مقدمه
امروزه انجام فعالیتهای پژوهشی تنها بخشی از کارکرد اندیشکدهها محسوب میشود. اقداماتی مانند برقراری ارتباط بهمنظور انتقال مطالب و یافتههای پژوهشی نیز از دیگر امور لازم و ضروری است که گاه سطح تأثیرگذاری و اهمیت اندیشکدهها را نسبت به یکدیگر متفاوت مینماید. ازاینرو، این نهادهای سیاست پژوهی بهمنظور اثربخشی و نشر ایدههای خود باید یافتههای خود را به طیف وسیعی از ذینفعان و علاقهمندان منتقل کنند. این ذینفعان را گاهی اوقات سیاستگذاران و در مواقعی دیگر مردم و جامعه مدنی تشکیل میدهند. بر اساس نوع مخاطبی که اندیشکدهها فعالیتهای خود را حول آنها سامان میدهند، ابزارهای ارتباطی اندیشکدهها نیز با یکدیگر متفاوت میباشد. در این مطلب سعی بر آن است که در ابتدا اشارهای به اهمیت ارتباطات در دنیای امروز داشته باشیم و در وهله بعدی، مخاطبان و ابزارهای ارتباطی را معرفی نماییم. قائل به ذکر است که در این مطلب اشارهای کلی به مبحث ارتباطات و دیگر مطالب پیرامونی آن داشتهایم و در مطالب بعدی سعی بر آن خواهد بود که به هر یک از جنبههای مختلف ارتباطات در اندیشکدهها اشارهای داشته باشیم و بهصورت جزئیتر آنها را مورد بررسی و کنکاش قرار بدهیم.
ضرورت توجه به ارتباطات در اندیشکدهها:
ارتباطات در عصر فناوری های نوظهور از اهمیت ویژهای برخوردار است، بهگونهای که بسیاری از نهادهای سیاست پژوهشی بدون استفاده از آنها اثرگذاری خود را از دست میدهند. در واقع، آنها بهترین وسیله برای مشارکت عمومی مخاطبان در فرایندهای پژوهشی محسوب میشوند، زیرا زمینههای لازم برای گفتگوی بین محققان و کاربران را فراهم میکنند و از جهتی دیگر نیز همکاری اندیشکدهها با جامعه علمی را تسهیل مینمایند و موجب نشر ایدههای سیاستی در سطح عموم و جامعه سیاستگذاری میشوند.
ازاینجهت، ارتباطات منبعی برای پرکردن شکافی است که اغلب بین تحقیق و سیاست وجود دارد. پژوهش اغلب پیامدهای عمیقی برای سیاستگذاری دارد، اما بدون ارتباط مؤثر بین محققان و مخاطبان سیاستی[1]، اهمیت یافتههای تحقیق ممکن است از بین برود. از طریق این جعبه ابزار، اندیشکدهها میتوانند باهدف افزایش استفاده از شواهد در سیاستگذاری و تصمیمگیری، مهارتهایی را برای پرکردن این شکاف ایجاد کنند. [1]
گونهشناسی ارتباطات:
شناخت گونههای ارتباطی اندیشکدهها میتواند در بهبود سازوکارهای آنها بسیار تأثیرگذار باشد. این ارتباطات معمولاً بر اساس اهدافی که دارند، به چهار گونه زیر تقسیم میشوند. البته قائل به ذکر است که تنوع در گونههای ارتباطی بسیار فراتر از این چهار گونة ارتباطی میباشند و هدف از اشاره به آنها تنها آشنایی ذهن خواننده با گونههای کلان ارتباطی میباشد.
الف) ارتباطات نهادی:
ارتباطات نهادی[2]، مردم و گروههای اجتماعی را هدف قرار میدهد. هدف از ایجاد آن نیز تقویت ظرفیت اندیشکده برای تأثیرگذاری بر طرز تفکر، احساس و رفتار عموم مردم (ارزشها، ایدهها و هنجارهای آنها) میباشد. در واقع، ایجاد روابط مناسب با مردم و هم چنین کسب شهرت اجتماعی و وجهه عمومی مناسب در میان آنها از اولویتهای اینگونه از ارتباطات میباشد. بسیاری از افراد معتقدند که اگر بتوان در میان مردم و گروههای اجتماعی محبوبیتی برای خود کسب نمود، به طور خودکار شناخت بهتری نسبت به اندیشکدهها در اذهان عمومی به وجود میآید. ازاینرو، اینگونه ارتباطی در تعامل با عموم افراد جامعه تحقق پیدا میکند.
