فیلم جوکر ماجرای جوانی است که به دلیل مشکلات روانی و اجتماعی به مرور به یک جانی در شهر تبدیل می شود، جوانی با چهره آرام که تنها در جستجوی شادی و محبت است ولی به دلیل حوادث تلخ گذشته و حال درون متلاطم خود را در قالب چهره یک دلقک بیرون می ریزد و به تدریج یک آشوبگر اجتماعی می شود. شخصیت جوکر نه یک قهرمان دوست داشتنی ست و نه یک شرور تنفر برانگیز.
بر خلاف وجود عوامل روانی بسیار که از بچگی با آرتور (جوکر) همراه بوده است، زندگی فقیرانه او و مادرش هم به تمام اتفاقات رخ داده، دامن زده است و از او یک جانی ساخته است که به دنبال توجه و جلب توجه است.
با توجه به این که هرگز نمی توان به رابطه علیت تامه بین یک عامل اجتماعی و جرم دست یافت و این که احتمالا هیچ پدیده اجتماعی به تنهایی جرم زا نیست، از این رو در این مطلب صرفا فقر را به عنوان یکی از عواملی که در تبدیل شخصیت داستان به یک جانی اثرگذار بوده است، بررسی می کنیم.
در علم جرمشناسی فقر به عنوان یکی از عوامل جرم زا شناخته شده است؛ فقر می تواند به صورت مسفقیم و غیر مستقیماخلاق و فضایل آن را زیر سوال برده و استعداد آدمیان را نابود کند.در این فیلک نیز با کشته شدن سه نفر از جوانان ثروتمند توسط جوکر، افراد عامه از قشر متوسط و پایین تر در حمایت از قاتل که ظاهرا ناخواسته نماینده قشر فقیر جامعه بوده است، به خیابان ها ریخنتد و نظم جامعه را مختل کردند، این در حالی بود که دولت در تمام این مدت و در میان این آشوب و هجمه ها صرفا به دنبال سرکوب آشوبگران بود و هرگز به صدای اعتراض آنان گوش نکرد و یا حتی برای بقای خود نیز به دنبال فقر زدایی از جامعه نبود.
علی ای حال، فقر یکی از عوامل بروز جرم از سوی افراد است، زیرا متحمل فشارهای روانی بسیاری بر افراد می شود. ابراز احساسات افراد در قالب جرم منجر به تشنج و هرج و مرج در جامعه و در نتیجه عدم ثبات حکومتی می گردد، پس چه خوب است که دولت ها با برنامه ریزی دقیق در راستای فقرزدایی جوامع خود حرکت کنند.