ویرگول
ورودثبت نام
نورا
نورا
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

بازی‌های کودکان

تو متن قبلیمم گفتم که منم از اون دست آدمام که خانواده‌ رویاهای آینده‌مو شکل می‌دادن آخه می‌دونید چیه من عضو یه خانواده بزرگ 8 نفره‌م هر کدوم از خواهر برادرام واسه خودشون کسی شدن و رفتن پی زندگیشون و از نظر والدین گرامی بنده، معلم شدن یه کار درخور خانواده عظیم‌الشأن ما نبوده، فقط هم دکتر کم داشتن اونم به بنده امید بسته بودن که البته بندگان خدا امیدشون ناامید شدن.

گفتم که اوایل خودمم به خواسته‌ی اونا تن داده بودم و یه جورایی شستشوی مغزی شده بودم که حتماً یه دکتر ماهر از من درمیاد، اما خب همیشه دقیقاً اون چیزایی میشه که فکرشو نمی‌کردیم.

یه موضوع دیگه‌ای که هست ممکنه بازی‌های هر بچه‌ای به ظن دیگران صرفاً یه بازی ناپخته و بچگونه باشه، اما به نظرم اینطور نیست، عمیق‌تر که بخوایم نگاه کنیم شاید پشت همه‌ی بازی‌های بچگونه یه دلیلی، یه حرفی، یه نگاه به آینده‌ای وجود داشته باشه.

دقیق که بخوام به بچگی‌م نگاه کنم، شاید بازی‌هام به موقعیت الانم شبیه‌تر باشه تا تفکرات و بخوام راحت‌تر بگم اجبار اطرافیان، یکی از بازی‌های مرسوم بچگیم این بود که صبح زود میرم دانشگاه و بعدشم میرفتم به دانش‌آموزام درس می‌دادم و بقیه روز‌م رو با اونا می‌گذروندم، الان که دارم فکر می‌کنم نمی‌دونم چرا موقع انتخاب رشته به بازی‌های بچگی‌م توجهی نکرده بودم اون موقع شاید انتخاب بهتری داشتم خلاصه بگذریم گذشته‌ها گذشته البته نگذشته‌ها پس لرز‌ه‌هاش هنوزم هست ولی جدی جدی نسبت به آینده اطرافیانمون بی‌تفاوت نباشیم از همه مهم‌تر سعی کنیم عاقلانه‌تر به بازی‌های بچه‌هامون نگاه کنیم و بازی‌هاشونو به سمت و سویی که خودمون دوست داریم جهت‌دهی نکنیم.

راستی شما چقدر بازی‌های بچگیتون به موقعیت الان‌تون شبیه؟

آموزشیادگیریاستعدادیابیبازی کودکان
تنها راه یادگیری، زندگی کردن است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید