در مبحث ابعاد فرهنگی و هنری صنایع دستی هر چند که از دیدگاه متفکران و صاحب نظران مباحث هنری، صنایع دستی، «هنر صنعتی» است که نه تنها واجد ارزش های متقن فرهنگی و هنری بلکه دارای جایگاه والای اقتصادی و اجتماعی و نهایتا بازرگانی و تأمین درآمد ارزی است. اما به نظر می رسد طی دهه های اخیر که بیشتر، مباحث عمده و کلان اقتصادی همچون ایجاد اشتغال مولد، افزایش درآمد ملی، توسعه صادرات غیرنفتی و جلب و جذب گردشگر و گسترش صنعت توریسم مطرح بوده است، به جنبه ها و جهات فرهنگی و هنری صنایع دستی کشورمان کمتر توجه شده و این ابعاد که در واقع بنیان های اساسی و جانمایی حقیقی هنرهای سنتی ایران را تشکیل می دهد، مورد بررسی های دقیق و کارشناسانه قرار نگرفته است.
از بررسی مباحث فلسفی و فلسفه هنر و ابعاد فرهنگی و هنری صنایع دستی، این نکته مستفاد می شود که حتی اندیشمندان بزرگی همچون ارسطو بر سودمندی و فایده هنر تأکید داشته اند. متفکران عرصه حکمت و به ویژه حکمت هنر اسلامی بر تأثیر هنرهای سنتی و صنایع دستی در ژرف نگری و حرکت انسان به ماوراء الطبیعه و تکامل اندیشه های پاک و دگرگونی انسانی و تحول او از دنیای واقعیتها (هستها) به دنیای حقایق (بایدها) تأکید ورزیده اند و رهروان حوزه های هنر مقدس و دینی همچون «گنون»، «کوماراسوامی»، «تیتوس بورکهارت»، «نصر» و غیره صنایع دستی را هنر مقدس دینی و غیر فیگوراتیو قلمداد کرده اند که طرح های نقوش، صفحه آرایی، رنگ ها و رنگ آمیزهای آن هم می تواند متذکر معنویت و ارزشهای اعتقادی پدیدآورنده اثر باشد و هم آنکه نشانی برای کشف حقایق و نیل به ارزش های متعالی انسانی محسوب شود.
برخی از صاحب نظران در حوزه ابعاد فرهنگی و هنری صنایع دستینیز هنرها را به دو گروه کلی یعنی «هنرهای محض» و «هنرهای کاربردی» تقسیم کرده اند و پرفروش ترین صنایع دستی را کاربردی ترین هنر جهان برشمرده اند. تردیدی نیست که جنبه های اقتصادی همچون تأمين اشتغال دائمی و فصلی، کسب درآمدهای اصلی و جنبی، سهم قابل توجه آن در تولید ناخالص ملی، درآمد ملی و درآمد سرانه و همچنین نقش مؤثر آن در کاهش روند مهاجرت بی رویه به شهرها در تداوم و استمرار این هنر - صنعت تأثیر داشته است.
ضمن آنکه بی هیچ تردیدی می توان به تاثیر مثبت ناشی از توسعه و تعمیم این هنر کاربردی در توسعه اقتصادی، تأمین عدالت اجتماعی و تعدیل نا به سامانیهای اقتصادی و فقرزدایی در بسیاری از مناطق صحه گذاشت. و البته به مدد ارقام و آمار، میتوان به سهم قابل توجه آن در تأمین در آمد اولی و توسعه صادرات غیر نفتی، پی برد. اما باید توجه داشت که عوامل اصلی و کاملا مؤثر در تداوم و استمرار صنایع دستی از گذشته های دور تا به امروز، ارزش های کم نظیر و بی همانند ابعاد فرهنگی و هنری صنایع دستی بوده که مانند دُری گرانب ها و همچون بخشی از اعتقاد و ایمان راسخ پدیدآوردندگان آثار صنایع دستی و نیز مخاطبان آثار، حفظ شده، محفوظ مانده و در آن رخنه و خللی وارد نشده است.
