– «مثلاً من میشوم مریم خانوم، زن آقا جلال و تو هم بشو علی آقای مغازه دار. بعد من میام پیشت که شکلات بخرم. باشه؟»
– «باشه.»
این گفتوگو که بخشی از یک بازی خیالی است، شاید برای خیلی از ماها آشنا باشد. در کودکی همه ما با دوستانمان خاله بازی، مامان بازی و بازیهای این شکلی را انجام دادیم. به این نوع فعالیتها اصطلاحاً بازیهای خیالی یا وانمودی میگویند. اما میدانید همین بازیهای ساده چقدر در زندگی کودک نقش دارند؟
بازیهای خیالی، راه ورود به دنیای کودکانه
سارا چهار سال دارد. او از آمپول زدن میترسد و هر وقت که نوبت واکسنش میشود شروع به گریه و زاری میکند. یک بار که دارد بازی میکند، اسباببازی کمکهای اولیه اش را میآورد و میخواهد به مامانش آمپول بزند. مامانش هم از این کارش استقبال میکند. موقع آمپول زدن به مامانش میگوید: «ببین بعضی وقتها باید آمپول بزنی. آمپول برایت خوب است. اصلاً نترسی.» از این ماجرا چند هفته ای میگذرد و نوبت واکسن دوباره سارا میشود. این بار دیگر مثل قبل گریه نمیکند و با آرامش بیشتری اجازه میدهد که بهش آمپول بزنند. حتی وقتی که کار خانم پرستار تمام شد، رو به مامانش میکند و میگوید: «اصلاً هم ترس نداشت.»
داستان بالا یک تجربه واقعی است. دنیای بچهها پر از خیالپردازی است. همه چیز در دنیای آنها جان دارد. کودک عاشق بازی کردن است و در نتیجه بهترین روش ارتباط برقرار کردن با او استفاده از بازیهاست. اگر در داستان بالا به جای اینکه سارا در قالب بازی آمپول زدن را تمرین کند، مامانش کنارش مینشست و خیلی خشک و رسمی برایش استدلال و منطق میآورد که آمپول زدن برایش مفید است، احتمالاً خیلی نتیجه مطلوبی نمیتوانست داشته باشد.
بچهها در خیالاتشان نگرانی و مشکلات خود را نشان میدهند، پس نباید از این روش غافل شد. بازیهای وانمودی محدود به سن خیلی پایین نمیشوند و تا سن ۱۱ سالگی ادامه دارند.
فواید علمی بازی وانمودی برای کودکان
کودکان با بازی وانمودی دنیای واقعی را تجربه میکنند. آنها خود را در موقعیتهای شبیه به موقعیت واقعی قرار میدهند که این کار میتواند باعث یادگیری هر چه بیشتر کودک شود. بعضی از فواید این روش را در ادامه عنوان میکنیم:
کودک را به خیالپردازی و خلاق بودن تشویق میکند.
سپیده که نقش زن پولدار را دارد کفش پاشنه ده سانتی مادرش را میپوشد و سوار ماشین اسباببازی برادرش،سهیل، در نقش راننده میشود. سهیل یک کلاه بزرگ روی سرش گذاشته و با مداد لوازم آرایش مامانش سیبیل خط خطی هم روی لبش کشیده. سپیده آدرس خانهشان را به سهیل میدهد و او هم ویراژ کنان خانم پولدار را به خانه اش میرساند.
کودک یک داستان کامل را خلق میکند. یک داستان زیبا که در لحظه در ذهنش جرقه میزند. از اسم شخصیتهای داستان گرفته تا لباسهایی که پوشیده اند و حتی دیالوگ ها. همه چیز ساخته و پرداخته ذهن خلاق خودش است. همه این شرایط باعث میشود که مغز کودک دائماً با ساختن داستانهای مختلف و اجرای آنها خلاقتر شود. از طرف دیگر این بازی کنجکاوانه میتواند به بچهها کمک کند تا درک بهتری از محیط اطرافشان داشته باشند. دنیای کودکان خیلی محدود است و تجربه پایینی دارند. تجربه کردن نقشهای مختلف مثل راننده، پلیس، آتش نشان و … باعث میشود که دنیای خودش را بزرگتر کند.
مهارتهای هیجانی و اجتماعی کودک تقویت میشود.
وقتی کودک نقشی را بازی میکند، هیجانات مختلف را تجربه میکند. کودک خودش را به جای آدمهای مختلف میگذارد پس باید هیجاناتش را متناسب با نقشش مدیریت کند و حتی هیجانات خاصی را بروز بدهد. جدای از این مسئله چنین بازیهایی اجازه بروز هیجانات، ترس و نگرانی را به او میدهد. کودک در بازیهایش پنهان میشود و مشاهده دقیق بازی آنها میتواند اطلاعات بسیار خوبی در اختیارمان بگذارد. از طرف دیگر شناخت این نقشها مهارت اجتماعی کودک را بهتر میکند.
مهارت حل مسئله کودک بهبود مییابد.
هر داستانی از دل یک اتفاق و مشکل به وجود میآید. مشکلی که باید حل شود. این چالش در عین حال شیرین کودک وادار به فکر کردن و ارائه راه حل میکند. کودک غرق در بازی برای حل مشکل پیشنهادهایی میدهد و سعی میکند که آنها را عملی کند. این فرآیند باعث بهبود عملکرد حل مسئله او میشود.
بازی خیالی مهارت جسمی کودک را تقویت میکند.