ب) ارتباطات داخلی:
ارتباطات داخلی[3] همانطور که از عنوان آن پیداست به ارتباط میان کارکنان، داوطلبان، هیئتمدیره و دیگر افرادی که سعی در حفظ استقلال و ارتقاء اندیشکده دارند، میپردازد. همسویی فعالیتهای این افراد با اهداف اصلی اندیشکدهها بر توانایی و پویاییهای این نهادهای سیاست پژوهی میافزاید.
ج) ارتباطات امور عمومی:
هدف از به کارگیری ارتباطات امور عمومی[4]، ترویج اجماع برای ارتقا اهداف اندیشکده (پیشنهادها و ایدههای آن) در فضای عمومی میان تمام ذینفعان یا کارگزارانی است که کار اندیشکدهها ممکن است بر روی آنها تأثیر بگذارد. این ذینفعان شامل سیاستگذاران، احزاب، شرکتها، رسانهها و ... میشوند. بر خلاف ارتباطات نهادی که بر روی مردم و گروه های اجتماعی تاکید مینماید، این گونه ارتباطی سطح وسیعتری از مخاطبین را در بر میگیرد.
د) ارتباطات برای تهیه منابع:
منظور از ارتباطات برای تهیه منابع[5]، اقداماتی است که در جهت تهیه منابع لازم برای حفظ اندیشکدهها در طول زمان به کار گرفته میشوند. این منابع لازم شامل دستیابی به پول، داوطلبین و افراد حمایتکننده میباشد. در اینگونه از ارتباطات، تهیه منابع مالی از اولویتهای اصلی اندیشکدهها محسوب میشود.
ارتباطات و جامعه مخاطبین:
اندیشکدهها باتوجهبه کارکردهای خود طیف گوناگونی از مخاطبین را مورد هدف قرار میدهند. سیاستگذاران و دستگاههای حاکمیتی از مخاطبین اصلی و اولیه اندیشکدهها محسوب میشوند. در این جایگاه، اندیشکدهها سعی در پرکردن شکافهای موجود میان جامعه آکادمیک و جامعه سیاستگذاری دارند. آنها از طریق ارتباطگیری با جامعه سیاستگذاری بسیاری از پژوهشهای علمی را جامه عمل میپوشانند. بهمرورزمان با دموکراتیکتر شدن جوامع نیز مخاطبین اندیشکدهها دارای تنوع و گستردگی بیشتری شدند، که این امر منجر شد مردم و جامعه مدنی نیز وارد چرخه مخاطبین اندیشکدهها شوند.
الف) ارتباط با سیاستگذاران:
ارتباط با سیاستگذاران بهعنوان مخاطبان اصلی قراردادهای پژوهشی، اندیشکدهها را بیشازپیش به سیاستگذاران وابسته نموده است. بهگونهای که اندیشکدهها از طریق تهیه گزارش و ارائه آنها در بسترهای حضوری و مجازی، برگزاری رویدادها، برگزاری جلسات توجیهی با سیاستگذاران، دادن بیانیههای مطبوعاتی و گسترش حضور خود در رسانهها، توییت زدن، برگزاری جلسات مشارکتی با مقامات دولتی، تبلیغات و ساخت ویدئو ... سعی در همراه نمودن سیاستگذاران با خود دارند. هم چنین اندیشکدهها به چهار روش متمایز بر سیاستگذاران تأثیر میگذارند[3]:
1. با پیشنهاد ایدهها و گزینههای سیاستی جایگزین؛
2. از طریق فراهمکردن مجموعهای از کارشناسان خبره برای استخدام در دولت؛
3. با ارائه مکانهایی برای بحثهای سطح بالا میان نمایندگان دولت و کارشناسان خود؛
4. آموزش شهروندان و تلاشهای رسمی برای میانجیگری میان دولت و شهروندان.