هنرمند پرمایه ولی بی ادعای صنایع دستی با اتکا به منبع اصلی نور و زیبایی و با اعتقاد راستین به خدمت به جامعه و حفظ ارزش های بنیادین آن، آثاری را پدید آورده و می آورد که نه تنها نیازهای فیزیکی، زیستی و مصرفی مخاطبان خود را تأمین می کند بلکه فراتر از آن حکایتگر ابعاد فرهنگی و هنری صنایع دستی و ارزش های فرازمانی و فرامکانی بوده تا بتواند به سهم خود در مصرف کننده و مخاطب، حرکت به سمت و سهونی جهانی دیگر -که ارزشهای مادی در آن حکم فرما نبوده و ارزش های متعالی و مقای جایگاه واقعی دارد - سوق دهد.
هنرمند صنایع دستی در طول تاریخ پر نشیب و فراز ایران، نه تنها شيوه تولید و ساخت و ساز آثار که بالاتر از آن معرفت، معنویت، جوانمردی، پایبندی به ارزش های اخلاق و دینی، انسان دوستی، کمال خواهی و حقیقت جویی را به شاگردش آموخته است. و در این هم نفسی و سپارش راز و رمز تولید آثار، چگونگی و چونی حفظ ارزش ها و اعتقادات بين انتقال یافته است. و اینها همه و همه از موارد، عوامل و مراتبی است که در دیگر هنرها پا اساسا نمی توان سراغی از آن را گرفت و یا آنکه در حدی از کمال، شأن و مرتبتی که در صنایع دستی وجود دارد، مشهود نیست.
هنرمندان عرصه صنایع دستی با به کارگیری نگاره های آشنا و رنگ و رنگ آميز های مانوس و مفهوم به لایه های ذهنی و شخصیتی مخاطبان خود راه می یابند. و در آن تأثير گذاشته و آن را متحول می سازند. با نگاره «بته»، سرو خمیده را یادآور می شود، با طرح لچک و ترنج و مرکزیت بخشیدن به آن، یادآور زایش و رجعت تمامی موجودات و همة نیروهای موجود در عالم به مبدأ آفرینش می شوند.
با طرح «محرابی»، عبادت خالصانه و مخلصانه به درگاه حق را متذکر می شوند. با نگاره «لوزی» حوض و آب و با نگار «گندم» برکت و با طرح «خورشید»، درخشندگی و تابندگی و با طرح «خورشید آریایی»، چهار فصل، عناصر اربعه و غیره را تداعی می کنند و با طرح گل و مرغ بهار و روزگار خوش و شادمانی را متذکر می شوند و پیشکش می کنند.
وجود بیش از هزاران طرح، نقش و نگاره در بیش از صد و هشتاد رشته صنایع دستی ایران و صدها رنگ و رنگ آمیز که همه و همه نشانگر ذوق و سلیقه و هنر هنرمندان این سرزمین است و نیز وجود هزاران شکل و فرم در عرصه های هنر و معماری ایران همه و همه مؤید آن است که هنرهای سنتی و صنایع دستی ایران بر پایه هایی استوار از ابعاد فرهنگی و هنری صنایع دستی قرار دارد. پایه هایی که تندباد حوادث، طغيانها، ویرانگری و چپاولها نتوانسته است به آن لطمه ای وارد سازد چرا که همین عوامل و ارزشهای فرهنگی بوده که حتی فاتحان نظامی بیگانه را تحت تأثير قرار داده تا همچنان زمینه های تداوم صنایع دستی به عنوان تولید شاخص فرهنگی این مرز و بوم را مهیا ساخته و یا تعمیق و گسترش دهد.