کودک باید در حین بازی خیالی چالشها را حل کند. فرض کنید نقش یک تعمیرکار ماشین را داشته باشد. آن وقت باید دست به آچار شود و ماشین اسباب بازی اش را تعمیر کند. یا وقتی که آرایشگر میشود و میخواهد برای عروسکش رژ لب بزند باید دقت و ظرافت به خرج دهد و این باعث تقویت توانایی های حرکتی او میشود.
با نقش بازی کردن مهارتهای کلامی کودک افزایش مییابد.
وقتی کودک سعی میکند نقش های مختلف را ایفا کند به خاطر ماهیت متفاوت هر نقش مجبور است کلمات متفاوت و جدیدی استفاده کند. مثلاً کودکی در نقش دکتر باید بتواند از کلمات جدیدی استفاده کند تا شبیه نقشش شود. این تلاشها به تقویت کلامی کودک کمک بسیاری میکند.
شاید اینجا این دغدغه در ذهن شما شکل بگیرد حالا که این روش مفید است چطور میتوانیم آن را با کودک خود تمرین کنیم. اما یک خبر خوشحال کننده! این روش در ذات کودک است و هر کودکی در زندگی عادی اش آن را تجربه میکند پس خیلی نیاز نیست که ما کار خاصی انجام دهیم.
سه روش کاربردی برای تشویق کودک به بازی وانمودی
از سنین پایین شروع کنید.
بچهها از سن خیلی پایین میتوانند خیالپردازی کنند. از حدود یک و نیم سالگی به بعد میشود این روش را امتحان کرد. برای این کار تعداد محدودی وسیله بازی در اختیار کودک قرار دهید. سعی کنید از اسباب بازیهایی استفاده کنید که بتواند تخیل بچه را تحریک کند و اجازه خیالپردازی کردن به او بدهد. کاری که باید انجام دهید این است که بین ۱۵ تا ۲۰ دقیقه زمان در نظر بگیرید تا کودکتان با وسایل بازی کند.
برای شروع میتوانید زمان کوتاهتری برای بازی اختصاص بدهید و به مرور زمان آن را افزایش بدهید. اما چیزی که شما را شگفت زده خواهد کرد قدرت خیال پردازی کودک است. تقریبا میشود گفت که بچه های خیلی کوچک هم میتوانند به خوبی رویاپردازی کنند و در دنیای خودشان غرق شوند.
زمانی را برای بازی کردن اختصاص دهید.
خیلی از پدر و مادرها سعی میکنند در طول روز وقت کودکشان را با برنامههای زیادی پر کنند. قرار نیست بچه مثل یک کارمند وقت شناس و منظم روزش را با کارهای مختلف پر کند. این کار باعث میشود که او زمان کافی برای آزادانه بازی کردن را از دست دهد.
تا حالا به بازی بچهها در پارک دقت کردید؟ اولش کاملاً بدون هدف فقط میدوند. اما کمی که از بازی شان میگذرد میبینید که آن دویدن ساده تبدیل به یک عملیات تعقیب و گریز هیجان انگیز میشود. باید به کودک فرصت داد تا بتواند داستان خیالی خودش را در ذهنش شکل بدهد و آن را اجرا کند.
خب همانطور که متوجه شدید نباید در این کار هیچ عجله ای به خرج دهید. مثلا اگر بچه شما همین الان داشته تلویزیون تماشا میکرده انتظار اینکه بلافاصله شروع به بازی خیالی کند خیلی عجیب است و معمولا کودک واکنش مثبتی نشان نمی دهد. بازی را زمانی شروع کنید که کودک خسته نباشد و بتواند تمرکز کافی روی بازی داشته باشد.
محمد شش ساله معمولاً وقتی از خواب بیدار میشود مدتی ساکت مینشیند، با خودش خلوت میکند و خیلی صحبت نمیکند. درست همین زمان وقتی هست که غرق افکارش میشود و ذهنش برای خلق یک بازی خیالی آماده میشود.
بگذارید قوه تخیلشان جرقه بزند.
یکی از روشهای پرورش قدرت تخیل کودک استفاده از اسباببازیهای ساده است که خیلی امکانات زیادی ندارند. مثلاً یک ماشین رباتیک که همه کارهایش را خودش انجام میدهد و اصطلاحاً اتوماتیک است برای پرورش خلاقیت کودک خیلی مناسب نیست. بازیهای سادهتر میتوانند قوه تخیل کودک را تحریک کنند چون خیلی امکانات ندارند و کودک باید خودش تصور کند.
بازی جزء جداییناپذیر زندگی هر کودکی است. در بازیهاست که کودک چیزهای زیادی یاد میگیرد و مهارتهای جدید کسب میکند. بازیهای خیالی یکی از تمرینهای خیلی خوب آماده شدن کودک برای پذیرش نقشهای بزرگسالی و ارتقای مهارتهای جسمی و ذهنی او است حتی این نوع بازیها میتوانند به پدر و مادرها در شناختن علایق و هیجانات کودکانشان کمک کند. اگر کودکتان تمایل کمتری به این نوع بازیها دارد، استفاده از اسباببازیهای مناسب مثل اسباببازی وسایل خانه، ابزارهای مشاغل، ماشین و عروسک میتواند یک روش خوب برای تشویق کردن او به انجام این بازیها شود.
در فروشگاه اینترنتی اختاپوس میتوانید فهرستی از این اسباببازیها را مشاهده کنید.