طلاق و طلاق عاطفی ؛ طبیعتا پس از اینکه یک ازدواج، بنا به هر دلیلی به بن بست میرسید و زوجین از هم جدا می شوند،آسیب های روحی و روانی بسیاری به هر دو طرف تحمیل می شود. آسیب هایی که بخشی از آنها با گذر زمان التیام می یابد اما بخشی از آنها مدت ها در زندگی فرد سایه می اندازد.پس از مواجه شدن با این بحران باید راهکارها و تدابیری را اتخاذ کرد که به بهبود شرایط منجر شود. در این یادداشت بخشی از این باید ها و نبایدهای پس از طلاق را مرور میکنیم.
اصل زندگی پیش از طلاق و پس از طلاق هیچ تفاوتی ندارد، فقط شکل و رنگ آن عوض شده است. ارتباط شما با یک نفر به پایان رسیده است، اما زندگی شما همچنان ادامه دارد.هیچ دختر و پسری در شروع زندگی و در پای سفره عقد به ذهنش نمیرسد که ممکن است روزی مشکلات چنان بر او غلبه کند و شرایطی بر او تحمیل شود تا دادخواست جدایی داده و به زندگی مشترکش پایان دهد.
به زمانی که یک قاضی پایان ازدواج را به طور قانونی ثبت میکند، پدیده طلاق گویند.در جدایی فقط همسر خود را از دست نمی دهید،بلکه تمام وجود خود را از دست میدهید. هر چه در مورد خودمان فکر و یا تصور کرده ایم، لگدمال می شود. در طلاق عزت نفس ، رفاه اقتصادی ، دوستان و خویشاوندان، فرزندان، امید به آینده از دست میرود.باما در ادامه این مقاله از “عروس ما” همراه باشید.
به همان علت که بشر بنا به درخواست طبیعی خود پیوند ازدواج می بندد تا در کانون گرم خانواده و درکنار همسر خود به سکون و آرامش برسد، به همان گونه نیز ممکن است به دلایلی از ادامه زندگی خودداری کرده، جدایی را بپذیرد. گویی طلاق و ازدواج در یک زمان در عالم پدید آمدند.
اهمیت دادن به رشد و شکوفایی فردی،راهکار اصلی در جلوگیری از جدایی است. کیفیت زمان با هم بودن زن و شوهر باید بهتر از کمیت زمان با یکدیگر بودن باشد. اگر زن و شوهر فقط به گذراندن وقت با یکدیگر اکتفا نکنند و کیفیت و لذت بخش بودن این زمان را افزایش دهند، قطعا احساس خواهند کرد که به یکدیگر نزدیک هستند و پیوند زناشویی شان محکم تر شده است. صمیمی بودن،پیوند زناشویی شما را پرورش می هد و رابطه جنسی را بهتر می کند.
“تحقیقات نشان میدهد بیش از ۶۰ درصد طلاق ریشه در مشکلات جنسی دارد.”
محقق معروف جان گاتن بیان می کند که فقدان وجود روابط اثر بخش باعث می شود که زوجین در ازدواج شکست بخورند اما علاوه بر این وجود درگیری و کشمکش هایی که بدون راه حل و بی نتیجه رها می شوند نیز در این میان تاثیر بسزایی دارد. افرادی که راه حل مناسبی برای پر کردن فاصله ها و حل مشکلاتشان انتخاب نمی کنند و سعی می کنند که با خودداری کردن از گفتگو و بحث دربارۀ مشکلاتشان وجود آنها را نادیده بگیرند ضربۀ بزرگی به رابطه میزنند.
در برخی موقعیت ها زوجین به مرحله ای می رسند که از صحبت کردن و گفتگو با یکدیگر ناامید می شوند و می دانند که این گفتگو به جایی نخواهد رسید و نتیجه ای نخواهد داشت و به راحتی هر دو طرف از صحبت کردن با یکدگیر امتناع می کنند. در موقعیت دیگری شاید یکی از طرفین و یا هر دو به این گفت و گو به شکل یک درگیری و دعوا بنگرد که در آن باید پیروز شود و دیگری را مطیع خود سازد. اما در نهایت در این میان چه اتفاقی می افتد. این فاصله هر روز زیادتر می شود و مشکلاتشان حل نشده روی هم انباشته می شوند و در نهایت به شکست در ازدواج می رسند.
وجود روابط احساسی حداقل چیزی است که برای حفظ صمیمت رابطه و ادامۀ آن نیاز است و در این رابطه احساسات هر دو طرف بخش مهمی از رابطه است و باید نسبت به هم گرم و صمیمی باشند. وجود رابطه ای با صداقت بدون ظاهر سازی، گرم و پرحرارت از عناصر اولیه و ضروری یک رابطۀ محکم و صمیمی است.
مقالات مرتبط افسردگی بعد از ازدواج : چرا خانم ها بعد از ادواج افسرده می شوند؟
احساس معمولا همراه با سردی و خالی از علاقه و صمیمت می شود. اگر همسرتان از نظر احساسی نسبت به شما سرد و بی احساس شده است شاید دیگر به شما عشقی ندارد. افرادی که معمولا زندگی آنها به طلاق کشیده شده است معمولا می گویند دیگر در آن زندگی عشقی احساس نمی کردیم و این بی احساسی بستگی دارد که هر یک از طرفین تا چه حد به سردی رسیده باشند.
رابطۀ جنسی نشان دهندۀ گرمی و حرارت در رابطۀ احساسی است. زمانی که زوجین به مدت طولانی با هم رابطۀ جنسی ندارند این مسئله نشان قابل اتکایی بر وجود سردی و مرگ تدریجی رابطۀ آنها خواهد بود. هم چنین اگر یکی از زوجین متمایل به برقراری رابطۀ جنسی نباشد و لذتی از آن نبرد نشان دهندۀ آن است که ازدواج آنها در حال فرسایش و تحلیل رفتن است.
ازدواج های سرد و خالی بسیار خسته کننده هستند. برخی زوجین سعی می کنند این سردی را با توجیه بیش از اندازه بر فرزندان و یا پرداختن به فعالیت هایی که مربوط به اموری غیر از زندگی زناشویی شان است جبران کنند. برخی زوجین سعی می کنند تمرکز خود را بیشتر بر امور شغلی خود قرار دهند و تا دیر وقت سر کار می مانند تا مدت زمانی که قرار است با یکدیگر باشند را به حداقل برسانند و هر اندازه که زوجین بخواهند گرما و صمیمت رابطۀ عاطفی خود خارج از رابطه زناشویی شان جستجو کنند سردی و فاصلۀ بین آنها بیشتر می شود. اکثر این افراد در محیط کار دوستانی پیدا می کنند که با ایجاد رابطۀ احساسی و عاطفی با آنها سعی می کنند سردی رابطه زناشویی خود را به فراموشی بسپارند.
یکی از بیشترین و در حین حال بدترین نوع طلاق ها طلاق عاطفی می باشد؛طلاق عاطفی یا طلاق خاموش به ضعیف شدن و سردی رابطهی زن و شوهر، روابط جسمی، عاطفی و گفتاری آنها بر میگردد، زمانی که زوجین در کنار هم زندگی میکنند اما رابطه آنها خالی از توجه و احساس به یکدیگر است، در واقع جذابیت و اطمینان آنها به یکدیگر بسیار کم شده و و هیچ ارتباطی به غیر از ارتباطات ضروری بین زوجین وجود ندارد، لذتی از لحظات باهم بودن نبرده و نسبت به هم بیگانه می شوند، در این شرایط شاید در انجام وظایف خود کوتاهی نکنند و وظایفی که زن و مرد بر عهده دارند را انجام داده ولی شور و حرارتی که در خانه و در روابط زناشویی باید وجود داشته باشد در این خانواده پیدا نمی شود.
خسیس بودن در شرایطی میتواند در روابط زناشویی مشکلاتی ایجاد کند، در صورتی که مرد یا زن هردو این خصوصیت را داشته باشند مشکل روانی جدی بوجود نمی آید ولی زمانی که مرد و یا زن خسیس باشند در این صورت از نظر روانی و همچنین از نظر رفاهی نیز برای دو طرف شرایط سختی بوجود خواهد آمد.
مقالات مرتبط ۶ نشانه مهم که همسر شما دیگر شما را دوست ندارد!
زن و مردی با دو شخصیت مختلف در صورتی که در روابط خود با ظاهر نمایی و ریا رفتار کنند نخواهند توانست زندگی ایده آلی داشته باشند،زیرا در زندگی اگر صداقت و صمیمیت وجود نداشته باشد اعتماد به یکدیگر از بین خواهد رفت و اضطراب و مشکلات روانی رابطه آنها را در تسلط خود در خواهد آورد.
زمانی که فردی به خاطر مصلحت و نفع خود سخنی خلاف واقعیت بگوید و یا به تحریف یک واقعیت بپردازد، حتی اگر هدف بدی هم نداشته باشد اما این دورغگویی اعتماد بین آنها را سست کرده و پایهی خانواده را متزلزل میکند.
همسران عصبانی میتوانند زندگی را برای یکدیگر سخت کنند، عصبانیت ها، حساسیت های بی مورد، توهین و بی احترامی، این صفات میتوانند مشکلی جدی در یک رابطه ایجاد کنند این رفتارها علیرغم اینکه شخص مقابل را ناراحت میکند به خود فرد نیز آسیب میرساند، در این مواقع باید زوجین کنترل بیشتری بر روی خود داشته و آرامش خود را حفظ کنند و حتی شخص مقابل نیز به آرام کردن همسر عصبانی کمک کند تا با بیان ناراحتی های خود آرام شود.
پنهان کاری همانطور که از نام آن پیداست به معنی انجام اعمالی که هر یک از زوجین انجام میدهند بدون اطلاع همسر و مخفی کردن این اعمال است خواه خوب باشند و یا بد، این نوع رفتارهای حتی اگر به سود خانواده هم باشد، میتواند اعتماد مابین زوجین را از بین ببرد.
زمانی که شوهر از همسر خود بصورت مداوم انتقاد میکند و یا پی در پی به همسر خود غر میزند، زن غذای مورد علاقه شوهر خود را نمیپزد و یا میسوزاند، تمام این رفتارها میتواند به عنوان یک رفتار پرخاشگرانه شناخته شود، همچنین عکس العمل های و برخورد تند و شدید از طرف زوجین میزان تحمل زن و مرد را کاهش داده و یقیناً زندگی در این شرایط برای هر دوی آنها سخت تر خواهد شد، در خانواده ایی که این چنین رفتارهایی رواج پیدا کند میتواند شرایط تربیتی برای فرزندان ایجاد کند که مناسب او نیست.
لج کردن زوجین در روابط خود، ادامه یافتن و بالا گرفتن این رفتار که برخی اوقات حتی میتواند به شکستن وسایل در خانه بیانجامد و وجود آن به صورت افراطی ممکن است به بروز مشکلات جدی تری در زندگی آنها تبدیل شود.
اگر شما خود را در موقعیت هایی مانند موقعیت های بالا یافتید بدانید که ازدواج به مشکل جدی ای خورده است.ما سعی نداریم نقطه یا مرزی را که یک ازدواج به شکست می انجامد را به صورت دقیق مشخص کنم اما می توانم بگویم که این علائم و یا حداقل بیشتر آنها در هر طلاقی که اتفاق می افتد وجود دارد. کوچکترین کاری که شما می توانید انجام دهید شروع کردن گفتگویی صادقانه و طولانی با همسرتان است.
اگر نمی توانید این گفتگو را بدون وارد شدن به مشاجره و کشمکش و متهم کردن یکدیگر که تنها اوضاع را بدتر می کند انجام دهید سعی کنید در یک جلسه مشترک با حضور مشاور خانواده مشکلات خود را بیان و حل کنید. زیرا حتی در صورتی که در پایان تصمیم به طلاق بگیرید اقدام زودتر شما برای رو به رو شدن با مشکل و برنامه ریزی برای یک جدایی مسالمت آمیز و توافقی شانس شما را برای طلاقی خوب و یا پیامدهای ویرانگر کمتر افزایش میدهد.
منبع: عروس ما