آنچه طی قرون هشتم و نهم هجری قمری و در دوره های ایلخانی و تیموری بر هنر ایران رفته است، خود شاهد مثال و گویای حقیقتی است که به آن اشاره شد. ایران شناسان و متفکران و پژوهشگران خارجی که پیرامون هنر و معماری این سرزمین به کاوش، بررسی و تحقیق پرداخته اند همگی بر ابعاد فرهنگی و هنری صنایع دستی اتفاق نظر داشته اند. و گفته اند که ایرانیان مردمی هستند که یا خود هنرمند و یا دوستدار و مشوق هنر و هنرمند هستند و این چیزی نیست جز آنکه بپذیریم که اساسا معنویت، کمال خواهی و حقیقت جویی در ذات و قاموس جامعه ایرانی قرار دارد و حوادث کوچک و بزرگ و بی توجهی ها و غفلت های نا آگاهانه نیز نمی تواند در این رهگذر تأثیرگذار و سرنوشت ساز باشد.
در سالهای اخیر، موضوع جلب گردشگر و توسعه صنعت توریسم که از آن با نام «صنعت بدون دود» یاد شده است مورد توجه جدی قرار گرفته است. بدیهی است که این مهم حتی ضرورت داشت که طی دهه های گذشته نیز مورد عنایت قرار گیرد اما نکته حائز اهمیت آن است که در این خصوص باید ضمن بسترسازی مناسب برای جلب گردشگران خارجی و ایجاد امکانات رفاهی اقامتی، ایاب و ذهاب، نقل و انتقال کالاها و خدمات و برنامه ریزی دقیق برای بازدید از اماکن باستانی و آثار دیدنی می بایست بازدید از مراکز تولید صنایع دستی و زمینه سازی و برقراری تسهیلات برای عرضه این گونه آثار به گردشگران خارجی یعنی فروشآثار صنایع دستی و یا بازار آنلاین صنایع دستی و هنری که هر یک می تواند به عنوان سفیر فرهنگی ایران تلقی شود در دستور کار قرار گیرد.
بدیهی است در این زمینه هم باید ابعاد فرهنگی و هنری صنایع دستی یعنی حفظ اصالت و کیفیت مطرح باشد. تا این گونه آثار برای گردشگران خارجی و به هنگام بازگشت به کشورشان یادآور سرزمینی باشد که انسانهای آن، معرفت، معنویت و عشق به خدا و گفت و گوی راستین بین فرهنگ ها و تمدن ها را سرلوحه اعمال، گفتار و کردار خود قرار داده اند.
در بررسی موضوع آموزش هنر، با اطمینان کامل می توان گفت که: آموزش هیچ رشته هنری همچون صنایع دستی نمی تواند عشق به خدا، محب وطن و حفظ ارزش های اخلاقی، كمال و وارستگی انسانی را انتقال و تداوم بخشد و این مهم از بررسی شخصیت هر یک از هنرمندان و استادان اهل نظر و اهل عمل در صنایع دستی و هنرهای سنتی، کاملا مستفاد میشود. و به باورمان می رساند که چنین انسانهایی قادر هستند که کمال و معرفت را همراه با شیوه و فن تولید و مهارتهای هنری بیاموزند و انتقال دهند.
با عنایت به آنچه گفته شد، در بررسیهای کارشناسی درباره نقش و جایگاه صنایع دستی هرگز نباید به تأثیرات ابعاد فرهنگی و هنری صنایع دستی بی توجه بود و صرفا به مباحث اقتصادی و اجتماعی و بازرگانی صنایع دستی که هر کدام به نوبه خود حائز اهمیت فراوان و در خور توجهات خاص است بسنده کرد. چرا که بنیان اصلی صنایع دستی بر ارزش های متقن و پایدار فرهنگی و هنری آن قرار دارد و با توجه و عنایت به ارزش های فرهنگی و هنری صنایع دستی که به حفظ کیفیت و حفظ اصالت آثار از لحاظ طرح، نقش، رنگ و رنگ آمیز مربوط می شود می توان به ماندگاری صنایع دستی اندیشید تا امکان بهره گیری از اثرات غیرقابل انکار اقتصادی، اجتماعی و بازرگانی صنایع دستی میسر، مقدور و محقق شود.
امید آنکه غفلت های انجام شده در این مقوله با دقت کافی و برنامه ریزی منسجم در آینده ای نه چندان دور، جبران شود.