این همه تلاش میکنیم تا با هم دوستانه حرف بزنیم. چون به همدیگر امید داریم. چون همدیگر را دوست داریم. چون میخواهیم با هم این دنیا را زندگی کنیم. چون میخواهیم با هم چیزهای تازه را پیدا کنیم و با هم چیزهای تازهای بسازیم. چون میخواهیم با هم و برای هم زندگی را بسازیم. با هم، دوستانه، خانوادگی، با همشهریهایمان، با ایرانیها، با آدمها... هرچه که بستر همکاری و هماهنگی ما برای کاری که میخواهیم بکنیم بزرگتر میشود، شاید هماندیشی و گوش دادن ما به همدیگر ضروریتر میشود. اگر با هم مهربانتر بودیم و صدای همدیگر را بیشتر میشنیدیم، امروز این همه کودک بیگناه در سراسر جهان کشته نمیشدند و این همه رقابت ناسالم جهانی برای تصرف و تسلط شکل نمیگرفت.
به هر روی و با همهٔ پیچیدگیهای مسئلهٔ حکمرانی و سیاست، انتخابهایی پیش روی ما هست. اگر دوست داریم که در کارهای بزرگ زندگی نقش داشته باشیم، بخشی از فرصتها در همین نیازها و مشکلات و سختیهای پیش روی ما فراهم میشود. شاید قبل از همهٔ انتخابهایمان انتخاب میکنیم که تا چه اندازه پای زندگی بایستیم و هزینه بدهیم و خطر کنیم. آنهایی هم که خیلی مینالند و گویا از هر کار انتخاباتی و سیاسی در کشورمان پرهیز میکنند، این حال را انتخاب کردهاند و برایش هزینه میدهند. کنارهگیری از نقشآفرینی هر اندازه که خودخواسته باشد، سرعت گرفتاری و بیچارگی آدم را به همان اندازه یا بیشتر بالا میبرد. از سوی دیگر چون هر دم این گرفتاری سنگینتر میشود، آن آدم آن را بیشتر ابراز میکند و ناخواسته نقش خشنتری برای خود میآفریند. دنیا هم جوری نیست که همیشه یکی برای دیگران کار کند و همه به آسایش و آرامش برسند. این نه شدنی است و نه دوستداشتنی.
پس چه کاری بکنیم؟ بهترین گزینهها را آگاهانهتر انتخاب کنیم. وقت بگذاریم و چشمانداز و راه پیش روی هر گزینه را بشناسیم.
بهترین گزینه کدام است؟ به یاد بیاوریم که همین دقیقههای پیش از چه چیزی سخن میگفتیم. میخواهیم با هم و برای هم کاری بکنیم. گزینهای را میخواهیم که راه را برای ما باز کند.
از میان گزینههای خوب و درستکار سیاسی کدام گزینه این کار را میکند؟ آن کسی که به مردم فرصت کار کردن و نقشآفرینی بیشتری میدهد. آن کسی که به تواناییهای مردم برای حل مسائل کشور باور دارد. آن کسی که اهمیت دستیابی به دانش و فناوریهای بنیادی را میداند. آن کسی که به ناتوانی دولت برای انجام همهٔ کارها آگاه است. آن کسی که دنبال قدرت و سلطهٔ خودش بر همهٔ دستگاهها نیست. آن کسی که دنبال خریدن عزت و قدرت و علم از دیگران نیست. آن کسی که ذهنش اسیر انحصار نوین علمی و صنعتی در جهان نیست. آن کسی که پیشرفت و توسعهٔ حقیقی را میشناسد و با خرید یا مونتاژ دستگاههای جدید خارجی و ساختن ظاهری فریبنده برای شهرها اشتباه نمیگیرد. آن کسی که...