خیلی کوچولو بودم که روی میکرو (NES)، سوپر ماریو بازی میکردم و هیچ ایده ای نداشتم که ممکنه یه روز هم خودم بازی بسازم. توی کلوپ به بزرگتر هایی خیره میشدم که Winning Eleven بازی میکردن و از توی منوهای ژاپنی میتونستن گزینهٔ درست رو انتخاب کنن و با ترکیب چند تا دکمه، تیم های منتخب جهان و منتخب اروپا رو آزاد کنن، ترکیب بچینن و از بازیشون لذت ببرن. (که بعد ها خودم هم تونستم ولی به نظرم دستاورد خاصی نبود!) تا سالها بعد هم همینجوری بود. وقتی روی کامپیوتر ویندوز ۹۸ خراب میشد بدنم داغ میشد و به چشمم یه فاجعه اتفاق افتاده بود که تنها با کمک دوست بابام این مشکل میتونست حل بشه.
اینکه تا سالها بعد به ذهنم خطور نکرد که «شاید یه روزی منم بتونم» ضعف بزرگی بود.
اینکه چطوری بازی ساز شدم داستان طولانی و شاید کسل کنندهای باشه. آخرش این شده که الان بیشتر از ۱۴ ساله که بازی میسازم و مهمترین چیزی که یا گرفتم اینه که:
یادگرفتن هیچ تخصصی برای هیچ کسی غیر ممکن نیست.
یعنی دیگه از اصطلاح آپولو هوا کردن برای نمایش سختی یه کار استفاده نمیکنم. چون برای آپولو هوا کردن فقط کافیه توی مسیرش قرار بگیریم. طبق این مقاله بعد از ۶ ماه یا بیشتر میشه مهارت جدیدی یاد گرفت و طبق یه مقالهٔ دیگه حدود ۱۰ هزار ساعت (حدود ۹ سال) طول میکشه که توی اون مهارت، استاد بشیم.
اول باید ببینیم بازی از چه بخش هایی تشکیل شده و شما با کدوم بخش بیشتر ارتباط برقرار میکنین.
طبق ویکی پدیایبازی سازی سه تا نقش کلی هست:
مرسی که وقت گذاشتین و خوندین! مشتاقانه منتظرم محصولات خفنی که تولید میکنین رو ببینم و تجربه کنم.
بترکونین ?
----------------------------
یوتوب:
توی توییتر هم این لیست بازیساز هاییه که من میشناسم.
اگه لینک کمکی دیگهای یا اکانت توییتری دیگهای میشناسین که من جا انداختم، همینجا بگین تا پست رو آپدیت کنم.