درست است که این موارد ویژگی های مشترکی با هم دارند اما در این مقاله قرار است به تفاوت کوچینگ با مشاوره و تدریس بپردازیم تا آن ها را با هم به اشتباه نگیریم.
تعریفی از کوچینگ:
تمرکز روی اشخاص و اندیشههایشان
در واقع عقیده مندیم که اشخاص پاسخ به پرسشهایی که در سر دارند را میدانند؛ در اینجا نقش کوچینگ کمک کردن به شخص برای آزادسازی پتانسیلش بدون نیاز به داشتن دانش تخصصی در مورد موضوع مطرح است.
شخص کوچ متخصص و شخصیت از پیش تعیین شدهای نیست؛ زیرا هر کس میتواند نگرش کوچینگی را مورد استفاده قرار دهد.
از جمله مهارتهای اولیه کوچینگ گوش کردن و پرسشگری توانا است. هنر کوچ پرسیدن پرسشهای بجا و مفید است تا با کمک گرفتن از آن، شخص بتواند راهکاری برای مشکلاتش پیدا کند.
ادامه مقاله کوچینگ، مشاوره نیست:
شخص مشاور با استفاده از علم و ازمایشها مشکلات فرد رجوع کننده را منشأیابی میکند و با استفاده از آنها به فرد کمک میکند تا به سدها و مشکلاتش که ریشه آن در گذشته بوده تسلط یابد و بر آن چیره شود. نتایج نهایی آن رو در زندگی او قابل مشاهده است .
مشاوره به جهت درمان است و فوکوس آن روی گذشته شخص است و ریشه آن مشکلات درونی یا بیرونی است.
در این مقاله به تفاوت کوچینگ و مشاوره پرداختیم و به طور کلی مشاوره پاسخ به سوال “چرا؟” و کوچینگ پاسخ به سوال “چگونه؟” ؛ تمرکز کوچینگ روی زمان “حال” و مشاوره “گذشته” است.
نیت و هدف کوچینگ “بهتر شدن مهارتها و پشرفت قابلیتها و توانمندی شخص” است؛