*بخش دوم | چهار فازِ نوآوری در تفکر طراحی
در بخش قبل، تعریف دقیق تفکر طراحی را با مثال بررسی کردیم. حالا سوال اینه که تفکر طراحی مستلزم چیه؟ مدلهای زیادی از تفکر طراحی وجود داره که از ۳ تا ۷ مرحله متغیره.
در دورهی آنلاین تفکر طراحی و نوآوری، سریکانت داتار (Srikant Datar)، رئیس دانشکدهی Harvard Business یک چارچوب نوآوری چهار مرحلهای را مورد استفاده قرار میده. این مراحل از تفکر ملموس و عینی (Concrete Thinking) تا تفکر انتزاعی (Abstract Ahinking) مورد بررسی قرار میده و به صورت فرآیندی حلقهای، معکوس و تکرار میشه. این تعادل مهمیه چون تفکر انتزاعی احتمال بدیع بودن یک ایده رو افزایش میده. با این حال، ضروریه که ایدههای انتزاعی رو در تفکر عینی تثبیت کنیم تا از فایده و درستیِ راهحل مطمئن بشیم.
در اینجا چهار مرحله برای نوآوری مؤثر و در نتیجه، تفکر طراحی، وجود داره:
۱. شفافسازی (Clarify)
مرحله اول در مورد محدود کردن تمرکزِ فرآیند تفکر طراحیه؛ که شامل شناسایی مسئلهی بیان شده برای رسیدن به بهترین خروجی ممکنه. این کار از طریق مشاهده و صرف زمان برای تعیین مشکل و موانعی که در گذشته مانع از حل مسئله میشده، امکانپذیره.
ابزارها و چارچوبهای مختلفی در دسترسند (و اغلب مورد نیازند)، تا مشاهدات مشخصی دربارهی کاربران و حقایقی که از طریق تحقیق بدست اومدن، انجام بشن. فارغ از اینکه کدوم ابزار اجرا میشه، نکتهی کلیدی اینه که بدون فرضیات یا انتظارات جانبدارانه مشاهده کنین.
وقتی که یافتههای مشاهداتتون جمعآوری شد؛ گام بعد، شکل دادن به بینشها با چارچوببندی اون مشاهداته. اینجاست که میتونید با چارچوببندی مجددِ مسئله در قالب یک توضیح یا سوال، به انتزاع بپردازین.
۲. ایدهپردازی (Ideate)
وقتی که بیان مسئله یا سوال تثبیت شد - نه نهایی - مرحلهی بعدی ایدهپردازیه. در این مرحله میتونید از ابزاری مثل تفکر مبتکر سیستماتیک (SIT) که برای ایجاد یک فرآیند نوآورانه قابل تکراره، استفاده کنین که در مراحل بعد خیلی به کار میاد.
هدف اینه که در نهایت بر ثبات شناختی غلبه کنین و ایدههای جدید و مبتکرانهای را خلق کنین تا مشکلاتی رو که شناسایی کردین، حل کنین. به صورت فعال از فرضیات دوری کنین و توی جلسات طوفان فکری یا ایدهپردازی (Brainstorming)، کاربر رو در خط مقدمِ ذهن خودتون نگه دارین.
۳. توسعه دادن (Develop)
مرحله سوم شامل توسعهی تفکرات (مفاهیم) از طریق نقد کردن طیفی از راهحلهای ممکنه که شامل دورهای متعددی از نمونهسازی (Prototyping)، آزمایش کردن و آزمایش برای پاسخ به سوالات مهم در مورد ماندگاریِ یک تفکر (مفهوم) است.
به یاد داشته باشین؛ این مرحله در مورد کمال (Perfection) نیست، بلکه در مورد آزمایش ایدههای مختلف و دیدن اینکه کدوم قسمتها کار میکنن و کدوم نه!
۴. پیادهسازی (Implement)
مرحلهی چهارم و آخر، پیادهسازی، زمانیه که تموم فرآیند کنار یکدیگه قرار میگیرن. به دنبال گسترش مرحلهی توسعه (Develop)، پیادهسازی با آزمایش، بازتاب نتایج، تکرار و آزمایشِ دوباره شروع میشه. در این حالت ممکنه نیاز به بازگشت به مرحلهی قبلی داشته باشین که تا زمانی که یک راهحل موفق پیدا کنین، تکرار و اصلاح انجام بدین. چون که تفکر طراحی بیشتر یک فرآیند غیرخطی و تکرار شوندهست، چنین رویکردی توصیه میشه.
فراموش نکنین توی این مرحله، نتایج رو با ذینفعان (Stakeholders) به اشتراک بگذارین و در مورد استراتژیهای مدیریتِ نوآوری که در طول فرآیند تفکر طراحی اجرا شده، بازخورد خودتون رو نشان بدید. یادگیری از تجربه، خودش به تنهایی یک فرآیند نوآوری و یک پروژهی تفکر طراحیه.
پایان بخش دوم