسی که معنی این سوال و جواب را خوب بفهمد، سوال و جوابی مربوط به تصویر زیر:
این سوال و جواب در استوری اینستاگرام من در شب 35 مین تولدم بود:
"سمیه، چه هدیه تولدت زیبایی، چرا ازین محصولات در هنرچی نیست؟ "
پاسخ: " چون به قدر کافی شناخته شده هستند، ترجیح میدهم انرژی و تلاشم را در گوشه های
ناشناخته دستساخته های این مردم صرف کنم"
درک همین یک جمله برای من کافیست... قطعا اینجا هم، پول مهم است اما چیزی که پول را میسازد، تعهدیست که از روز اول در هنرچی جریان دارد.
در هنرچی همه باهم پیوندی برقرار میکنیم که ندیدن کوتاه مدت هم دلتنگمان میکند. در کارمان بسیار جدی هستیم. فروشمان خدارو شکر آنقدر هست که به عنوان یک استارتاپ توانستیم تا امروز روی پای خودمان بایستیم، بی هیچ وام و سرمایه گذاری .
از شما که تا پایان این نوشته با من بودید سپاسگزارم، و هنرچی را خوشحال میکنید اگر این درخواست همکاری را برای فردی که این ویژگیها را داشته باشد بفرستید.
یک برنامه نویس از جنس احساس و هنر...
برای تماس با من کافیست در دایرکت اینستاگرامم پیام بگذارید، یا با شماره همراه من در تماس باشید. 09153036893