امروزه در هیاهوی رسانهها و حجم وسیع مکالمات مجازی و حقیقی، کلمات بیشتر از آن که برای اطلاعات دادن به کار روند برای گمراه کردن به کار میروند.
یکیش کلمه "کارآفرین" که ترجمهایست مزخرف از entrepreneur. آنترپرونور چیزی نیست جز کاسبکار ریسکپذیر، و بدون او اقتصادی در کار نیست!
کلمه کارآفرین را با بار ارزشی مثبت به کار میبرند، حکماً به این دلیل که کاهش بیکاری خوب است. اما و اگرهای این دید را به اقتصاددانان میسپرم، ولی الان کلمه کارآفرین مبنایی شده برای فریبکاری! کسی که یک روز بدون رانت دولتی نمیتواند سرپا بماند، به خاطر این که با این رانت دو تا یا سه تا یا هزار تا شغل ایجاد کرده با افتخار از خودش به عنوان کارآفرین یاد میکند.
اگر هم کسی به او خردهای بگیرد با لحنی که انگار همه کائنات در مقابلش باید سر تعظیم فرو آورند میگوید: "من (یا صنعت من) فلان تعداد شغل ایجاد کردهام، شما بفرمایید چه تعداد شغل ایجاد کردهاید؟"
اگر کسی به شما گفت که فلانی "کارآفرین" است بگویید: "به درک اسفل که کار میآفریند! او کاسبکار است!
? اگر در کاسبکاریش مستقل از دولت و رانت دولتی است که بارکالله! اگر نه که برود به جهنم!"
به عبارت دیگر سئوال اساسی این است که آیا طرف کاسبکارِ ریسکپذیرِ بدونِ رانت است؟ آیا مسئولیت تصمیمات و ریسکهایش را میپذیرد؟ آیا عوارض اشتباهاتش یا بدشانسیهایش را خودش میدهد یا مردم و دولت؟
منبع: کانال جناب گاو!