ب) ارتباط با عموم مردم:
پیچیدهتر شدن جوامع، گسترش شهرنشینی، بالارفتن سطح سواد و آموزش، بلوغ دموکراسیهای جوان، رشد طبقه متوسط و ظهور رسانههای جمعی از عواملی بودند که برای نخستینبار عموم مردم را وارد چرخه ارتباطی اندیشکدهها کردند. بهگونهای که در کنار پژوهشگران، عموم مردم نیز هم بهعنوان موضوع تحلیل و هم در جایگاه تولیدکننده محتوا قرار گرفتند. در واقع، تعامل معنیدار با مردم در تولید دانش برای استفاده در سیاستگذاری از جمله اهدافی بود که در این مرحله موردتوجه اندیشکدهها قرار میگیرد. با این اقدام، مردم خود بخشی از ارائه راهحلها در نظر گرفته میشوند و به کنشگری فعال در عرصه سیاستگذاری میپردازند. بهطورکلی، اندیشکدهها میتوانند با پیشبرد گفتمان عمومی و تحلیل بحثهای سیاستی، منجر به افزایش آگاهی و مسئولیتپذیری سیاسی در طیف وسیعی از اقشار جامعه شوند و همزمان با برگزاری نشستهای عمومی، مشارکت عمومی افراد در فرایندهای سیاسی را نیز تشویق مینمایند.
ج) ارتباط با جامعه مدنی:
رابطه نزدیکی میان اندیشکدهها با جامعه مدنی وجود دارد، تا بدان جایی که برخی از پژوهشگران اندیشکدهها را سازمانهای جامعه مدنی در نظر میگیرند. گاهی اوقات اندیشکدهها از سازوکارهای جامعه مدنی مانند رسانهها و جنبشهای اجتماعی برای فشار آوردن هرچه بیشتر بر دولتها استفاده مینمایند. در واقع اندیشکدهها با دانش و شبکهسازی که در اختیار دارند، خواستهها و مطالبات جنبشهای اجتماعی را تقویت مینمایند تا به دست دولتمردان برسد.[4] در این راه، اندیشکدهها حتی از انواع رسانههای خبری نیز بهره میگیرند. شلزینگر[6] با این نگاه، کارکنان اندیشکدهها را «روشنفکران رسانه ای»[7] می داند که میان مطالبات جامعه مدنی و دولت میان جیگری می کنند. در نهایت این امر منجر میشود که اندیشکدهها زمینه های ارتباط و پیوند میان جامعه مدنی و دولتها را فراهم آورند.[5]
ابزارهای ارتباطی:
بسته به این امر که مخاطبان یک اندیشکده یا یک موضوع پژوهشی را مقامهای دولتی در سطوح مختلف، شرکتهای تجاری، یا عموم مردم تشکیل دهند، استراتژیهای برقراری ارتباط با آنها نیز متفاوت خواهد بود. از همین روست که شناسایی مخاطبان اندیشکدهها و انتخاب بهترین شیوه برقراری ارتباط با آنها از اهمیت فراوانی در اثرگذاری و موفقیت یک اندیشکده برخوردار است و میبایست به بخشی از تحقیقات سیاستی صورت پذیرفته در اندیشکدهها تبدیل شود. اندیشکدهها بر اساس موضوع و مخاطبانی که دارند باید از ابزارهای ارتباطی گوناگون؛ از قبیل شبکههای اجتماعی، انتشار کتب و مجلات، ارائة گزارشهای سیاستی به مقامهای عالیرتبه، برگزاری کنفرانسها و همایشها، انتشار مقالات و مصاحبههایی در روزنامهها و مجلات، تشویق پژوهشگران مقیم در اندیشکده برای برگزاری سخنرانیهایی در دانشگاهها استفاده کنند.[6] ازاینرو، ما با طیف مختلفی از ابزارهای ارتباطی در اندیشکدهها مواجهیم که بهطورکلی به چهار دسته انتشارات، فضای آنلاین و دیجیتال، رسانه و رویدادها تقسیم میشوند.
شکل 4. ابزارهای ارتباطی اندیشکدهها[7]
هرکدام از این ابزارهای ارتباطی نیز مزیتها و معایبی را به خود اختصاص میدهند. برای مثال کتابها، اگرچه برای ارائه به سیاستگذاران مناسب نیستند، اما از نظر زمانی طول عمر بیشتری دارند و قادرند طیف گسترده ای از موضوعات از زمان گذشته تا حال را پوشش دهند. حالآنکه مطالب کوتاه و قابلدسترستری که در وبسایتها و شبکههای اجتماعی خود را به نمایش میگذارند، علیرغم این که دارای محدودیت زمانی هستند، ولی واکنش سریعتری را به مسائل نوظهور میسر میسازند.[8]
پیشنهادات:
1. در برقراری ارتباط مؤثر با مخاطب باید مشخص شود که وی باتوجهبه سطح دانش و دلایل خاصش برای علاقهمندی به موضوع، درباره آن چه چیزی را باید بداند. به قول جیمز لیندسی[8] از شورای راهبردی روابط خارجی، نکته مهم در برقراری ارتباط با سیاستگذاران «این نیست که به آنها بگوئیم چه نمیدانند، بلکه به آنها چیزی را بگوئیم که به دانستن آن نیاز دارند.» در واقع شناخت نظام موضوعی مسائل و نیازهای مخاطبین از اولین نکاتی است که باید در نظر گرفته شود.
2. برای برقراری ارتباطات مؤثر باید توازنی را بین جلب علاقه مخاطب از طریق شناخت قلاب ذهنی او و تحلیل قوی مبتنی بر تجربه برقرار ساخت. حتی اسنادی نظیر یادداشتها، شهادتهای کنگره، گزارشهای کارگروهها و وبلاگها نیازمند قلابی هستند که مخاطب مدنظر را به چنگ آورند و سپس تحلیلی ارائه دهند که مخاطب برای تصمیمگیری یا تغییر دیدگاه خود به آن نیاز دارد.
3. شناخت بهترین راههای برقراری ارتباط با مخاطب در جذب آنها بسیار تأثیرگذار است. در این قسمت شناخت وضعیت و درنظرگرفتن شرایط مخاطبین از مهم ترین نکاتی است که اندیشکدهها باید توجه کافی به آنها داشته باشند. بهعنوانمثال، فقدان وقت کافی و حجم بالای کارها موجب شده است که برای برقراری ارتباط بهتر با سیاستگذاران از یادداشتهای سیاستی استفاده شود. یادداشتهای سیاستی که بتواند حجم چشمگیری از مطالب را در یک تا دو صفحه خلاصه نماید.
جمعبندی:
در این مطلب سعی بر آن بوده است تا مروری بر اصل ارتباطات در اندیشکدهها داشته باشیم و چارچوبی کلی از آنها ارائه بدهیم. همانطور که در متن اشاره شد، ارتباطات در اندیشکدهها را میتوان از لحاظ گونهشناسی، جامعه مخاطبین و ابزارهای ارتباطی مورد بررسی قرار داد. هر یک از این موضوعات خود دارای ابعاد گستردهتری است که سعی بر آن است در مطالب بعدی مورد بررسی بیشتر و جزئیتری قرار بگیرند. ارتباطات ازآنرو برای اندیشکدهها ضروری است که میتواند حجم زیادی از دانش انباشته شده آنها را در اختیار مخاطب قرار دهد. ازاینرو، به هر مقدار که اندیشکدهها سعی در تقویت این ویژگی ساختاری خود داشته باشند، قدرت تأثیرگذاری آنها نیز افزایش پیدا خواهد کرد که این امر میتواند به نوبه خود شکاف موجود میان دانش و سیاستگذاری را بیشازپیش پر نماید.
منابع:
1. thepaceproject. https://thepaceproject.org/our-results/building-champions/policy-communication-toolkit/.
2. werauch, v., the challenge of communicating with different actors: is segmentation a good investment for think tanks? 2014.
3. Haass, R.N., Think tanks and US foreign policy: a policy-makers perspective. US Foreign Policy Agenda, 2002. 7(3): p. 5-8.
4. BAERTL, A. Exploring the relationship between think tanks and social movements. 2019; Available from: https://onthinktanks.org/articles/exploring-the-relationship-between-think-tanks-and-social-movements/.
5. Pautz, H. Think Tanks and Policymaking. 2020; Available from: https://oxfordre.com/politics/view/10.1093/acrefore/9780190228637.001.0001/acrefore-9780190228637-e-1420.
6. فتاحی، ساختار و کارکرد اندیشکدهها. 1398, تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
7. MENDIZABAL, E. Communication options for think tanks: channels and tools. 2012; Available from: https://onthinktanks.org/articles/communication-options-for-think-tanks-channels-and-tools/.
8. سلی، ا., راهنمای راهبردی اندیشکدهها برای رسیدن به تاثیرگذاری سیاسی. 1393, تهران: موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران.
[1] policy audiences
[2] Institutional communications
[3] Internal communications
[4] Public affairs communications
[5] Communications to obtain resources
[6] Schlesinger
[7] media intellectuals
[8] James Lindsay