ویرگول
ورودثبت نام
امید
امید
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

[عقاید یک دلقک]

باز هم یک فاتح نوبل. ابتدا حاشیه (مگر نه اینکه باید توصیه ی رضا امیرخانی را گوش داد که پرداخت به حاشیه ها چون لذت بخش تر است موثر تر هم نیز هست؟ البته دقیقا این را نگفت ولی من برداشتم از حرف هایش این است) اگر اطلاعاتم درست باشد (اگر نیست گوشزد کنید) این کتاب یکی از رمان هاییست که نشر امیرکبیر چاپ کرده و نشر چشمه نیز چاپش کرده، و نشر چشمه آن را به چاپ 39 رسانده که گمان میکنم بیشترین تجدید چاپ را در میان تمام کتاب های رمان ترجمه اش دارد، و تیراژ آن نیز 2000 است، اما آیا کتاب صرف نوبلیست بودنش به این موفقیت دست یافته یا چیز دیگری؟ کتاب به طور کلی بازنمایی آلمان پس از جنگ جهانی دوم است، و این را که ایرانی ها به طرزی مضحک هواخواه هیتلر هستند را و خب قاعدتا کنجکاو که ببینند آلمان پس از آن چه گونه بوده است را نمیشود خاطر نشان نکرد. اما در نقد ها نوشته اند که هاینریش بل سعی کرده نقش رم و پاپ را بر جامعه نشان دهد، همچنین میشود تعدادی دغدغه ی اجتماعی و مدنی را نیز در خط های کتاب یافت و مهم تر از همه نقد شدید مذهب، به ظر قابل حدس است که همه ی این ها نه تنها برای مخاطب ایرانی برای مخاطبان دیگر جاهای دنیا نیز جذاب است، اما حداقل میشود گفت (یا من میگویم) که نقد مذهب و دین در کتاب یکی از اصلی ترین دلایل توفیق کتاب در بین مخاطبان ایرانی است.
اما حاشیه تا کجا؟ بله کتاب شدیدا منسجم و وحدت مند است، تمام داستان در زمان حال حدود 6 ساعت طول میکشد و مکان یک خانه ی کوچک با دیوار هایی به رنگ آجری است و محتوا الارغم گستردگی اش باز منسجم است و شاخه های در راستای یکدیگرند. شخصیتی که مدام در تفسبر های اشتباهش از عشق و رابطه اش با معشوق گیر افتاده و الارغم اینکه خودش را بی عیب میبیند بلافاصله کارهای ابلهانه ای میکند که گویا فقط از یک دلقک بر می آید، اندک لحظات طنز تامل برانگیزی که اگر در راستای شخصیت پردازی راوی نیستند در راستای پرداخت به یک مسئله جامعه است. و زایش تعلیق بسیار شدید در بطن یک ماجرای کلیشه ای چون عاشقی که ناگهان معشوقش به او خیانت میکند (اگر بشود گفت خیانت) و عاشق به دنبال بازگرداندن معشوق است، استادانه است.

عقاید یک دلقککتابنشر چشمههاینریش بلنقطه
نویسنده نیستم، اما سودای نویسنده شدن دارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید